لعیا نورانی زنوز/ در تقویم جهانی سوم ماه می روز آزادی مطبوعات است.
سخن گفتن از رکن چهارم دموکراسی و آزادی آن، ناگزیر به ستودن مفاهیمی چون جامعه مدنی، دموکراسی و ارزش هایی چون بیداری و آگاهی می انجامد.
یکی از زمینه های اجتماعی و فرهنگی ظهور دموکراسی و شرایط اساسی برای استقرار آن وجود جامعه مدنی نیرومند است.
جامعه مدنی شامل نهادها، انجمن ها و تشکیلات اجتماعی می شود که هیچ وابستگی به دولت و نظام سیاسی ندارند اما در عین حال نقش تعیین کننده ای در صورتبندی قدرت سیاسی برعهده دارند.
به طور کلی می باید میان عامه مردم و نهادهای جامعه مدنی از یک سو و میان جامعه مدنی و دولت از سوی دیگر رابطه ای انداموار وجود داشته باشد تا دموکراسی ممکن گردد.
در این بین "مطبوعات و رسانه ها" یکی از مجاری متعارف ارتباط میان جامعه مدنی و دولت هستند که لازمه آن "آزادی" است.
در واقع یکی از مولفه های توسعه سیاسی در جوامع را می توان "آزادی مطبوعات و رسانه ها" عنوان کرد.
در هر جامعه ای اگر افراد بتوانند افکار و عقاید خود را آزادانه از طریق نوشته ها و رسانه ها نشر دهند و رسانه ها به صورت مستقل فعالیت کنند، ضمن اینکه خواهند توانست جایگاه واقعی خود را بیابند به عنوان ابزاری تاثیرگذار در سازندگی فرهنگ و تفکر و هدایت افکار عمومی خواهند بود.
در جامعه مدنی برای اینکه قدرت و دولت، پاسخگوی ملت خود باشند باید رسانه ها بتوانند تحلیل های واقع بینانه، هدفمند و روشنگرانه نسبت به مسائل جاری ارائه دهند، عملکرد کارگزاران را منصافه نقد و افکار عمومی را به دولت ابلاغ کنند.
بنابراین آزادی این نهاد نوین تمدنی در هر نظام سیاسی ضرورت و حقیقتی اجتناب ناپذیر است چرا که با فعالیت آزادانه مطبوعات و رسانه بستری برای تبادل فرهنگی، تضارب آرا، مبادله اطلاعات، ثبت تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و انتقال میراث فرهنگی بشریت به نسل های آینده فراهم می شود.
چه بسا فقدان آزادی رسانه ها منجر به تمركز قدرت، شتاب گرفتن فساد، قانون گريزي، سلطه آشکار و پنهان حلقه های قدرت بر حقوق ملت می شود و احیای نظم و سلامت در عرصه سیاست، فرهنگ و اقتصاد امکان پذیر نخواهد بود.
گذشته از اینکه مطبوعات به ویژه نشریات محلی امروزه در سختترین شرایط حیات خود به سر میبرند و علاوه بر مشکلات مادی، رقابت نامتوازن با شبکههای اجتماعی بسیاری از آنها را در شرایط سخت تولید و چاپ قرار داده است، امید که بتوانند گنجینه ارزشمند برای آیندگان و وسیله ای برای استبصار باشند که شرط آن صرفا به رسمیت شناختن و قبول کارویژههای آن از سوی نهادهای رسمی است.
باید بپذیریم که جامعه از وضعیت سنتی عبور کرده و مردم با آگاهی از حقوق شهروندی نه به عنوان اعضای منفعل بلکه شهروندانی هستند که می توانند عقاید و نظرات خود را از طریق مطبوعات و رسانه ها به عنوان نماد مدرنیسم انتشار دهند، اعتراض کنند و یا موافقت کنند.
در اینصورت است که مطبوعات و رسانهها به معنای واقعی خواهند توانست صدای جامعه باشند.
انتهای پیام/ |