اخبار
کد خبر : 6906 ۱۳۹۷/۰۹/۱۵   ۱۸:۱۷:۱۹

جامعه شناس و مدرس مراکز آموزش عالی آذربایجان غربی:
دانشجویان انگیزه ای ندارند...(2)

 

نماد جنبش دانشجویی در دهه ۶۰ یعنی دفتر تحکیم وحدت، این تشکل چه تاثیری بر فعالیت های دانشجویی داشت؟

بعد از انقلاب فرهنگی یعنی از سال 63 که دانشگاه ها باز شد، دفتر تحکیم وحدت به عنوان نماینده انجمن های اسلامی دانشگاه های سراسر کشور از نظر فعالیت مذهبی و سیاسی در دانشگاه ها مسلط شد و در سطح کلان نیز این جنبش تاثیرگذار بود. از سوی دیگر این تشکل همراه با تسخیر سفارت آمریکا به صورت بلامنازع بر رقبای خود غلبه کرد یعنی انقلاب فرهنگی بود که پازل قدرتنمائی تحکیم را در دانشگاه‌ها کامل کرد، با اینکه تحکیم، مؤسس این تفکر نبود اما با قرار گرفتن بر اوج، هدایت جنبش دانشجویی را برای سالیانی در اختیار گرفت.

محتوای گفتمان این سال‌ها برقراری عدالت در سیاست داخلی و مبارزه با امپریالیسم در سیاست خارجی بود، طرفدار اقتصاد متمرکز دولتی برای برقراری هر چه بهتر عدالت بودند و از نهضت‌های آزادیبخش اسلامی در جهان طرفداری می‌ کرد. از ویژگی‌های بارز این مقطع تأکید بر جنگ فقر و غنا از یکسو و حمایت از اسلام ناب محمدی در برابر اسلام آمریکایی از سوی دیگر بود. این جنبش بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات قدرت خود را از دست داد و به صورت کج دار مریز در دانشگاه ها به فعالیت پرداخت.

دوره ای که جنبش دانشجویی شکوفاتر از گذشته عمل می کند و بروز و ظهور عیان تر و میدان دارانه تری می یابد "دوران اصلاحات" هست، دلیل آن را چه می دانید؟

همراه با انتخابات هفتم ریاست جمهوری و پیروزی اصلاح‌طلبان، برهه‌ای جدید در تاریخ جنبش دانشجویی کشور رقم خورد و واژه های جدیدی مانند آزادی، دموکراسی، جامعه مدنی، حقوق بشر، پلورالیسم دینی، جامعه باز، قانون گرایی، حقوق شهروندی و… وارد نظام سیاسی ایران شد، جنبش دانشجویی نیز که در زمان انقلاب به طور عمده در دهه 60 شعارش عدالت بود و اعتقاد به اقتصاد دولتی داشت بعد از دولت اصلاحات دیدگاه، تفکرات و زاویه فکری آن متناسب با فضای سیاسی کشور تغییر یافت که در نهایت دانشگاه ها در دهه 70 و 80 با مسائل بسیاری روبرو شدند.

و بعد از جریان اصلاحات؟

بعد از جریان اصلاحات به فعاليت دانشجويي به عنوان يك فرصت نگريسته نشد، افراط و تفریط هایی در دانشگاه ها بروز و ظهور یافت و شعارهای دانشجویان تغییر یافت، جنبش دانشجویی با عدالت خواهی و ایئولوژی حاکم در نظام جمهوری اسلامی ایران زاویه پیدا کرد از طرفی گروه های دیگر اسلام گرا برنتافتند و در کنار آن گروه هایی مثل جامعه اسلامی دانشجویان و بسیج دانشجویی فعالیت خود را آغاز کردند که منجر به درگیری هایی در دانشگاه شد و در نهایت جنبش دانشجویی با رکود مواجه شد.

با روي کارآمدن دوت تدبير و اميد و خاستگاه راي او در دانشگاه ها نیز انتظار مي رفت جان دوباره اي به کالبد نيمه جان جنبش دانشجويي دميده شود اما متاسفانه اين اميدواري تاکنون محقق نشده است...

بله، دولت ها شعارهایی را برای اخذ رای طبقه روشنفکر و دانشجو می دهند اما بعد از مدتی که با واقعیت های جامعه درگیر می شوند یا شاید مشکلات اقتصادی و فرهنگی آنقدر زیاد است که از این مسئله غافل می شوند، در حالت کلی دولت ها بعد از انقلاب اسلامی نتوانستند در رابطه با دانشگاه ها آنچنان که باید برنامه ریزی درست و در راستای چارچوب قانون اساسی و مدنی ایران داشته باشند.

در حال حاضر وضعیت جنبش دانشجویی را به چه شکل می بینید؟

جنبش دانشجویی در شرایط فعلی هم با رکود مواجه هست و صرفا مسائل صنفی خود را مطرح می کند، علی رغم اینکه دانشجویان آرمان خواه و آرمان گرا هستند و باید فعالیت سیاسی در راستای توسعه جامعه داشته باشند، راه نشان دهند و مشکلات جامعه را حلاجی کنند، چنین انگیزه ای ندارند.

جنبش هاي اجتماعي در كشورهاي مدرن معمولا تحت تاثير احزاب يا انجمن هاي صنفي و سنديكاها قرار دارند اما در ايران اینگونه نیست و به خاطر ضعف تحزب، رسانه‌ها و جنبش دانشجویی به ابزاری برای بیان دیدگاه‌ها و تاثیرگذاری بر تحولات جامعه تبدیل شده‌اند، به نظر شما این موضوع را به عنوان نقطه مثبت تلقی کنیم یا منفی؟

متاسفانه در کشور ما احزاب به معنای واقعی وجود ندارند و به صورت محفلی و مقطعی فعالیت می کنند و جنبش دانشجویی نیز متاثر از احزاب دولت ساخته ی خارج از دانشگاه است در واقع می توان گفت یکی از دلایلی که این جنبش با رکود مواجه بوده این است که جنبش دانشجویی به جای اینکه به جامعه خط و جهت بدهد، تحت تاثیر سیاسیون خارج از دانشگاه قرار می گیرد و نمی تواند به اهداف خود دست یابد، در حالیکه این جریانات به عنوان قلب تپنده تفکر جامعه می تواند به تولید فکر و اندیشه ‌بپردازد و اندیشه‌ورزی را در جامعه گسترش ‌دهد، هر چند که جريانات دانشجويي نقش سياسي در خلا احزاب و نهادهاي مدني مستقل در مقاطع تاثيرگذار به خصوص در دو دهه ۶۰ الي ۸۰ را در سپهر عمومي سياست در ايران بر عهده داشته اند.

فرض کنید اگر جنبش دانشجویی بخواهد به این سمت حرکت کند، شما چه روش هایی را پیشنهاد می کنید؟ اگر جنبش دانشجویی ما بخواهد فعال شود، چه راهکارهایی را باید در این حرکت مد نظر خودش قرار دهد؟

امروز هر خانواده ای نماینده ای در دانشگاه دارد، دانشجو قشر نخبه و روشنفکر جامعه است و کار نخبه ها و روشنفکران مثل بنزین موتور است یعنی اینها هستند که توده ها را می توانند به حرکت در آورند، در بدنه جامعه تاثیرگذار باشند و جامعه را دچار تغییر، تحولات و اصلاحات کنند یا باعث شوند که برخی تغییرات عمیق در قوای مقننه و مجریه اتفاق بیفتد و در انتخابات مختلف نقش مهمی داشته باشند لذا دولت ها باید بستر و زمینه فعالیت جنبش دانشجویی را در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی فراهم کنند، اگر جنبش دانشجویی را در بستر قانونی قرار دهیم سوپاپ اطمینانی برای جامعه خواهد بود و جامعه را به لحاظ فکری تقویت خواهد کرد، خواهد توانست مشکلات جامعه را به صورت شفاف بیان کند و اگر واقعیت ها بیان شود دولت ها هم متوجه بعضی از اشتباهات و نقاط قوت و ضعف ها می شوند و در راستای اهداف و منافع ملی حرکت می کنند.

اگر دانشجو این جنبش و حرکت را نداشته باشد و دانشگاه ها در خواب و خمودی باشند، دولت ها در مقابل خود یک گروه روشنفکر و منتقدی را نخواهند یافت و اگر کاری بدون نقد در جامعه انجام گیرد ممکن است مفسده هایی به دنبال داشته باشد.

و سخن آخر:

جنبش دانشجویی باید شعار را با شعور همراه سازد و علم را با آگاهی و بصیرت درآمیزد و مرز میان نقد سازنده و دلسوزانه با تخریب و فتنه انگیزی را به خوبی تمیز دهد. جنبش دانشجویی می‌تواند آینده ساز نظام و انقلاب باشد و ایران اسلامی را به جایگاه واقعی خود از همه جنبه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی برساند.

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا