اخبار
کد خبر : 8769 ۱۳۹۸/۰۸/۱۴   ۱۱:۳۴:۰۲

یادداشت؛
اجماع پيرامون منافع ملي به هويت ملي گرايي منجر مي‌شود

 

پير بيراه نيست اگر گفته شود نه تنها بخش قابل توجه‌اي از شهروندان بلکه همچنين اصلاح‌طلبان بيش از هر زمان ديگر در سردرگمي فلج‌کننده‌اي پيرامون چگونگي حضور در انتخابات آتي قرار دارند.

در اين موجز تلاش مي‌شود نکاتي پيرامون خروج از آشفتگي رفتاري اصلاح‌طلبان که ناشي از انواع ابهامات مبتني بر ناتواني تشخيص و تحليل عرصه است، ارائه شود.

اصلاح‌طلبان انبوهي از افراد بدون اهداف جمعي، برنامه، شجاعت، تحليل کاربردي شرايط عيني و... هستند. رفتار اصلاح‌طلبان مصداق ضرب المثل آنان که تاريخ را درک نکنند، محکوم به تکرار آن هستند، مي‌باشد.

اصلاح‌طلبان نمي‌توانند يا نمي‌خواهند درک کنند که تاريخ مصرف اصلاح‌طلبي و نه اصلاحات به پايان رسيده است و همين عدم توانايي درک جايگاه خود، ريشه آشفتگي رفتاري و ناهماهنگي فکري ميان اصلاح‌طلبان است.

در مورد انتخابات و شرايط سياسي در کشورهاي اروپاي غربي و ديگر کشورهاي توسعه يافته سياسي صحبت نمي‌کنيم. انتخابات در شرايط سياسي ايران مد نظر است. تنها مسير کم هزينه امنيت پايدار، به منظور انتقال و مشارکت در مديريت کلان سياسي (قدرت) حضور تمام عيار در انتخابات است. اينکه حضور پر شور در انتخابات با هويت ملي گرايي تنها، مشروع و ريشه‌‌دار‌ترين ويژگي کانديدا‌هاي مشتاق تصاحب مناصب مديريتي است. چرا که ملي گرايي ريشه در شرايط عيني و ملموس انسان‌ها و جامعه دارد. اما اصلاح‌طلبي محصول اذهان هيجان زده و افسرده در مقاطع گوناگون تاريخي است.

شهروندان براي حضور صادقانه در انتخابات قانونمند و ملي و انتخاب نمايندگان ملي گرا وطن دوست و اخلاف و قانون فهم آمادگي کامل دارند، اما نخبگان سياسي توان اجماع پيرامون منافع ملي را ندارند. چرا بايد اين همه حزب وجود داشته باشد؟ شايد، ساده‌ترين پاسخ اين باشد که احزاب موجود هنوز به اين درک کاربردي که سياست ورزي در چهارچوب حزب، روش خردمندانه جمعي به منظور اعمال افعال سياسي در مسير تحقق منافع ملي است، نايل نيامده‌اند.

احزابي که نتوانند پيرامون تحقق منافع ملي به اجماع برسند، تنها يک معني دارند، اينکه اين احزاب، نه حزب سياسي، بلکه واحدهاي تجاري و اقتصادي هستند. از اين منظر، جمعه بازار فراکسيون اميد و مرکز خريد شوراي عالي اصلاح‌طلبان، همانند همکاران اصولگرا، تنها تعدادي مغازه‌هاي (احزاب) و تجار (سياست‌باز) ورشکسته که چاره و تواني بجز چسبيدن به مغازه (حزب) ورشکسته خود ندارند، هستند.

اصرار و چسبيدن به اصلاح‌طلبي اوج فقدان انديشه، عدم خلاقيت، تشخيص عيني عرصه سياسي، ناتواني در توليد راهکارها و طرح‌هاي واقع‌بينانه و... است.

اجماع پيرامون منافع ملي که به‌طور اجتناب ناپذيري به هويت ملي گرايي منجر مي‌شود، حاکي از بلوغ نخبگان سياسي در هر سطحي است.

سياست ورزان با هر پيشينه و جايگاهي که نتوانند انديشه، طرح‌ها و راهکارهاي واقع‌بينانه که منجر به تحول سياسي و کاهش درد و رنج بي‌سابقه شهروندان شود، بايد سکوت و کناره‌گيري کنند و عرصه سياسي را براي ديگران خالي کنند.

احزاب و سياست ورزاني که نتوانند پيرامون فهم منافع ملي به‌عنوان والا و کاربردي‌ترين هدف سياسي براي حضور تمام عيار در انتخابات که تبلور خرد جمعي به منظور انتقال و مشارکت در مديريت کلان سياسي (قدرت) است، به اجماع برسند، شايستگي نمايندگي شهروندان را ندارند چراکه، عدم فهم منافع ملي به‌عنوان مبدأ و مقصد تمامي افعال اجتماعي حاکي از عدم اخلاق، وطن دوستي، صداقت و توهم يا روياپردازي است.

کوروش الماسی

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا