جامعه و شهروند 1399/03/25 |
![]() |
کودک و کرونا؛ تهدیدها و فرصتها |
حمیده صفایی/ در جهاني که سرشار از امکانها و فرصتها و شدنهاست، در قرن بيست و يک قرني پر از عجايب مواجه ميشويم با ويروسي که بسياري از معادلات و قوانين را از پيچيده تا سادهترين آنها، به هم ميريزد. معادلات اقتصادي، مناسبات سياسي، رفتارهاي فرهنگي، روابط اجتماعي، اصول خانوادگي، سبک زندگي، رفتارهاي فردي، عادتهاي روزانه و خيلي چيزهاي ديگر بهيکباره تحتتأثير شيوع اين ويروس دگرگون شد و تغيير کرد. ميتوان ذرهبين برداشت و افراد و گروههاي بسياري را مورد بررسي و مطالعه قرار داد. کارگران، سالمندان، تجار، صاحبان سرمايه، شاغلان، پزشکان، پرستاران، کادر درماني و گروهبنديهاي بسيار ديگر و ميتوان هريک را با طرح مسئلهاي متفاوت واکاوي کرد. *واکاوي دنياي کودکان در اين ميان، واکاوي دنياي کودکان، ذهن انسان را به چالش ميکشد. در خبرها کمترين آمار مرگ و مير متعلق به اين گروه سني يعني زير 14 سال اعلام ميشود و اين خود جاي بسي اميدواري و شکرگزاري را براي همه به همراه ميآورد و از سوي ديگر، توجه کمتر نسبت به تهديدها و حتي فرصتهاي به وجود آمده براي اين گروه سني در اين برش تاريخي آلوده به ويروس کوويد19! *تغيير دنياي کودکان دنياي کودکان در چهار چيز خلاصه مي شود: بازي، همبازي، اسباببازي و مکان بازي که با آمدن ويروس کرونا تمام ساختارهاي شکل گرفته مربوط به اين چهار مورد بهيکباره تغيير کرد؛ تغييراتي که گاهي منفي و گاهي مثبت، گاهي تهديد و گاهي فرصت به نظر ميرسند. مکانهاي بازي از عمومي همچون پارکها و بوستانها و شهربازيها و مهدکودکها و خانههاي بازي و... به مکانهاي خصوصي و محدود خانه تبديل و فضاي بازي کوچک شد. کوچه و زمين بازي و زمين فوتبال تبديل شد به فضاي آپارتمان و نهايتاً پشتبام و حياط خانه اگر وجود داشته باشد. نوع بازيها از تحرکي و گروهي به انفرادي و بيتحرکي تغيير يافت. اسباببازيها از دوچرخه و سرسره و تاب و... به اسباببازيهاي موجود در خانه تقليل يافت. همبازيها نيز از گروه همسالان به افراد خانواده محدود شد. *فرصت يا تهديد؟ حال اين تغييرات را فرصت ببينيم يا تهديد؟ آيا کودکي را تصور کنيم که روزي چند ساعت در پارک بازي ميکرد و اينک در چهارديواري خانه زنداني شده يا به کودکي بينديشيم که فضاي سرد و ابزاري مهدکودک برايش به حضور گرم در کنار والدينش و تجربه بازي با آنها و لذت بردن از بازي و همبازي تبديل شده؟ آيا حضور بيشتر در خانه و در کنار خانواده، قرار گرفتن در بستري پر از تنش و تحمل مشاجرههاي والدين و افزايش آسيبهاي رواني ناشي از آن را براي کودکان بههمراه داشته يا تجربه پيوندهاي لذتبخش دورهمي و در کنار هم بودن را و افزايش تايم بازي با آنها را؟ *تجربههاي متفاوت به نظر ميرسد تجربه فردي کودکان در اين برهه و در اين تجربه خاص نياز به گروهبندي دارد. شايد بتوان به تعداد تمام کودکان، تجربههاي متفاوتي را ديد و ثبت کرد. کدام کودک در کدام کشور با چه جنسيتي و چه سني؟ چه قوميتي؟ چه پايگاه اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي؟ مطمئناً تجربه يک پسربچه کودک کار با پسربچه مهدکودکي در دوران کرونايي يکي نيست. اما در تحقيقات علمي در اين زمينه به اين تفاوتها دقت ميشود و کودکان در گروههاي مشابه با هم و متفاوت از يکديگر تقسيم ميشوند. اما در همين نوشتار ميتوان به برخي از اين تهديدها و فرصتها، هرچند پراکنده با توجه به تجارب شخصي خانوادهها اشاره کرد. *اتفاقات تلخ در برخي مواقع نيز با والديني برخورد مي کنیم که دائماً به فرزند خود بهطور افراطي تذکرات بهداشتي ميدهند و بر سر آنها فرياد ميزنند که: بهصورتت دست نزن! مگه نگفتم به هيچ جا دست نزن! ماسکت رو برندار و... و کودکان را واميدارند تا حتي در محيط امن منزل مدام دست و صورت خود را با آب و صابون بشويند و اين افراطيگري ممکن است امکان ابتلا به بيماري وسواس را در کودکاني که پيشزمينه اين بيماري را در خانواده دارند، افزايش دهد.همچنين کودکان بهعنوان ناقلان خاموش بيماري معرفي شدند و اين خود شايد بهصورت ناخودآگاه عاملي براي طرد کودکان و عدم ارتباط نزديک برقرار کردن با آنها شد و کودک، ديدار و به آغوش کشيده شدن توسط نزديکانش را در اين دوران از دست داد. در اين ميان، نبايد کودکاني را که در اين روزها عزيزترين و نزديکترين کسانشان را از دست دادهاند و ميدهند، ناديده گرفت. تجربه تلخ از دست دادن والدين در سنين پايين، کودکان را بسيار آسيبپذير و شکننده مينمايد و آنها را نيازمند توجه خاص و ويژه ميکند. *فرصتهاي کرونايي اما آيا فقط همين تهديدها و اتفاقات تلخ را ميتوان در اين دوران در ارتباط با کودکان ديد؟ آيا فرصتي نيز براي آنان ايجاد شد؟ کودکي را تصور کنيد که مجبور است هر روز صبح زود، به مهد کودک برود و بعد از ظهر به خانهاي بازگردد که رمقي براي والدينش براي توجه به او باقي نمانده است. اما دوران قرنطينه براي اين کودک دوران شيرين و طلايي محسوب ميشود . وي خانهاي را تجربه ميکند که حضور دائمي و گرم و صميمي والدين و توجه و محبت آنها را به همراه دارد. بسياري از والدين اذعان داشتهاند که به دوران کودکي خود بازگشتهاند و آن را ورق زدهاند تا بازيهاي آن دوران را به خاطر بياورند و به کودکانشان آن بازيها را آموزش دهند و با هم بازي کنند. فکر چگونه سرگرم کردن کودک، موجب خلاقيت در طراحي بازي شده است و مطمئناً باعث افزايش شادي و سلامت رواني در محيط گرم خانه. انتهای پیام/ |