اخبار
کد خبر : 9104 ۱۳۹۸/۱۰/۰۹   ۱۰:۱۲:۱۸

یادداشت؛
استغنای کاذب

 

فرانسیس بیکن متفکر شهیر انگلیسی اهل فکر را به سه گروه از حشرات تشبیه کرده است: مورچه ها، عنکبوت ها و زنبوران عسل. گروه اول از خود اندیشه ای ندارند. صرفا به مطالعه افکار دیگران و بیان آن می پردازند. گروه دوم کاری به کار افکار دیگران ندارند. می نشینند و برای خود می بافند و گروه سوم گروهی هستند که اندیشه های دیگران را بررسی می کنند و با استفاده از آنها و بهره مندی از خلاقیت خویش افکار ناب و جدیدی تولید می کنند. بیکن می گوید بیائید نه مورچه و عنکبوت، بلکه همچون زنبور عسل باشیم.

 بسیاری از اصحاب اندیشه جامعه ما در زمره گروه اول بیکن هستند. چه آنها که به سنت پایبندند و چه آنها که به تجدد دل داده‌اند اثر چندانی از نوآوری و خلاقیت در آثارشان مشاهده نمی‌شود. افتراق آنها در چارچوب مرجع  آنهاست. یکی از گذشتگان تقلید می‌کند و دیگری از فرنگیان. سخن از عیب رجوع به گذشته و یا اندیشه های فرنگی نیست. سخن از رکود خلاقیت در میان سنت گرایان و تجددخواهان جامعه ماست.

 آنان که در خصوص علل و اسباب رکود تفکر در جامعه ما اندیشیده اند برخی نبود آزادی کافی و فضای مسدود سیاسی را اشاره کرده‌اند. ولی مگر نه این است که در دنیای غرب و یا در میان گذشتگان ما جوانه های فکر و اندیشه نو، در اعصاری توسعه یافت که فضای مساعدی برای اندیشه ورزی نبود. عده ای به ناتوانی‌های نژادی انگشت نهاده اند. اما مگر نه این است که نژادهایی که دوره های خاصی بذر تفکر را در دامن خویش پرورده اند ، در اعصار دیگری دشمن تفکر بوده اند. گروهی نیز سیطره تفکر سنتی و عدم دستیابی ما به گوهر تفکر خلاق یعنی عقلانیت آزاد را عامل اصلی فاجعه قلمداد کرده اند. لیکن مگر نه این است که چنین گوهری نیز در دوره سیطره سنت بر غرب مکشوف متفکران آن دیار گشت. خلاصه عواملی که تا به حال به آنها پرداخته شده، هیچ کدام عامل اصلی رکود اندیشه در جامعه ما نیست.

به نظر می رسد عامل اصلی رکود تفکر نو، استغنای کاذبی است که اذهان ارباب سنت و اصحاب تجدد ما را نسبت به تولید فکری جدید  تسخیر کرده است. طیف سنتی بر این باور است که پاسخ تمام پرسش‌ها در شریعت ما مستتر است. دین در کلیه زمینه ها تکلیف ما را مشخص کرده است. بنابراین نیازی به نوآوری و ابتکار و به اصطلاح بدعت نیست و طیف متجدد بر آن است که پیشرفت و سعادت ما در گرو گسترش و ترویج اندیشه های غربی است. لذا به جای تفکر باید ترجمه کرد. حتی تالیفات آنها نیز چیز جز ترجمه نیست. بدیهی است که در این فضا کسی اندیشه جدیدی تولید نمی‌کند. چرا که پاسخ همه پرسش ها آماده است. این همان استغنای کاذب و دروغینی است که آفت و بلای فکری جامعه ماست. از هر کسی که سوال می‌کنید. اگر سنتی باشد به آیه یا حدیثی استناد می‌کند و اگر متجدد باشد نظریات جدید علمای غرب را پیش می‌کشد.

چاره کار تنها در فهم عمیق مشکلات، کشف ریشه ها و طرح راهکارهای جدید از طریق مطالعات تجربی روشمند و متکی بر شواهد عینی  است. باید با توجه به واقعیات جدید اندیشه های نو ارائه کرد. آن بخش از اهل فکر جامعه ما که خلاق بوده اند و نظریات جدید عرضه کرده اند، آنها بوده اند که در درجه اول نیاز به تفکر جدید را عمیقاً در یافته بودند. بیایید احساس نیاز اندیشیدن را جانشین استغنای کاذب کنیم.

دکتر سید فردین قریشی

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا