اخبار
کد خبر : 8789 ۱۳۹۸/۰۸/۱۸   ۲۳:۱۵:۴۰

مقاله؛
نزاع دسته جمعی و آسیب های آن

 

نزاع دسته جمعی یکی از شاخص های مهم وجود خشونت در جامعه تلقی می شود که بین افراد به وقوع می پیوندد و همه ساله بر اساس آمار و اخبار، تعدادی قربانی می گیرد.

جوامع بشری از دیرباز همواره مورد تهاجم و تهدید انواع جرایم از سوی قانون شکنان بوده اند، و هر جامعه به فراخور ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود از طریق ابزارهای موجود در سیاست کیفری خود، با این جرایم مبارزه کرده است.

دربین انواع جرایم ارتکابی در جوامع، جرایم علیه اشخاص از جمله جرایمی هستند که با قطع نظر از اختلافات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، هر جامعه ای برای حفظ موجودیت خود، حتی از زمانی که تشکیلات منسجمی به عنوان دولت یا حاکمیت وجود نداشته با مجرمین آنها مبارزه کرده است، در واقع این دسته از جرایم، جزء جرایم طبیعی محسوب می شوند.

در بین جرایم علیه اشخاص که شدیدترین آنها قتل عمدی است، جرم منازعه از برجستگی خاصی برخوردار است. ویژگی خاص این جرم، بروز و ظهور آن به حد وفور در جوامع توسعه نیافته و فاقد فرهنگ پیشرفته اجتماعی است.

در جوامعی که زور و قلدری جانشین منطق و استدلال برای حل اختلافات بشری به عنوان یک امر طبیعی جلوه می کند، ملاحظه نزاع دسته جمعی، شیوع قابل توجهی را در جامعه نشان می دهد. در این جوامع، استدلال، منطق، خرد گرایی برای حل منازعات و اختلافات، جایگاهی ندارد. ابزار حل اختلاف، درگیری فیزیکی بین دو گروه طرف اختلاف و حصول نتایج زیان بار آن، از جمله قتل و جرح است.

 عوامل اجتماعی

با توجه به تحقیقاتی که در زمینه نزاع های دسته جمعی، صورت گرفته ، می توان علل اجتماعی مؤثر در بروز جرم مزبور را به شرح ذیل مطرح کرد:

مهاجرت و اختلاف فرهنگی

مهاجرت‌های بی‌حساب و حرکت دائمی مردم از منطقه‌ای به منطقه دیگر یکی از عوامل مهم درازدیاد جرایم است. مهاجران به سختی می توانند خود را با شرایط اجتماعی و حیات جدید و فرهنگ آن منطقه سازگار کنند. مهاجرین از طریق جا انداختن و تثبیت موقعیت خود، گاهی رفتاری خلاف انتظار از خود بروز می‌دهند و البته این امر درباره نسل اول مهاجران اندک است و نسل های بعد که خود را در آن منطقه صاحب حق و آب و گلی یافتند، زیادتر می‌گردد.

مهاجرت های بی رویه و بدون برنامه ریزی پیامدهای منفی را در پی دارد. بدین صورت که به دنبال مهاجرت به شهر، جمعیت افزایش می یابد و به موازات این امر، حاشیه نشینی نیز رشد بیشتری پیدا می کند، در نتیجه محیط ناسالم و نامناسب توسعه می یابد که مهاجرین عمدتاً جذب این نواحی می شوند. این محیط ها دارای خرده فرهنگ های مختلف هستند که زمینه انحرافات اجتماعی از جمله منازعه را ایجاد می نمایند.

نخستین نتیجه مهاجرت، برخورد خرده فرهنگ های متفاوت در یک منطقه است که در بسیاری از مواقع، منجر به نزاع با همدیگر و هنجارشکنی اجتماعی می شود. شرط لازم و عامل بازدارنده ارتکاب جرم نزد شخص مهاجر، پذیرش فرهنگ جامعه‌ای است که به آن مهاجرت کرده است. حال آنکه مهاجرین اگر چه در کشور یا شهر مهاجر پذیر زندگی می‌کنند ولی هنوز فرهنگ کشور یا شهر مبدأ را دارند و همین مسئله اولین جرقه برای ایجاد ناسازگاری‌های اجتماعی و طغیان بر علیه افراد جامعه مقصد است.

مهاجرین چون در جامعه جدید با هنجارها و ارزش‌های دیگری روبرو می‌شوند، آرام آرام به نسبی بودن ارزشها می‌رسند و این نسبی بودن ارزشها، هنجارها را از قداست می‌اندازد و تخلف از آنها را آسان‌تر می‌کند. بنابراین مهاجرین خود را در میان سایرین بیگانه می‌یابند و بدین جهت برای توجیه خویش و تا حدودی به علت بی توجهی به رفتارهای نامناسب گرایش می‌یابند.

فقر و بیکاری

فقر یکی از عوامل جرم زاست. فقر می تواند به طور مستقیم و غیر مستقیم فضیلت های جوامع انسانی را نابود کند و استعدادهای آدمیان را تباه سازد. بین بحران های اقتصادی و افزایش بعضی از گونه های تبهکاری، یک همبستگی مثبت وجود دارد و آمارها نیز اغلب آن را تأیید کرده است.

بحران های اقتصادی با تأثیر گذاری بر تغییرات مواد مصرفی و ضروری اولیه، تغییرات قدرت خرید و افزایش بیکاری بر تبهکاری و بزهکاری می افزاید. فقر، ناراحتی و بی نظمی و اختلال خانواده را دامن می زند و موجب ستیزه جویی و نزاع می گردد. فقر می تواند کانون گرم خانواده را مختل سازد که تأثیر آن در روابط اجتماعی افراد در بیرون از خانواده همراه با خشونت و نزاع آشکار می-گردد.

فقر مانع پیشرفت وترقی افراد از لحاظ اجتماعی و فرهنگی می شود، به دنبال آن بی سوادی نیز گسترش می یابد. نتیجه بی سوادی، عدم اطلاع از قوانین مصوب می باشد. از نظر آسیب شناسی اجتماعی، بیکاری و فقر می تواند عامل عمده ای در پیدایش نابسامانی های رفتاری و روانی و در نتیجه موجب بالا رفتن انواع کجروی های اجتماعی باشد.

عوامل طبیعی

پژوهشگران در شناسایی عوامل بروز تبهکاری، دریافته اند که انسان، مکان و زمان، سه عنصر اصلی مؤثر در شکل گیری جرم است. بنابراین، تفاوت در ساختار مکانی، زمانی و رفتاری، توزیع نابرابر جرایم را در سطح شهر در پی دارد. بزهکاران در انتخاب محل و زمان جرم، کاملاً منطقی و سنجیده عمل می کنند و تنها مکان های خاصی را برمی گزینند. برخی فضاهای شهر، مستعد و تسهیل کننده بزهکاری و برخی مانع و بازدارنده آن هستند.

مستند این دیدگاه، قانون حرارتی کتله می باشد. به موجب این قانون ،آدم کشی ها و جنایات دیگر علیه اشخاص، در نواحی جنوب به ویژه به هنگام فصول گرما بیشتر رخ می دهد، جنایات علیه اموال در نواحی شمال و به هنگام فصول سرما زیادتر اتفاق می افتد.منازعه در فصل گرما بخصوص در تابستان، بیشتر از فصول دیگر اتفاق می افتد؛ محل وقوع آن هم در بیشتر موارد، خیابان هاست.

عوامل فردی

در کنار علل اجتماعی، علل دیگری نیز وجود دارند که در پیدایش و رشد منازعه چندان بی تأثیر نیستند. این علل در ساختار شخصیتی و جسمی فرد ریشه دارند. در این قسمت چند مورد از عوامل فردی و درونی مؤثر در جرم منازعه به طور خلاصه بیان خواهند شد.

تأثیر جنسیت

شکی نیست که در هر جامعه تعداد مردان بزهکار به مراتب بیش از زنان تبهکار آن جامعه است. نگاهی به جمعیت زندان ها و آمار زندانیان مرد وزن در کشورهای مختلف مؤید این حقیقت است که اختلاف بسیار فاحش بین تعداد مردان و شمار زنانی که تحت تعقیب کیفری قرار گرفته و محکومیت جزائی یافته اند وجود دارد.

منازعه به خاطر وجود خشونت و جنایت در آن، از جمله جرایم مردانه محسوب می شود و محل وقوع آن نیز بیشتر ملأ عام و خیابان ها می باشد. در مورد زنان، محل حادثه بیشتر منازل و زمینه ایجاد آنها عمدتاً اختلافات خانوادگی می باشد. با این وجود، موارد منازعه زنان در خیابان ها نیز، دور از انتظار نیست؛ که دلیل آن می تواند حضور گسترده تر زنان در عرصه های اجتماعی باشد.

تأثیر سن

بزهکاری با سن تغییر می یابد. کتله دانشمند بلژیکی، این مسئله را خاطر نشان کرده است. سن، مستقیم یا به طور غیرمستقیم، تأثیری عظیم و شگرف در فراوانی و شکل جرایم دارد، بر اساس بررسی های آماری، شروع تبهکاری را از 12 سالگی می دانند که تا 18 سالگی افزایش آن چندان محسوس نیست.

از 18 تا 25 سالگی فعالیت جنائی فزونی می یابد و از 25 تا 30 سالگی رقم تبهکاری، باز هم بالاست. نوع تبهکاری هم بر حسب سن متفاوت است. سن افراد شرکت کننده در نزاع نیز متغیر می باشد. دلیل آن تعداد زیاد افراد شرکت کننده در ارتکاب این جرم است که ممکن است از نوجوان گرفته تا سالمند در وقوع جرم مزبور شرکت داشته باشند. با این حال، بیشتر، جوانان و نوجوانان قربانیان اصلی این جرم هستند. زیرا به نظر می رسد که حس انتقام جویی و در نتیجه میزان درگیر شدن در نزاع در جوانان بسیار شایع تر از سنین بالاتر است.

اختلالات روانی

در خصوص اختلالات روانی و تأثیر آن بر ارتکاب جرم، مطالعات زیادی صورت گرفته است. در اکثر این مطالعات، مشاهده شده که ارتکاب به جرم در بیماران روانی نسبت به افراد عادی بیشتر است. شدیدترین جرایم را بیماران سایکوتیک به ویژه اسکیزوفرنی و اختلال هذیانی مرتکب شده بودند. همچنین شیوع جرم در این بیماران با جنس مذکر، مجرد بودن، عدم پذیرش درمان و سربار خانواده بودن ارتباط معنی داری داشت. در حالی که با عواملی مثل سطح تحصیلات، وضعیت اقتصادی خانواده، مصرف الکل و مواد مخدر، سابقه بروز جرم در بستگان نزدیک و طول مدت بیماری ارتباطی نداشت.

شدت جرم فقط با نوع بیماری مرتبط بوده و ارتباطی با سایر عوامل ندارد. همچنین تعداد قابل ملاحظه ای از مجرمان دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی که معمولاً اولین ریشه جرم زایی را در بیماران مبتلا به اختلالات روانی به خود اختصاص می دهند، مربوط به ارتکاب جرایم خشونت آمیز از ناحیه افراد مزبور است.

راهکارهای پیشگیری از وقوع نزاع های دسته جمعی

پیشگیری کیفری منظوراز پیشگیری کیفری، اعمال مجازات ها و اقدامات مؤثر با استفاده از ابزارهای سرکوب گرایانه جهت مقابله با جرایم است. یکی از اهداف مجازات‌ها ،جلوگیری از ارتکاب جرم از طریق ارعاب می‌باشد، همان گونه که بنتام استدلال می‌کرد، چنانچه رنج تحمل مجازات از لذت تحصیل احتمالی منافع جرم بیشتر باشد، مجرمان بالقوه از ارتکاب جرم خودداری خواهند کرد

پیشگیری عمومی

مجازات‌ها با ایجاد ترس در توده‌ی مردم مانع می‌شوند تا دیگران از مبادرت به ارتکاب جرم در آینده امتناع نمایند.البته تأثیر مجازات‌ها از نظر جلوگیری جرم، بیش از آنکه مربوط به ترس از صدمه‌ی احتمالی ناشی از مجازات (مثل چند سال زندان) باشد، به واکنش اعضای جامعه نسبت به مشروعیت مجازات و وضع اجتماعی مجرم بستگی دارد. اگر جامعه رفتاری را بد بداند و نسبت به آن واکنش نشان دهد، جنبه‌ بازدارندگی جرم خیلی بیشتر از وقتی است که قانون، آن را جرم دانسته ولی جامعه به آن واکنش نشان ندهد.

پیشگیری فردی

اصولاًمجازات‌ها باید باعث ‌شوند که مرتکب جرم به علت تحمل سختی و مشقت اعمال مجازات، در آینده از ارتکاب جرم خودداری کند. هر چه شدت قبح رفتار ارتکابی در نظر جامعه بیشتر باشد، مجازات تعیین شده نیز باید شدیدتر لحاظ شود.

پیشگیری اجتماعی

این پیشگیری با ایجاد تغییرات و اصلاحات در فرد و جامعه به دنبال جلوگیری ازجرم به صورت پایدار و همیشگی است که خود به دو نوع تقسیم می شود؛ پیشگیری جامعه مدار و پیشگیری رشد مدار. پیشگیری اجتماعی رشد مدار به دنبال آن است تا با شناسایی عوامل خطر، تقویت عوامل حمایتی و مداخله زودرس از پایداری افراد در بزهکاری جلوگیری کند.

پیشگیری جامعه مدار نیز شامل اقدام های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی پیش گیرنده ای می شود که نسبت به محیط هایی که فرد در آنها کار و زندگی می کند، اعمال می شوند. به طور کلی، در خصوص پیشگیری اجتماعی از جرم منازعه، می توان به راه کارها و راه بردهایی به شرح ذیل اشاره نمود.

هماهنگی و یکپارچگی فرهنگی

همان طور که در مباحث قبل اشاره شد، نخستین نتیجه مهاجرت، برخورد خرده فرهنگ های متفاوت در یک منطقه است و در بسیاری مواقع منجر به نزاع با همدیگر و هنجارشکنی اجتماعی می شود؛ در نتیجه، ضرورت وجود هماهنگی و یکپارچگی فرهنگی در جامعه احساس می شود.

جهت رسیدن به این هدف، دولت ها باید تا آنجا که امکان دارد، از روند مهاجرت بکاهند و عوامل جاذبه ای که باعث مهاجرت از روستا می شود را شناسایی کرده و اقدامات لازم را به عمل آورند. یکی از این اقدامات، حمایت از بخش کشاورزی و همچنین ارائه خدمات آموزشی، بهداشتی، درمانی و رفاهی است؛ که در نتیجه از وقوع مهاجرت و فقر و بیکاری به دنبال آن، جلوگیری به عمل آید.

ترویج سنت میانجی گری

میانجی گری به روش سنتی، در بسیاری از اختلافات محلی و جرائم خرد و متوسط، باعث می شود که از تشدید اختلافات و بروز زمینه های بزهکاری پیشگیری به عمل آید. روش کدخدا منشی و پایان دادن به اختلافات از سوی معتمدین و افراد مورد وثوق مردم محل، از قدیمی ترین و در بسیاری از موارد از بهترین روش های حل و فصل دعاوی است.

یک میانجی به عنوان یک حلقه ارتباطی میان طرف های منازعه، عمل می کند، برداشت هر یک را نسبت به طرف دیگر بهبود می بخشد، برای مسئله مورد منازعه راه حل هایی را پیشنهاد می نماید و برای پذیرش آنها طرف های منازعه را تحت فشار قرار می دهد. مهمترین حسن انجام این روش، جلوگیری از وقوع نتایج زیان بار منازعه است. در باب مسئله ای که شاید آن چنان هم پیچیده نیست و با گفت و گوی ساده حل می شود، باید از آسیب های بعدی پیشگیری به عمل آورد.

جلوگیری از رشد خرده فرهنگ های انحرافی در جامعه

در دو دهه اخیر در جامعه ایران، به دلیل رشد خرده فرهنگ ، یک فضای نامناسب فرهنگی به وجود آمده و به سرعت تکثیر شده است؛ این قشر که اصطلاحاً افراد تازه به دوران رسیده نامیده می شوند، بر اثر استفاده از فضای اقتصادی واسطه گری ودلالی در ایران توانسته اند به سرعت پولدار شوند؛ در حالی که از لحاظ فرهنگی در سطح پایینی قرار دارند، نتیجه وجود چنین مواردی، افت مسائل اخلاقی و فرهنگ اخلاق در جامعه است که باعث می شود فرهنگ عمومی دچار خلأ یا کاستی شود.

بنابراین، فرهنگ سازی و تولید الگوهای مناسب اخلاقی در جامعه، احساس می شود. در این رابطه باید برنامه ریزی فرهنگی صورت گیرد. نقش رسانه در این زمینه بسیار حائز اهمیت می باشد، بخصوص در سال های اخیر که گرایش به سمت ماهواره و شبکه های خارجی که با برنامه ها و فیلم های نامناسب از لحاظ اخلاقی و ترویج خشونت، زمینه گسترش بی اخلاقی در جامعه را فراهم می آورند، افزایش پیدا کرده است. بنابراین رسانه باید برنامه هایی تولید کند که مردم را به سمت خود جلب کند.

علی اکبر جاویدان 

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا