اقتصاد و مردم 1399/04/16 |
![]() |
وضعيت اقتصادي وخيم است |
محمدسیاح/ گرانی ۱۲ درصدی روغن مایع و ۱۴ درصدی روغن جامد، دوبرابر شدن نرخ برنج، افزایش قیمت مرغ تا ۲۰ هزار تومان، افزایش سرسامآور اجارهبها و قیمت مسکن تنها بخشی از گرانیهایی است که در ماههای اخیر و بهویژه در هفتهها و روزهای اخیر شاهد آن بودهایم. اتفاقاتی که نه تنها توقفی ندارد بلکه همچنان روبهجلو در حال حرکت است و لحظهای قیمتها جابهجا میشوند. این تغییرات قیمتی بیسابقه تنها در بازار مواد مصرفی رخ نداده بلکه سایر بازارها نظیر لوازم خانگی که مورد نیاز مردم است هم بینصیب از این اتفاقات نبودهاند. سونامی افزایش قیمت با شدت همه چیز را درهم کوبیده و باعث نگرانی مردمی شده که شاهد کوچکتر شدن سفرههایشان هستند و نمیدانند چطور زندگیشان را از وسط این سونامی نجات دهند. البته نگذریم از اینکه برخی دیگر از هموطنانمان هم از این فرصت سوءاستفاده کرده تیغ برندهتری برای کشیدن بر تن دیگران بهدست گرفتهاند. با توجه به شرایط امروز اقتصادی بهنظر نمیرسد گرانیهای اخیر نقطه توقفی داشته باشد و هر لحظه باید منتظر گران شدن دیگر کالاها باشیم. بهنظر میرسد اقتصاد ما نیاز به خانهتکانی اساسی دارد تا بتواند به سمت رشد حرکت کند. مدتهاست از کوچکشدن سفرههاي مردم در رسانههاي مختلف بحث شده و شايد در آن زمانها کسي فکرش را هم نميکرد که وضعيت به حدي رو به وخامت بگذارد که ترسي از تبديل شدن به ونزوئلا به موضوع مورد بحث مردم بدل شود. امروز اساسيترين کالاهاي مورد نياز مردم براي يک زندگي ساده در خطر انقراض قرار دارد، البته نه به دليل کمبود بلکه به دليل گراني. در سه ماهه گذشته شرايط اقتصادي به شدت دچار تزلزل شده است و مردم نميدانند که بايد با پولهايي که به سختي ذخيره کردهاند و حالا با افت ارزش پول ملي در حال نابودي است، چه کنند. عدهاي براي خريد زمين و ملک، عدهاي طلا و عدهاي سکه و ساير بازارها نظير بورس رفتند تا بلکه بتوانند اين دارايي را حفظ کنند، اما از آن طرف رشد سريع ارزش دلار در برابر ريال باعث شد تا اين بازارها هم با رشد چشمگير و خيرهکننده قيمت مواجه شوند. از طرفي وابستگي اقتصاد به واردات و بها ندادن به توليد داخلي هم باعث شد تا بنگاههايي که قرار بود چرخ اقتصادي اين کشور را بچرخانند خودشان زير اين چرخ له شده و هزينههايشان به درآمدشان بچربد و تبديل به واردکننده و متقاضي ارز شوند. در همه اين مدتي که تغيير قيمتها موجب نارضايتي مردم شده، جاي خالي دولت بيش از گذشته حس شد. تيم اقتصادي دولت برخلاف هشدار کارشناسان اقتصادي در بروز چنين وضعيتي، تنها سعي در آرامسازي افکار عمومي در برابر نوسانات اخير دارند. نوساناتي که زندگي مردم را دچار سختيهاي بسياري کرده است. اينکه تمام مشکلات اقتصادي را در زمان بروز بحران به گردن تحريم بياندازيم، نميتواند جواب خوبي براي مردم باشد. نه اينکه اصلا اينطور نباشد اما افرادي در اقتصاد وجود دارند که نياز به دشمن را براي کشور برطرف ميکنند. دلالان و مفسدان ارزي و ريالي که با مافيابازي نبض هر بازاري را در دستشان گرفتهاند و با زندگي مردم بازي ميکنند تا منافعشان تامين شود. وجود مافيا، دلال، سودجو يا هر نام ديگري در اقتصاد ما قابل انکار نيست و از حرفهايي که در دادگاههاي مفسدان اقتصادي بيان ميشود ميتوان به خوبي اين موضوع را درک کرد. سوال اساسي و جدي اينجاست که چرا اقتصاد بايد دست افرادي باشد که صرفا منافع خود را ميبينند؟ اين رويه در اقتصاد ما باعث شده تا مردم نسبت به مديريت آن از سوي مسئولان کشور نااميد شوند. رشد تورم نزديک 50 درصدي و گراني غيرقابل کنترل و کاهش ارزش پول ملي در برابر ديگر ارزها بهويژه دلار آن چيزي نبود که مردم انتظارش را داشتند. با توجه به ثبات نسبي اقتصادي در مقاطعي از سال گذشته چشمانداز اقتصادي اين بود که بتوان در سال جديد با رشد اقتصادي وضعيت معيشتي و زندگي بهبود يابد ولي سرابي که تصميمات نادرست اقتصادي از آينده اقتصاد ساخته بود باعث شد تا خيليها قرباني شوند. در گذشته نه چندان دور مردم از نظر درآمدي در چند دهک مختلف قرار ميگرفتند اما الان ديگر چنين نيست. دستهبنديها عوض شده و حالا شکاف طبقاتي به حدي باز شده که ميتواند دهکهاي پايين را در خود ببلعد. آنچنان رونق اقتصادي در چند سال گذشته ايجاد شده که مردم حتي در حاشيه شهرها هم براي زندگي جا پيدا نميکنند! آنچنان درآمد سرشار نصيب مردم شده که نيازي به گرفتن يارانهها ندارند. آنچنان در خوشي و رفاه غرق شدهاند که وقت غصه خوردن ندارند. وضعيت اقتصادي ما وخيم است و جراحيهاي سطحي هم نميتواند جاني به آن ببخشد، 40 سال تصميمات نادرست پولي، مالي و سياسي براي اقتصاد باعث شد اين کشور به صادرکننده تکمحصولي تبديل شود و واردات نقطه عطف صنعتگران آن باشد. هر روز بنگاههاي اقتصادي بيشتري ورشکست شوند و آدمهاي بيشتري بيکار و خانوادههاي بيشتري درمانده. بار اين همه شکست در اقتصاد به جامعه وارد ميشود و در نهايت نااميدي را القا ميکند. در حاليکه همين الان هم ميتوان با اعتماد به توان داخلي منابعي که براي واردات سيخ و ميخ و پيج در اختيار آقازادههاي وارداتي قرار ميگيرد به بنگاههاي اقتصادي تزريق شود تا شاهد شکوفايي صنعت داخلي باشيم. با رشد صنعت، اشتغال هم جان دوبارهاي خواهد گرفت و درنهايت با رشد اقتصادي و تکيه برتوان داخلي ميتوان درهاي صادرات را باز کرد تا بخش عمدهاي از منابع مورد نياز ارزي کشور تامين شود. بهنظر ميرسد اقتصاد ما نياز به خانهتکاني اساسي دارد تا بتواند به سمت رشد حرکت کند. انتهای پیام/ |