کنوانسیون تعیین رژیم حقوقی دریای خزر توافقنامهای است که پس از 21 سال به دست آمده است که کمک کرده تا دیدگاههای 5 کشور ساحلی دریای خزر به هم نزدیک شود.
بالاخره همین که سران کشورهای ساحلی دریای خزر بر یک متن توافق کردهاند اقدام بسیار مثبتی است اما به نظر میرسد که باید پیش از امضا به دو بخش توجه میشد که یکی از آنها پیوست رسانهای این کنوانسیون است و بسیار اهمیت دارد. نکته مهم دیگر درباره پیشنویس کنوانسیون است که باید حداقل یک هفته قبل از امضای آن در اختیار رسانهها، خبرگزاریها و روزنامهها قرار داده میشد تا در جریان جزئیات این توافق قرار میگرفتند و اگر مسائل و ابهامهایی در این زمینه داشتند با مسئولان مطرح میکردند و همین امر باعث میشد تا یک درک مشترک در مورد این کنوانسیون بهدست میآمد و تبلیغات منفی ضد آن تا حدود زیادی خنثی میشد.
متاسفانه پیوست رسانهای این کنوانسیون تنها چند ساعت قبل از امضای آن به دست من رسید که آن هم متن کنوانسیون بود. در این موارد صرفا مصاحبه سخنگوی وزارت امور خارجه یا اطلاعیهای که وزارت امورخارجه در آخرین لحظات منتشر کرده کفایت نمیکند و باید حتما در مورد مسائلی که جنبه سرزمینی و تاریخی دارد پیوستهای رسانهای مناسب از قبل تهیه میشد. از سوی دیگر خود متن کنوانسیون پیشنهادی نیز قبل از امضا باید در اختیار کارشناسان مرتبط با این موضوع گذاشته میشد تا بتوانند با این تهاجم تبلیغاتی که ضد دولت به راه افتاده است مقابله کنند.
واقعا نمیدانم بخش دیپلماسی عمومی چه میکند و چرا قائل به این موضوعات نیست. چندبار در نوشتههایم و جلساتی که در آنها حضور داشتهام، همین موضوع را با عزیزان مطرح کردهام اما توجهی به آن نشد. در ابتدای متن به 15 واژه کلیدی اشاره شده که بسیار خوب است چراکه مفاهیم را توضیح داده و وقتی که اصطلاحاتی مانند حدود سرزمینی، ماهیگیری و... در متن اشاره میشود مفهوم آن روشن است.
یک ماده از کنوانسیون به این امر اختصاص پیدا کرده است. در مواد دیگر آن به خصوص در ماده 2 که در بند 2 آن تکیه کرده است بر آنچه روسیه از جغرافیای دریای خزر تعریف کرده است درست است که روسیه در دوران شوروی مطالعات وسیعی در این زمینه داشته است و شناخت کافی از دریای خزر داشته است اما به نظر میرسد باید حداقل در این 20 سال گذشته یک کمیسیون مشترک از طرف هر 5 کشور تشکیل میشد و توپوگرافی و کل جغرافیای دریای خزر با مشخصات جزئی آن استخراج میشد و یک سند مشخص در مورد آن تهیه میشد و نمیدانم چرا در این بند به آنچه روسیه انجام داده اشاره شده است.
درست است که روسیه یک کشور مجاور خزر است و در این امر سابقه هم دارد اما واقعیت آن است که باید 5 کشور در مورد تعیین حدود جغرافیایی و مجموعه مشخصاتی که در آنجا ذکر شده است مشارکت داشته باشند. هنوز در چند بند از جمله تعیین حدود سرزمینی ابهام وجود دارد که این موضوع به بعد احاله داده شده است اما بد نیست بین ایران و آذربایجان از یک سو و ایران و ترکمنستان از طرف دیگر و همچنین بین ترکمنستان و آذربایجان مذاکراتی انجام شود و یک سند نهایی برای تعیین حدود بهدست آوردند زیرا بین قزاقستان و روسیه و همچنین روسیه و آذربایجان تعیین تکلیف شده است اما در جنوب دریای خزر هنوز اقدامی انجام نشده که باید تعیین تکلیف شود و مکانیزم دقیقی را برای این امر پیشبینی شود.
دلیل تعریف نشدن این مکانیزم را نمیدانم. خوشبختانه متن کنوانسیون به زبان هر 5 کشور تهیه شده است و اگر موارد اختلافی وجود داشته باشد به متن انگلیسی آن ارجاع داده شده است زیرا زبان انگلیسی در حقوق و قوانین بینالملل سادهتر است. مساله این است که اگر اختلافی بروز کرد باید 5 کشور این مسأله را بررسی و حلوفصل کنند که جا داشت یک مرجع بینالمللی برای آن تعیین میشد که اگر هیچکدام از کشورها به توافق نرسیدند بتوانند اختلاف خود را به یک مرجع بینالمللی ارجاع بدهند.
به طور مثال اگر در مورد خط لوله انتقال گاز و نفت که از طریق دریای خزر که قرار است از کف و سطح آن کشیده شود اختلافی بروز کرد و موجب آلودگی محیط زیست شد و یا اگر در مسأله زلزلهنگاری که چندین سال توافق را به عقب انداخته بود، اختلاف نظری بروز کرد و دو طرف نتوانستند در مسأله به جمعبندی برسند، باید این موضوع به یک مرجع بینالمللی ارجاع داده شود و از این نظر میتوانست مرجع هم در کنوانسیون روشن میشد تا در اختلافات احتمالی به آن ارجاع داده شود.
در مجموع این کنوانسیون گام بزرگی برای ایجاد تفاهم بین کشورهای منطقه است اما هنوز نواقصی دارد که باید در جلسات توجیهی برای کارشناسان و افکار عمومی توضیح داده شود و یا اینکه یک پیوست رسانهای در مورد این ابهامها ارائه کنند. نمیدانم چرا اقدامی در این زمینه نمیشود تا بتوانند افکار عمومی را اقناع کنند. شایعات موجود در مورد این کنوانسیون ناشی از انجام ندادن اقدامات صحیح رسانهای است، یکی از مشکلات در مورد برجام نیز همین بود.
باید افکار عمومی را توجیه و موضوعات را تبیین کنیم. وقتی که اخبار دقیق برای افکار عمومی با دقت تبیین نشود دشمنان ایران و مخالفان این فرصت را پیدا میکنند به موضوعاتی که به هیچ وجه مطرح نیست دامن بزنند. حدود 20 سال همین موضوع مطرح بود و همه میگفتند سهم ایران 20 درصد است اما اگر گفته میشود در این توافق بحث درصد ذکر نشده این موضوع باید برای افکار عمومی توضیح داده شود. وقتی افکار عمومی توجیه نشود سوء تفاهم به وجود میآید و نمیتوانیم فقط دشمنان ایران را متهم کنیم به اینکه چنین موضوعاتی ضد کشور مطرح میکنند زیرا آنها بر این جو سوار میشوند و کار دشمنی خود را انجام میدهند. دشمنان از فضایی که در کشور به وجود میآید سوء استفاده میکنند.
باید بپذیریم که میتوانیم از بخشی از این جنگروانی در کشور پیشگیری کنیم. شایعاتی که درباره چپاول سهم 50 درصدی ایران از دریای خزر نیز مطرح میشود یا اینکه ایران سرزمین خزر را به روسیه واگذار کرده است، همه تبلیغات عوامفریبانه است اما برای انکه بتوانیم برخورد صحیحی با این قبیل موضوعات داشته باشیم لازم است که از قبل افکار عمومی را توجیه کنیم. در مورد درصدها هم زمانی ایران بر سهم 20 درصدی و سهم تصاعدی اصرار داشت اما اکنون صحبتی در این باره نیست. میتوان همه این مسائل را صادقانه با مردم مطرح کرد و مشکلی در این زمینه وجود ندارد.
حسن بهشتیپور |