Warning: mysql_pconnect(): MySQL server has gone away in C:\inetpub\vhosts\nayeghalam.ir\Arshive.nayeghalam.ir\conf\confing.php on line 9
 

اخبار
کد خبر : 6922 ۱۳۹۷/۰۹/۱۸   ۲۱:۵۳:۰۹

در گفتگو با جامعه شناس عنوان شد؛
بیکاری؛ یکی از عوامل چهارگانه بروز انحرافات اجتماعی

 

بیکاری؛ شاهراه اصلی معضلات و ناهنجاری‏‌های‏ اجتماعی است و حل آن بسیاری از مشکلات اجتماعی، روانی و اقتصادی جامعه را برطرف می‏کند. این معضل مهم‌ترین علت افزایش بزهکاری‏‌های اجتماعی است.

کاهش روابط اجتماعی و سست شدن پیوند فرد با پیکره اجتماع از دیگر آثار سوء بیکاری است. اجتماعی که در آن بیکاری ریشه دوانیده باشد، به سرعت شاهد کاهش جریان‏‌های اجتماعی مثبت خواهد بود و مباحثی هم چون سازگاری، همکاری، توافق در مقابل تعارض و مخالفت رنگ می‏بازد. در چنین شرایطی نیازهای فردی و خانوادگی فرد مغفول می‏‌ماند. در جامعه متعادل نیروی کار متخصص در جای خود مشغول است، همه مردم نیازهای یکدیگر را برآورده می‏کنند، اما بیکاری در جامعه خلأ بزرگی ایجاد و توسعه شاخص های توسعه اقتصادی و اجتماعی را با مشکل روبه‌رو می‏کند.

بدیهی است که اولین تاثیر بیکاری، کاهش درآمد است و کاهش درآمد نه فقط یک فرد و یک خانواده، بل کل جامعه را تحت تاثیر قرار می‏دهد. افزایش اختلالات روانی، افزایش اختلافات خانوادگی، به وجود آمدن مشکلات مالی عدیده، کاهش رضایت‌مندی از زندگی مشترک، احتمال وجود اختلاف نظر برای اداره زندگی، تنش در روابط زناشویی، افزایش اضطراب و استرس، کاهش عزت نفس و احتمال بروز رفتارهای پرخاش‌گرانه، احتمال ارتکاب به جرایم و مشاغل کاذب و واسطه‏‌گری، احتمال گرایش به انجام کارهای غیرقانونی و احساس حقارت از جمله تبعات منفی بیکاری است. در این میان بر دولتمردان و سیاستمداران واجب است که با درک نیازهای واقعی مردم و جوانان جامعه خود، مسیر پیشرفت و توسعه اجتماعی و اقتصادی را هموار کنند و برای نیروی کار موجود در جامعه، زمینه مناسب حضور و تلاش را فراهم کنند.

در گفت‌وگویی با احمد بخارایی، جامعه‌شناس به ابعاد مختلف این موضوع پرداخته ایم.

بیکاری و عدم اشتغال جوانان چه پیامدهای اجتماعی به همراه دارد؟

یک بحث بیکاری داریم و یک بحث عدم اشتغال. بیکاری مقوله‌ای است که در حوزه اقتصاد معنای بیشتری دارد، اما روی دیگر بیکاری، عدم اشتغال است که یک مساله اجتماعی است. فردی که مشغول به کاری نیست، منبع درآمدی ندارد، نمی‌تواند وارد عرصه اقتصادی بشود و تبادلات اقتصادی‌اش فلج می‌شود، آسیبی که در اینجا می‌بیند یک بحث است، اما اینکه اصلا شاغل به کار نیست، سرش گرم نیست یک مقوله اجتماعی است. «دیویس هیرشی»، یک تئوریسن در حوزه انحرافات اجتماعی است که چهار علت برای بروز انحرافات اجتماعی در جامعه مطرح می‌کند. یکی این است که افراد سرگرم نباشند. یعنی فی‌نفسه خود سرگرم بودن مانع انحراف می‌شود. اینکه فرد سرش گرم نباشد و وقت بیکاری زیاد داشته باشد یکی از عوامل چهارگانه بروز انحرافات اجتماعی است. از سوی دیگر اینکه وقتی فردی متقاضی کار است به‌ویژه قشر جوان و تحصل‌کرده‌هایی که با هزار امید درس خواندند بیشتر از فردی که درس نخوانده است متوقع هستند و حق هم دارند که متوقع باشند. وقتی یک جوان در 17-18سالگی می‌خواهد وارد بازار کار بشود، تحصیل‌کرده می‌شود توقع بیشتری دارد. در این میان نرخ بیکاری واقعی چه پنهان و چه آشکار 25درصد است که البته خیلی بیشتر از آن چیزی است که در آمار رسمی اعلام می‌شود. حالا همه این موارد را کنار هم بگذارید. در نهایت جوانی که هویت تحصیلی پیدا کرده حالا می‌خواهد هویت شغلی پیدا کند. به دنبال هویت شغلی می‌خواهد هویت اجتماعی پیدا کند، اما اینجا این زنجیره هویت از هم گسسته است. این فرد با یک بحران هویت مواجه می‌شود.

معضل رانت و رانت‌خواری در این زمینه چه اثراتی دارد؟

حالا اصل قضیه اینجاست که شما یک زمانی در یک روستا بحث می‌کنید یا درکشوری که فاصله طبقاتی کم است اما یک زمانی صحبت از جامعه ماست که فاصله طبقاتی بیداد می‌کند، چشم‌وهم‌چشمی زیاد است، رانت‌خواری زیاد است و طبقه نوظهور به صحنه آمده است. در این جامعه بیمار حالا این فرد می‌خواهد خودش را بالا بکشد و برساند به سطح آدم‌هایی که در آن بالاها قرار گرفته‌اند که در این حالت با هزارویک مانع مواجه است. یعنی این جوان دچار یک نوع از خودبیگانگی و پوچی می‌شود. اینجاست که به یک نقطه بحرانی می‌رسیم. این محدودیت کار در جامعه ماست.

در ابعاد اجتماعی و خانواده چه مشکلاتی ایجاد می‌کند؟

طبیعی است وقتی که یک نفر سرپرست خانوار نتواند ایفای نقش بکند، خانواده علاوه بر بحران اقتصادی، بحران‌های روحی و روانی آن نیز تشدید می‌شود. اختلافات خانوادگی ایجاد می‌شود. بچه‌ها با عقده حقارت بزرگ می‌شوند. فقر، عقب‌ماندگی و تبعیض در خانواده بازتولید می‌شود. بازتولید موارد، بازتولید ناهنجاری‌های اجتماعی است. یعنی آن فرد به یک اعتبار مورد اجحاف اجتماعی قرار گرفته و در خانواده‌ای باز تولید می‌شود و به بچه‌ها منتقل می‌شود. فرد در چرخه‌ای قرار می‌گیرد که عوارض بیکاری به او منتقل می‌شود و در نهایت کودکان‌کاری که شما می‌بینید نتیجه این فرآیند هستند که متاسفانه این چرخه روز به روز بیشتر تثبیت می‌شود.

در این زمینه بیشتر توضیح می‌دهید؟

مسائل و مشکلاتی که داریم یک جنبه عام دارد. هر جامعه‌ای که درحال گذر و توسعه‌نیافتگی است امکان دارد این مورد را تجربه کند، اما چیزی که در جامعه ما مسائل را حاد و چندبرابر می‌کند، ‌برمی‌گردد به نوع نگاه‌ها. زمانی که مرزبندی می‌شود شما می‌بینید که جامعه آرام آرام به سمت یک گروه برتر، ‌تضاد منافع و در نهایت رانتی که در جامعه شاهدش هستیم حرکت می‌کند. حالا این رانت ممکن است که به ظاهر یک رانت مقبول یا یک رانت افسار گسیخته باشد. در چنین جامعه‌ای مسائل و معضلات حاد می‌شوند. خیلی مسائل خاص جامعه ماست و در جایی دیگر چنین معضلاتی به این شدت را خیلی کم سراغ دارید. هر چند در کل جوامع ممکن است به‌خاطر آن مراحل گذار از توسعه‌نیافتگی و توسعه‌یافتگی کم‌وبیش گریبان آنها را هم گرفته باشد.

چه باید کرد و در این شرایط چه پیشنهادهایی می‌توان ارائه داد؟

راه‌حل مشکلات ما ساختاری است. تصمیم‌گیری باید در سطح کلان اتفاق بیفتد. در سطح خرد اینکه افراد متخصص شوند و مهارت کسب کنند و در سطح میانی هم اینکه ما سازمانی درست بکنیم یا یک نهاد تعزیزی درست کنیم که فلان قوه بیاید فسادستیزی کند به دستاویزمورد انتظار نخواهیم رسید . در سطح خرد و میانه راه به جایی نمی‌بریم، اما در بحث ساختارهای(اقتصادی، سیاسی و اجتمای) که همه به هم درتنیده شده‌اند.

آسو محمدی


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا