داود حیدرخانی/ اینجا خاورمیانه است؛ بورس خاورمیانه، در این «میانه»ی اسیر بین شرق و غرب، همه چیز پیدا می‌شود برای معامله، آن هم معامله‌های پرسود، از نفت گرفته تا آدم، از خاک گرفته تا شرافت، از فرش گرفته تا عرش. تنها بورس جهان که همه چیز برای معامله می‌توان یافت، تنها بورس جهان که وجه رایجش خون است. اینجا حتی لازم نیست انگلیسی بخوانی و بفهمی، یا هر زبان زنده و مرده دنیا را، زبان بین‌المللی این میانه، جنگ است.

اینجا خاورمیانه است؛ به مانند شرق و غرب، سرزمین حضور ادیان مختلف، مذاهب گوناگون و حتی مهد ظهورشان، سرزمین زبان‌ها و حتی اقوام رنگارنگ و مثل شرق و غرب، رنگین‌کمانی از ادیان، مذاهب، زبان‌ها، اقوام و حتی خرافه و باورها، ولی با یک فرق اساسی؛ رنگین‌کمان این «میانه»، همیشه آلوده است، نه آلوده به غبار، که آلوده به خون.

اینجا خاورمیانه است؛ ایستاده بر قله بلند جهل و ناآگاهی عمومی، بر قله ادعا و اسیر در کشاکش قدرت‌ها، با توهم قدرتمندی. در سرزمین ادیان این «میانه»، یک کمونیست می‌تواند از خدا بگوید، حتی آیه تلاوت کند و دلبری کند و بر صدر بنشیند و قدر ببیند و امتیاز بگیرد. در این «میانه» می‌شود روبل و دلار و یورو پارو کرد از فروش سلاح و جنگ‌افزار و حتی بیل و کلنگ و ماشین‌آلات و حتی شوینده‌ها، برای آنکه متوهمان قدرت این میانه، اجساد خود و خون‌های ریخته شده بر سرزمینشان را پاک کنند و بروبند.

اینجا خاورمیانه است؛ میان شرق و غرب، سرزمینی جذاب از جهالت، ایستاده بر اورست جهل و نادانی عمومی، سرزمینی وامانده بین شرق و غرب، سرزمین ایستاده بر قله جهل مرکب، سرزمین رنگین‌کمان خون.

اینجا خاورمیانه است؛ سرزمین حمله به همسایه و دوست و آشنا و به خاک و خون کشیدنشان و در عین‌ حال، میزبانی غریبه‌ها و بر صدر نشاندنشان. اینجا خاورمیانه است؛ سرزمین کشاکش هلال‌ها و ادعاها و خون‌بازی، میدان جنگ شرق و غرب با سربازان این «میانه» که تنها افتخارشان، کشاندن سلاح شرق و غرب بر دوش است و چکاندن ماشه ‌هایشان به روی هم. سرزمین ایستاده بر اورست جهل و نادانی....

انتهای پیام/