اخبار
کد خبر : 8607 ۱۳۹۸/۰۷/۱۳   ۲۲:۰۰:۰۸

یادداشت؛
تصلب اندیشه ورزی در جریان اصلاحات

 

جریان اصلاحات برای احیای فروغ، بالندگی و کارآمدی خود در عرصه سیاسی، به خودانتقادی و بازاندیشی درون‌گفتمانی نیاز دارد. از نگاه طیفی از تحلیلگران، این جریان را پیله ای باید که به دور خود بتند و ضمن پیرایش، آرایش و دگردیسی، با عقلانیت سیاسی مضاعف و بنیان‌های اندیشه‌ای قوی به عرصه جامعه بازگردد.

جریان اصلاحات که در سال های دهه ۷۰ با ارایه رویکردی تازه به مسایل و اتخاذ شیوه ای متفاوت در کنشگری، افقی تازه پیش روی حیات سیاسی کشور گشوده بود، امروز و پس از عبور از فراز و فرودهای بسیار به دوران حضیض خود رسیده است.

اصلاح طلبان در سال های گذشته، به ویژه در سال های پس از ۸۸،  اگرچه توانستند پس از عبور از مضیقه های بسیار و اتخاذ سیاست های اقتضایی، مسیر بازگشت خود به ساختار قدرت را باز کنند و در نهادهایی چون دولت، مجلس و شورای شهر و روستا دستی بر آتش داشته باشند، ولی حاصل سیاست ورزی آنان، با مطالبات مردم و خود اصلاح طلبان همخوانی چندانی نداشته است.

آنچه مسلم است اینکه امروز جریان اصلاح طلبی ارتباط عمیق خود را با «جامعه مدنی» یعنی نهادی که خود از آن برآمده است از دست داده است.

در واکاوی چرایی این افول، اصلاح طلبان دلایل مختلفی را مطرح می کنند. برخی شرایط حاکم بر فضای سیاسی، مشی محافظه کارانه نهادهای حاکمیتی و تمامیت خواهی جریان سیاسی رقیب را از دلایل این ناکامی بر می شمرند. برخی دیگر با انتقاد از خود، نحوه سیاست ورزی اصلاح طلبان در بازی قدرت را از عوامل به وجود آورنده این وضعیت بر می شمرند و برخی دیگر ریشه های این سقوط را در فازی فراتر از عرصه عملیاتی می جویند و به مسایل گفتمانی اصلاح طلبی می پردازند.

*جریان رقیب اصلاح طلبی را ضعیف کرد؟

بسیاری از اصلاح طلبان «کم کارآمدی» خود در نهادهایی چون قوه مجریه و مقننه در سال های گذشته را به محدودیت ها و محذوریت هایی نسبت می دهند که از سوی جریان رقیب برسر راه عملکرد دولت و مجلس ایجاد شده است. تاکید بر گزاره غیرمکفی بودن اختیارات رییس جمهوری و سنگ هایی که دلواپسان پیش پای عملکرد بهارستان و پاستورنشینان انداخته و می اندازند، نشانگانی از این رویکرد به همراه دارد.

البته پربیراه هم نمی گویند اصلاح طلبانی که در ارزیابی عملکرد خود در سال های گذشته، متغیر «کنش رقیب» را هم مورد توجه قرار می دهند. مخالفت های تند و خارج از عرف برخی نمایندگان نزدیک به جریان سیاسی خاص با موضوعاتی چون تصویب «برجام»، «لوایح FATF »، «کودک همسری» و ... را می توان در این زمره گنجاند.

اما این، تمام ماجرا نیست. به گفته برخی ناظران، ساختارهای سیاسی و انتخاباتی هم راه و روزنه سیاست ورزی اصلاح طلبان را تا اندازه زیادی سد می کنند. بسیاری از نیروهای اصلی اصلاح طلبی در انتخابات سال های گذشته پشت سد نظارت استصوابی شورای نگهبان ماندند و حتی از ورود به عرصه رقابت های انتخاباتی محروم شدند. این مساله از دید اصلاح طلبان نه تنها برنامه ها و عملکرد آنان را مختل کرد، بلکه در سطحی کلی تر از شکل گیری مجلسی کارآمد هم جلوگیری کرد.

بسیاری از اصلاح طلبان بر این باورند که اگر صلاحیت‌ها با وسعت نظر بیشتری بررسی بشود و افراد بیشتری بتوانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند و به افکار عمومی عرضه شوند حتماً مجلس قدرتمندتری خواهیم داشت. طرفداران رویکرد گفت و گو با نهادهای حاکمیتی از جمله شورای نگهبان برای اتخاذ رویکرد موسع در بررسی صلاحیت ها، از این منطق پیروی می کنند.

برخی از اصلاح طلبان اما دلایل ناکامی خود در سیاست ورزی  را در نحوه کنشگری سیاسی هم حزبی های خود می جویند. این گروه بر این باورند که راهبرد «ائتلاف» با نیروهای میانه اصولگرایی که به پیروزی فهرست امید در مجلس دهم و دور دوم ریاست جمهوری روحانی انجامید، به اندازه کافی بنیان ها و چفت و بست های محکم و قابل اطمینانی نداشت که بتواند به پیاده سازی ایده های اصلاح طلبی در عرصه عمل بیانجامد و اتفاقا همین مساله به اعتبار اصلاح طلبی ضربه زده و باعث ریزش پایگاه رای آنان شده است.

از دید این افراد، نزدیکی و همپیمانی با گروه های میانه رو، حتی اگر بتواند روزنه های ورود به ساختار قدرت را به روی اصلاح طلبان باز نگاه دارد، ولی در ادامه راه، به توانمندی اصلاح طلبان در پیاده سازی ایده های خودشان در عرصه سیاست ورزی نخواهد انجامید. از این رو گروهی تکرار راهبرد ائتلاف را به سوء استفاده نیروهای فرصت طلب، هزینه کرد از اعتبار اصلاح طلبی و تضعیف و اضمحلال بیش از پیش اصلاح طلبی معنا می کنند.

در برابر، طیفی دیگر از اصلاح طلبان بر این باورند که با توجه به رویکرد شورای نگهبان نسبت به نیروهای اصلی اصلاح طلبی، عدم ائتلاف با نیروهای میانه رو، عملا راه ورود اصلاح طلبان به قدرت را می بندد. عدم حضور در قدرت هم به حذف تدریجی اصلاح طلبان منجر خواهد شد که مطلوب نیروهای مقابل است.

این مبحث، البته بر مفروض «لزوم حضور اصلاح طلبان در ساختار قدرت» مبتنی است؛ ایده ای که طیف راست جناح چپ سیاسی این روزها بر آن تاکید بسیاری دارد. صدایی که این روزها از حزب «کارگزاران سازندگی» شنیده می شود، ناظر بر این ایده است که اصلاح طلبی برای تداوم حیات و اثرگذاری بر عرصه سیاسی ناگزیر از حضور در سطح بالای هرم قدرت است.

*اصلاحات و پیله هایی که باید به دور خود بتند

 در حالی که برخی اصلاح طلبان کم کارکردی جریان متبوع خود را در «در دست نداشتن کامل نهادهای قدرت» می جویند، برخی دیگر معتقدند ریشه های روند رو به افول اصلاح طلبی را باید در خود این جریان و پایه های اندیشه ای آن جست.

از دید این گروه، اتفاقا جریان اصلاح‌طلبی به‌طور فزاینده‌ای درگیر منطق و بازی قدرت شده و تمام هستی خود را به بازی قدرت منحصر کرده است. همین مساله زمینه های فرصت طلبی عده ای را به نام اصلاح طلبی فراهم کرده و «کوتوله هایی» را وارد بازی سیاسی کرده که به نام اصلاح طلبی منفعت طلبی های خود را پیگیری می کنند.

بسیاری از بزرگان اصلاح طلبی اغلب از جناح چپ این جریان به ایده بازنگری درون گفتمانی باور دارند. چرا که از دید آنان «قدرت، فقط قدرت سیاسی نیست، قدرت، قدرت اجتماعی و فرهنگی است. قدرت در ریزبدنه‌های جامعه پخش است».

اصلاح طلبی برای بازیابی قدرت و مقبولیت خودش در جامعه علاوه بر بازنگری بنیان های اندیشه ای نیازمند تقویت پیوندهای خود با جامعه مدنی، یعنی جایی است که خود برآمده از آن است. از این رویکرد دوری گزینی از قدرت، نه تنها به مرگ تدریجی اصلاحات در عرصه سیاسی منجر نخواهد شد، بلکه فرصتی را برای بازاندیشی درون گفتمانی و خیزش از خاکستر اصلاح طلبی متصلب و تولد یک اصلاح طلبی پویا و نقدپذیر ایجاد خواهد کرد.

به اصطلاح، اصلاح طلبان باید سنگ های تردید را با خودشان واکنند و سپس با ایده ای منسجم، محکم و خلل ناپذیر و استراتژی هدف محور، عملا وارد عرصه سیاسی شوند. اختلاف نظرهای این روزهای اصلاح طلبان در مورد مباحثی چون اهداف ماهوی این جریان، رهبری، بازسازی تشکیلاتی، راهبردهای انتخاباتی و ... که در اردوگاه اصلاح طلبی بروز می کند و از دید جریان رقیب به انشقاق در جریان چپ سیاسی تعبیر می شود، از تصلب اندیشه ورزی در جریان اصلاح طلبی نشان دارد.

اصلاح طلبی برای احیای عقلانیت سیاسی، شکوفایی اندیشگی، فروغ و بالندگی و بازگشت به روزهای اوج خود به پیله نشینی و تکامل نیاز دارد.

اعظم حمیدپور

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا