Warning: mysql_pconnect(): MySQL server has gone away in C:\inetpub\vhosts\nayeghalam.ir\Arshive.nayeghalam.ir\conf\confing.php on line 9
 

اخبار
کد خبر : 7247 ۱۳۹۷/۱۱/۲۹   ۰۹:۵۳:۵۲

یادداشت؛
آینده بهتر با اثرگذاری ابزارهای حقیقت محور و حکمت مدار

 

ساختن با عقل ورزیدن نسبت و ربط وثیق وجودی و اثری دارد، یعنی، جان و حقیقت ساختن با عقل و علم ارتباط دارد، چرا؟ چون ساختن، یعنی، ترتیب و ترکیب و تنظیم آگاهانه امور و مواد و اسباب و ابزارها‌.بنابراین، ساختن در ساحت امور و زندگی بشری کار عقل و خرد آدمی است؛ بدین سبب، آنجا و آن زمان و در آن جامعه که گوهر عقل و اثر عقلانی در کار نباشد، امور و کارها، وجه ساختگی پیدا‌ می‌کنند، یعنی،‌ بی‌پایه و بنیان‌ می‌شوند و از درون تهی‌ می‌گردند‌.

مثلا، برای ساختن اعتماد و اطمینان بین شهروندان و آحاد اجتماع، راستی و درستی حاکمیت و سازمان‌های مرتبط از لوازم و ضروریات است، راستی و درستی، از اثرهای عقل و حق است، فلذا، چنین ساختنی، با بنیاد‌ می‌باشد؛ لیکن، اگر بجای راستی و درستی، دروغ و ناراستی بنشیند، بجای ساختن، ساختگی قرار‌ می‌گیرد‌.

زمان و مکان از ابعاد و ابزار ساختن است، اما با دقت و باریک بینی و ژرف اندیشی،‌ می‌توان دریافت، انسان و زندگی و ساختن، با آینده و زمان و مکان، نسبت برون‌مایه و بیرونی دارند تا نسبت درون مایه و درونی؛ یعنی، ساختن و زندگی، دارای دو بنیان هستند، بنیان و اصل ظاهری و قالب بیرونی، و بنیان و جوهر درونی و اساس ماهوی؛ بدین سان، زمان و مکان با عنصر و اصل دیگری، معنا و مفهوم پیدا‌ می‌کنند، زمان خالی و تهی و آینده‌ بی‌تفسیر و تعبیر و مکان بدون موثر و اثر، به‌کار ساختن و زندگی کردن،‌ نمی‌آیند؛ زیرا، اگر شرف و قدر و ارج مکان به مکین است، شرف و معنی بخشی زمان و آینده، به عقل‌ورزی است‌.

پس، برون ‌مایه زندگی، توجه و استفاده از زمان و امکان و آینده و مکان و ابزارها است، اما، درون مایه زندگی، با تولید و توسعه اثرهای عقلانی و خردمندانه و از روی علم و آگاهی و دانش، امکان‌پذیر است‌.

اثرهای عقلانی و علمانی و اقدام‌های اثربخش، در حقیقت، مرتبه وجودی و سطح تمدنی هر جامعه را تعیین‌ می‌کنند؛ چرا؟ چون، انباشت اثرها و عمل‌های خردورزانه، سطح و درجه واقعی فرد و اجتماع را‌ می‌سازند، به عبارت دیگر، چنین اثرهایی از جنس وجود و هستی هستند، و سبب ارتقای وجودی‌ می‌شوند،‌ بی‌علمی و‌ بی‌عملی، یعنی، تهی‌کاری، حاصل‌ بی‌نهایت «تهی» تهی است‌.

پس، جایگاه و نقش و مسئولیت جهانی و سهم تمدنی و فرهنگی و نوع زیست انسانی، بر اساس، خرد و کنش خردورزانه، تحقق و تعیین‌ می‌گردد‌. مثلا، اگر جامعه‌‌ای در امر تعلیم و تربیت ژرف اندیشی کند و سخت کوشی نماید، پس از مدتی اثرهای نیک و خیر و نافع تولید‌ می‌کند و از انباشت این اثرها، کلیت و تمامیت نوین پدید‌ می‌آید، گویی، هویت تازه‌ می‌یابد، این تشخص و هویت، ویژگی ‌های نو ایجاد‌ می‌کنند و جایگاه برتر و بهتر به ارمغان‌ می‌آورند‌.

برعکس، اگر روح جمعی و خرد همگانی و سازمانی، به امر تعلیم و تربیت‌ بی‌تفاوت و کم تفاوت باشند و منفعلانه عمل کنند و تنبلی پیشه گیرند، بعد از مدتی، انباشت‌های انفعالی و غیر فعال موجب افول و نزول جایگاه اجتماعی و تمدنی‌ می‌شود‌ و اندک اندک ساختگی‌ها ظهور‌ می‌کند و پریشانی در ارکان و عناصر حیات بشری، هویدا‌ می‌شود.

به عنوان مثال عینی‌ تر، جامعه‌‌ای را فرض کنید که افراد و آحاد مختلف و با سطوح علمی و کنشی متفاوت در آن زندگی‌ می‌کنند، آیا جایگاه و نقش و اثر یک فرد عامی و منفعل با یک فرد فعال و کوشا و دانشور، یکسان است؟ آیا عالم و عامل با جاهل و‌ بی‌عمل، یکی است؟ حال، آینده و زمان و مکان را نیز لحاظ‌ می‌کنیم، اگر انسان عادی و ناتوان و ناآگاه به زمان آینده پرتاب شود و در بهترین مکان قرار گیرد، چه اتفاقی رخ‌ می‌دهد؟ پرتاب شدگی به آینده، بدون موثریت و عقلانیت، در مرتبه وجودی و اثری انسان تاثیری نخواهد کرد، پس، چنین است وضع و حال یک جامعه، یعنی، جامعه‌‌ای واجد رتبه و جایگاه موثر در آینده است که انباشت علم و اثر که ریشه در عقلانیت دارد، داشته باشد‌. بدین سبب گفته آمد که، آینده و زمان و مکان برون مایه هستند نه درون‌ مایه‌.

آینده، امکان است، امکانی در اختیار فرد خردمند؛ تا با استفاده از ابزارها، اثر تولید کند و با اثرها، به زندگی معنی دهد و کاروان زندگانی را پیش ببرد‌. بنابراین، ابزارها خود، نوعی امکان‌ها هستند از جنس آینده؛ زیرا، آینده در اصل و جوهر خود جز امکان چیزی نیست، ابزارها نیز امکان و اسباب زندگی‌ می‌باشند، و این خرد و عقل و علم و تجربه و عقلانیت فردی و جمعی است که اثربخشی ایجاد‌ می‌کند و سطح هستومندی و اثرگذاری اجتماع را ارتقا و ارتفاع‌ می‌بخشد‌. اساس، تمدن سازی در همین تولید و توسعه اثرها عقلانی و نافع است.

تاریخ و آینده در نسبت با زندگی انسان و جوامع و نقش‌آفرینی آنها، همانند نردبان است، ترقی و صعود و یا فرود و سقوط بستگی به چگونگی بهره مندی از آینده و امکان و ابزارها دارد؛ این واقعیت و حقیقت زندگی و سیر جوامع و جهان انسان است‌.

هر فرد بر اساس عقل و علم و عمل و اثر و امکانات و ابزارها در مرتبه و پله‌‌ای قرار‌ می‌گیرد و صعود و سقوط وی بستگی تام با بکارگیری این نعمات الهی دارد؛ زندگی با نگرش کشکولی و کشکی پیش‌ نمی‌رود و اثربخش‌ نمی‌گردد، چون، واقعیت زندگی بنیان و پایه و اساس حقیقی نیاز دارد و‌ بی‌پایه نیست؛ امر کشکی و کشکولی امر خیالی و توهمی و انتزاعی است، زندگی واقعیت و عینیت و اثریت است.

با دقت و توجه‌ می‌توان چند ملاحظه اساسی در خصوص نسبت آینده و ابزار و اثر را برجسته کرد:

1- انباشت و ایجاد ابزارها، برای انسان آینده، امکان مضاعف و توان دوچندان فراهم‌ می‌کند تا زندگی بهتر و با کیفیت تر و با فضیلت تر برای خود و نسل‌های بعدی بسازد، یعنی، اگر امکان‌های زمانی آینده با ابزارهای مدرن«سخت افزارها و نرم افزارها» عجین و آمیخته شوند، سکوی پرش و نردبان ترقی مهیا‌ می‌سازند، بشرط عقلانیت و خردمندی‌.

2- بین اصالت عمل و ابزار فلاسفه مغرب زمین «مثل جیمز و دیویی» با اصالت عقل و اثر،شاید، فرق‌های اساسی باشد، یعنی، در اصالت عقل و اثر، خیرمندی به معنی سودمندی مادی صرف نیست، بلکه، رشد و تعالی و ترقی همه جانبه منظور است و ابزار، ابزار است و با اصل و حقیقت آدمی فاصله دارد؛ بدون ریشه‌های عقلانی و معنوی، عمل و سود از درون مایه تهی هستند، گویی، کالبد‌ بی‌روح‌ می‌باشند و این تحلیل در هویت بخشی و معنا دهی و حق خواهی «انطباق با واقعیت» و تعالی جویی، نیز صادق است‌ و البته، سایر تفاوت‌های اساسی‌. اگرچه در تاکید بر عمل و نقش ابزار و ایجاد رفاه و زندگی بهتر، هم افقی و هم نظری وجود دارد‌.

3- ابزارها، اصالت ندارند، و این خطر هولناک بشر آینده است که غرق در اصالت ابزار و تکنولوژی نشود و گوهر خود را گم نکند‌.

4- ابزارها،‌ بی‌تردید در بافت و زمینه خاص پدید آمده اند، هر ابزاری مبتنی بر اندیشه و زمینه ویژه است، شناخت بافت تاریخی ابزارها ضروری است؛ آینده، مجال ایجاد ابزارهای نو و بهتر و انسانی‌تر و اصلاح ابزارهای خطر آفرین و زندگی‌سوز است‌.

 5- امعان نظر به ریشه‌ها و حفظ تبارهای اصیل ساخت ابزارها،‌ می‌تواند در نوع اثرگذاری و اثربخشی آنها مفید و نافع باشد‌، یعنی، نوسازی با حفظ اتصال، از خواص انسان خردمند آینده است‌.

6- هوشیاری در استفاده از ابزارها، امری بس مهم و آینده ساز است، چون ابزارها، انفعال‌آور هستند، انسان در حقیقت با اکتیوال و فعالیت زنده است‌.

از منظر تفکر اثربخش، ابزارها جایگاه و اثرهای خاص خود را دارند و در زندگی لازم و ضروری هستند و از امکان‌های زندگی بهتر محسوب‌ می‌شوند، شناخت انواع ابزارها و تنوع آثار آنها و نوع مواجهه با آنها بسیار حایز اهمیت است؛ هیچ ابزاری با ابزار دیگر هم اثر نیست، اگر اثر مکمل داشته باشند «مثل تلفن ثابت و همراه» نکته مهم‌تر این است که در دنیای ابزارزده، آدمیان نگرش ابزارمندی نسبت به هم نداشته باشند، یعنی، کسی، کسی را ابزار خود نداند و گروهی، جماعتی را ابزار امیال خود تلقی نکنند و همه در انسان بودن و شان انسانیت یکسان هستند، اگر ابزارها و اثرها، تحت فرمان عقل و عقلانیت حقیقت محور و حکمت مدار باشند، زندگی در آینده مسیر بهتری طی خواهد کرد.

محمدعلی نویدی


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا