اخبار
کد خبر : 6774 ۱۳۹۷/۰۸/۲۳   ۲۱:۴۹:۵۴

یادداشت؛
غیبت نخبگان مانعی بر سر راه توسعه پایدار

 

نیروی انسانی همواره یکی از اصلی ترین عناصر توسعه و پیشرفت جوامع به شمار می رود و بر این اساس غیبت نخبگان در عرصه های مختلف آفتی بر پیکره کشورها و مانعی بر سر راه توسعه پایدار است.

در زمانه ای به سر می بریم که بیشتر مطالب شبکه های اجتماعی و جلد روی مجلات به سلبریتی ها تعلق گرفته است. در حالی که پیشتر، این روشنفکران بودند که چهره شان زینت بخش مجلات بود و کارهای تئوریک ارائه می دادند و به عبارتی دقیق تر نظریه پردازی می کردند. این در حالی است که حضور کم رنگ روشنفکران و نخبگان مساله ای مهم و گریزناپذیر در فرایند توسعه است.

بر این اساس غیاب روشنفکران و نخبگان در عرصه توسعه ای از آفت هایی است که نمی توان به راحتی از آن عبور کرد. البته در این زمینه دیدگاه های متفاوتی وجود دارد؛ برخی معتقدند نخبگان نقش چندانی در روندهای توسعه ای کشور ندارند و به حاشیه رانده شده اند. در مقابل عده ای نیز بر این باورند که نخبگان مسائل اصلی را چندان مورد توجه قرار نمی دهند و مسائل کم اهمیت را اولویت می دهند. با این حال به نظر می رسد رابطه نخبگان فکری با عرصه قدرت و حکومت جا نیفتاده یا از انسجام کافی برخوردار نیست.

طی سال های گذشته مساله فرار نخبگان روند صعودی را نشان می دهد، در آسیب شناسی این مساله می توان عوامل مختلفی را مورد اشاره قرار داد. با این حال به نظر می رسد نبود فرصت و امکان برابر در کنار کم توجهی به نخبگان موجب شده تا هر ساله بخشی از آنها بار سفر بسته و راهی دیگر کشورها شوند.

بر این اساس لزوم توجه به نخبگان و استفاده از آنها امری گریز ناپذیر است. تجربه کشورهای توسعه یافته حاکی از آن است که گردش نخبگان تنها در ساحت نظری باقی نمانده بلکه عملیاتی و عینی شده است. با این حال هنوز در کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه یافته به اهمیت چنین مساله ای کمتر توجه شده است.

خاستگاه نخبگان بیشتر از طبقه متوسط جامعه است. در واقع طبقه ی متوسط در همه زمینه ها بویژه اقتصاد، سیاست و فرهنگ نقش بنیادی دارد. این طبقه با نام های مختلف و تعابیر متفاوتی به کار رفته است و هر کس از دریچه و زاویه ای خاص به آن می نگرد. عده ای از نظر توسعه سیاسی آن را به عنوان موتور محرکه دموکراسی می دانند و عده ای دیگر از نظر توسعه ی اقتصادی آن را موتور محرک توسعه و تولید می خوانند؛ البته دسته ای هم به نوعی تلفیق در کارکرد این طبقه معتقدند.

در تعریف امروزی از طبقه ی متوسط جدید، تنها میزان درآمد و نقش و جایگاه اجتماعی آن مورد نظر نیست، بلکه کارآمدی، عقل گرایی و تحلیل گرایی، نوگرایی، دموکراسی خواهی و تعلق نداشتن نسبی به طبقات بالا و پایین جامعه از خصوصیت بارز طبقه متوسط به حساب می آید. طبقه متوسط نقشی سازنده، آگاهی بخش و متعادل کننده دارد و نخبگان جامعه نیز بیشتر در لایه های مختلف طبقه متوسط کارویژه مهمی دارند. بدون توجه به نقش این طبقه توسعه نه شدنی است و نه اثر گذار.

از آنجایی که نخبگان در هر جامعه ای نقش پیشرو و برجسته دارند و آن ها را می توان به دو دسته کلی نخبگان فکری و اجرایی تقسیم کرد. نخبگان اجرایی در عرصه سیاسی و اقتصادی فعالیت می کنند و نخبگان فکری افرادی هستند که اندیشه، روش های بهینه، تئوری و آینده نگری تولید می کنند. بنابر این دور شدن دو دسته از نخبگان از یکدیگر آفت بزرگی است که به نوعی واگرایی و در مقابل نزدیک شدن آن ها به هم افزایی می انجامد. از این رو نخبگان اجرایی می توانند با بهره گیری از اندیشه نخبگان فکری، بهینه و اجرایی کردن این تفکرات را پی بگیرند.

کشورهایی همچون کره جنوبی، مالزی، سنگاپور و ترکیه که منابع استراتژیک و خدادادی کافی نداشته اند، توانسته اند از یک کشور با درآمد سرانه پایین در دهه های 1960 و 1970 ، با اهتمام و تلاش و مدیریت نخبگان خود، بعد از سه یا چهار دهه در رده کشورهای مدعی در منطقه و جهان قرار گیرند. ارتقای جایگاه ملی و منطقه ای این کشورها نشان می دهد عامل اصلی این شکوفایی نخبگان آنها و نه ثروت های خدادادی و منابع خام صادراتی بوده است. به ویژه کشورهایی چون ترکیه و کره جنوبی که در سطح اقتصادی و بین المللی جزو گروه جی 20 هم هستند. این امر گویای آن است که رسیدن به توسعه پایدار، مستلزم توجه ویژه به نخبگان و صاحبنظران است.

در بررسی روند شکل گیری روشنفکری در ایران و رابطه آن با قدرت به نوعی انفکاک و رابطه ای متمایز بر می خوریم. تجربه کشورهای پیشرفته حاکی از آن است که بار توسعه جز با رابطه ای متقابل میان ساخت قدرت و نخبگان امکان موفقیت چندانی ندارد. با این حال به نظر می رسد عرصه قدرت در ایران به دلیل بروکراسی پیچیده و چند لایه به طور عملی امکانی را برای روشنفکران و نخبگان به گونه ای کاربردی ایجاد نکرده است که بتوانند موثر واقع شوند. بر این اساس بدبینی و نبود اعتماد ساختار به روشنفکران، از نقش نخبگان کاسته است.

به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، برای برون رفت از چنین وضعیتی اجماع ملی در جهت به رسمیت شناختن تمام سلایق و عقاید سیاسی نخبگان و گروه های خواهان مشارکت قانونی در قدرت از یک طرف و حمایت از زیرساخت های صنعتی و تولید در بعد ملی و مشارکت و همراهی با اقتصاد بین الملل به عنوان عضوی مؤثر و مسوولیت پذیر در همة عرصه های جهانی از سوی دیگر ، می تواند به فرایند توسعه متوازن در ایران به تدریج کمک کند.

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا