اخبار
کد خبر : 7934 ۱۳۹۸/۰۳/۳۰   ۰۸:۰۱:۱۶

یادداشت؛
والیبال و سیاست

 

هوشنگ عطاپور/ تقدم امر سیاسی بر سایر امور، پدیده قابل مشاهده در مناسبات اجتماعی ایران معاصر است. اکنون هیچ شوونی از شوونات جامعه، بی تاثیر از سیاست و بازیگران خرد و کلان آن نیست. طبیعی است وقتی از جامعه نرمال صحبت می کنیم، یعنی ترکیبی از عناصر متوازن و امور متعادل در آن! هر زمان و در هر شرایطی، این عناصر ترکیبی ناهمگون و نامتقارن باهم داشتند، می توان ادعا کرد، جامعه از تعادل خارج شده است.

برای رسیدن به این استنتاج علمی درباره ویژگی های نرمال و آنرمال بودن جامعه، بایستی به دنبال نشانه ها و علائم بیماری بود. حتی گاهی لازم می شود با استفاده از پیمایش های علمی از شهروندان نیز در خصوص برداشت های نظری و طرز تلقی آن ها از طبیعی که غیر طبیعی بودن روند امور سوال کرد.

یکی از روش های شناخت دقیق از شرایط جامعه، بررسی تاثیر رویدادهای فرهنگی و ورزشی در احوال عمومی جامعه و شهروندان است.

مثلا استقبال از یک فستیوال فرهنگی، میزان علاقه برای حضور در آن و تحرکی که این فستیوال در فعالیت های روزمره شهروندان ایجاد می کند ، می توان گرایش ها و ویژگی های جامعه را شناخت. میران استقبال مردم از نمایشگاه کتاب و کیفیت این استقبال می تواند، وضعیت جامعه را از نظر علاقه به مطالعه و کتابخوانی  فهمید. نوع تیراژ کتاب و میران فروش انواع کتاب، می تواند کیفیت تاثیر کتابخوانی را در زندگی شهروندان نشان دهد.

رویدادهای ورزشی هم به نوعی در زندگی شهروندان و گرایشات و طرز تلقی آنها تاثیر دارند و رویکرد فعال شهروندان به این رویدادها، نشان دهنده میران تاثیر گذاری و تاثیر پذیری متقابل رویداد ورزشی از حیات اجتماعی شهروندان است.

چند روز گذشته اورمیه شاهد برگزاری مسابقات  والیبال ملت ها بود و به روشنی می توان تاثیر و تعامل حیات شهروندان و این رویداد ورزشی را ارزیابی کرد.

اورمیه را پایتخت والیبال آذربایجان و ایران می نامند و این ریشه در تاریخ این مرز و بوم دارد.  شهروندان علاقه به این ورزش دارند و استقبال خوبی از مسابقات می کنند. اما آیا والیبال اکنون صرفا یک فعالیت ورزشی است و یا این که به عنوان ابزار سیاست و رقابت های حول و حوش  آن، مورد بهره برداری سیاسی قرار گرفته است؟

بدون شک، شواهد و نشانه های حاصل از بررسی های، والیبال در ارومیه امری سیاسی است .

چه زمانی یک امر اجتماعی، مرزهای خود را  در می نوردد و به قلمرو سایر امور وارد می شود؟

بر اساس نظریات جامعه شناسی سیاسی، هر امری که بتواند بالقوه و بالفعل به عنوان نیروی سیاسی عمل بکند، ظرفیت تبدیل شدن به امر سیاسی را دارد.

ورزش والیبال از یک دهه قبل به امر سیاسی تبدیل شده است. همان گونه سایر ورزش ها به دلیل دخالت دولت ها و نمایندگان مجلس از یک امر اجتماعی به امر سیاسی تبدیل شده اند.

به راحتی سندرم سیاست را در والیبال اورمیه مشاهده کرد.

نشانه های زیادی از سیاسی شدن والیبال را در جریان مسابقات بین المللی اخیر داشتیم که  خواسته، ناخواسته  بر سلامت این ورزش در آینده تاثیر خواهد گذاشت.

برخی نشانه های سیاسی شدن این ورزش:

روند برگزاری یک ورزش با مدیریت هیات های مرتبط با آن است. گرداننده هر مسابقه ی ورزش باید با مدیریت فدراسیون و هیات مربوطه باشد. بر اساس قوانین بین المللی فدراسیون و هیات ها باید غیر دولتی و خارج از نفوذ دولت ها باشند. در صورتی که  مسوولیت برگزاری این مسابقات با استانداری، اداره کل ورزش و جوانان و مدیر عامل باشگاه ورزشی شهرداری بود که همین ها، ذینفعان سیاسی این مسابقات، البته با اهداف سیاسی مربوط به خود بودند.

شواهد فراوانی وجود دارد که برای مدیریت سالن و حتی توزیع بخشی از آن برای بانوان بر اساس اهداف کاملا سیاسی صورت گرفت. درست یا نادرستی این توزیع و سهمیه بندی امری علیهده است، ولی تاثیر مستقیم امر سیاسی را در حوزه ورزش به آشکار بیان می کند.

نشانه های فراوانی از سیاسی شدن والیبال را شاهد هستیم که وخیم ترین آن توقع و انتظار همه اصحاب رسانه برای ورود به ورزشگاه، برای گزارش مسابقات است. معمولا رسانه ها به شکل تخصصی به مسابقات ورزشی ورود پیدا می کنند. همچنان که انتظار حضور خبرنگار و گزارشگر  فرهنگی در مسابقات ورزشی امری خلاف عرف است؛ متعاقبا، حضور خبرنگار فرهنگی و سیاسی در سالن مسابقات ورزشی هم  امری غیر معمول است. اما به دلیل حاکمیت جو سباسی، ما شاهد هستیم که فشار بالایی از سوی برخی اصحاب رسانه بر عوامل اجرایی اعمال می شود  که در نهایت مقام ارشد استان دست به بلیط می شود!

این نوع رویکرد به والیبال و مسابقات ورزشی، یعنی  خروج امر ورزشی از قلمرو خود. از نکات جالب توجه، نگاهی که به محل جایگاه مخصوص مسوولین در سالن ایجاد شد ،  خود حکایت از چیرگی امر سیاسی بر والیبال دارد. این که چه کسانی در جایگاه نشستند و چه کسانی در بین مردم، خود جهت گیری پوپولیسم را در بین اصحاب رسانه های استان به نمایش می گذارد و بسیار عجیب تر و ضد ورزشی تر استفاده از تعابیر محیط زیستی و تاریخی با ادبیات جنگی و تاریخی برای مسابقات ورزشی و تعابیر، تزار و عباس میرزا، که این ادبیات فاشیستی شاید اکنون خوشایند برخی افراد باشد؛ ولی در آینده  ورزش والیبال استان و کشور و همگرایی ملی و بین المللی تاثیر بسیار بدی می گذارد.

نتیجه گیری:

سیاست اکنون سوار بر والیبال استان است. در سایر هیات های ورزشی هم رد پای سیاست هویداست. سیاسی شدن هر امری، مدیریت آن را پرهزینه می کند و یک امر اجتماعی را به ابزار مصرفی سیاست تبدیل می کند.

بهتر است اجازه دهیم، والیبال، والیبال بماند، نه توپ و تور سیاستمداران. هواداران والیبال برای ورزش و حمایت از تیم خود به سالن بیایند، نه برای شعار علیه این و یا آن سیاستمداران.

مسابقات ورزشی برای همگرایی بین ملت هاست و گسترش صلح جهانی، نه برای دامن زدن به تقابل و تعارضات تاریخی. ورزش باید در حوزه اجتماعی بماند و از افت بهره برداری های سیاسی  جان به سلامت ببرد.

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا