مفهوم اصلاحطلبي معطوف به يک نگاه خاص است. اين نگاه مبتني بر اين انگاره است که مديريت ناکارآمد است. اصلاحطلبي بهعنوان يک نگاه خاص به مديريت کلان راهکارهايي به منظور کارآمدي نظام مديريت کلان سياسي ارائه ميدهد. همانگونه که همگان واقف هستند اعتبار، کاربردي و سودمندبودن هر راهکاري منوط به دستاوردهاي ملموس و قابل ارزيابي در مدت زمان مشخص است. بدين معني که کاشفان راهکارهاي اصلاحطلبي براي عملياتي کردن راهکارهاي خود، برنامهاي تدوين و امکانات، نيروها، منابع، مدت زمان تحقق برنامه و... را مشخص ميکنند. بنابراين، راهکارها و برنامهها الزاما بايد در مدت زمان مشخص، منجر به تحقق اهداف اصلاحي مد نظر شود. اگر بعد از گذشت زمان غيرقابل قبول و بهکارگيري انواع نيروها، منابع و امکانات، راهکارها و برنامههاي اصلاحي منجر به دستاوردهاي قابل ارزيابي و ملموس نشود، آنگاه بدون هيچتوجيه و وقفهاي بايد تغييري بنيادي در تشخيص، تحليل و نگاه به عرصه عمل سياسي شود.
بنابر شواهد بيشمار از زيست شهروندان، نگاه و راهکارهاي اصلاحطلبي عقيم بوده، هست و خواهند بود. نظريه چيست؟ به بياني کلي و مختصر نظريه فهم ذهني شرايط عيني به منظور کنترل، پيشبيني، تاثيرگذاري و تحول امور گوناگون در راستاي اهداف مشخص انساني و اجتماعي هستند. نظريهاي کاربردي انساني در امور گوناگون محصول تعامل انسانها با امور عيني زيست است.
نظريههاي عقيم برآيند توهمات اذهان روياپرداز، رومانيک يا کم دل است. در صورت پذيرش تبيين کلي و مختصر فوق، ميتوان ادعا کرد که بنا بر شواهد فراوان عيني اصلاحطلبي همانند ديگر مباني نظري در آشفته بازار سياسي، عقيم است. عرصه سياسي نه عرصه مبادلات احساسات بلکه عرصه پاسخ، عمل و تحقق مطالبات و نيازهاي شهروندان، جامعه و کشور است. خوشنام يا بدنامبودن يک صاحب منصب سياست ورز يا کارگزار سياسي نه بهخاطر جايگاه، تخصص، بيانات خوب يا بد و... بلکه بهخاطر ميزان موفقيت در حل و فصل انواع چالشهاي اجتماعي و ملي که زيست روزمره و ملموس شهروندان را غيرعقلاني کرده، ميباشد. از اين منظر شکاف فاحشي ميان عملکرد اصلاحطلبان و مطالبات، نيازها، اهداف، خواستهها و... عيني شهروندان، جامعه و کشور وجود دارد.
به عبارتي اصلاحطلبان نيز همانند همکاران اصولگرا در صحراي ناکجاآباد زيست، حرکت و عمل ميکنند. دليل اين ادعا، اظهارنظر شهروندان در مورد جناحهاي سياسي است که در چندين مرحله حضور در خيابانها مطرح شد. منشأ پايداري، کارآمدي و اقتدار نظام و کشور، انسجام فراجناحي نخبگان وطن دوست پيرامون انديشهها، طرحها، راهکارها و راهبردهاي مليگرايي است.
راهکار مليگرايي به هيچوجه مبتني بر انواع احساسات خاص نيست بلکه جنبه فني و کاربردي دارد. به اين معني که مليگرايي هويت افرادي است که به اين درک، آگاهي و باور رسيدهاند که منافع ملي منشأ و مبدأ تمامي فعل و انفعالات اجتماعي است، اينکه منافع ملي فلسفه وجودي حکومتهاست، اينکه سياست معطوف به افعالي است که در جستوجوي راهکارهايي کمهزينه و سودمند به منظور تحقق منافع ملي است و... کارآمدي، پايداري مقبولبودن انواع انديشهها، راهکارها و عملکردها و... سياسي برآيند اين حقيقت است که آيا انديشهها، راهکارها و... سياسي تا چه ميزان محصول اوضواع و احوال عيني زمان، مکان و شرايط مشخص هستند.
کوروش الماسی
انتهای پیام/ |