اخبار
کد خبر : 6293 ۱۳۹۷/۰۵/۱۰   ۲۱:۰۲:۵۲

یادداشت روز؛
بنویسیم ملی، بخوانیم ....

 

"مشتری گرامی: اطلاعات شناسنامه‌ای حساب **** شما، ناقص می‌باشد. برای تکمیل مشخصات، حداکثر ظرف مدت ۱۰ روز به شعبه عامل خود مراجعه نمایید. پس از زمان مقرر، حساب غیرفعال خواهد شد.

اگر شما هم در بانک ملی حساب دارید، ممکن است پیامکی با این مظمون دریافت کرده باشید و طبیعتا برای جلوگیری از غیرفعال شدن حساب به شعبه عامل مراجعه نموده‌اید؛ حتی اگر برایتان سوال باشد چرا به‌رغم ارائه اصل و کپی کارت ملی و شناسنامه در هنگام افتتاح حساب، باید مشخصات شناسنامه‌ای شما ناقص مانده باشد!؟

این سوال من هم بود و تعجب کردم وقتی متصدی محترم بانک، مجددا درخواست کپی کارت ملی کرد تا بتواند راحت‌تر به اطلاعات حسابم دسترسی داشته و پاسخ‌گو باشد؛ شاید شماره حساب خود بانک هم برای دسترسی به اطلاعات ناقص است!؟ این‌را نمی‌دانم ولی درخواست بعدی متصدی محترم برایم عجیب‌تر بود؛ "مبلغ ششصد تومان بابت هزینه استعلام کارت ملی از سازمان ثبت احوال"!؟ مگر قرار نبود باهمین کارت ملی‌های جدید، انجام هرکاری ممکن باشد؟ مگر قرار نبود کارت‌های ملی قدیمی تعویض شوند تا کارت‌هایی با قابلیت‌های بیشتر صادر شود؟ مگر بابت همین مسأله، هزینه تعویض کارت بر مردم تحمیل نشد؟ متحیرم از این‌که ظاهرا کارت‌های جدید حتی اعتبار سابق را ندارند و باید استعلام شوند! "کارت ملی" را "بانک ملی" باید استعلام کند، چرا!؟ ایراد کار کجاست؟ ایراد از "کارت" است یا "بانک"؟ شاید هم یک اشکال "ملی" باعث چنین بی‌اعتمادی باشد؟

راستی این مبلغ به ظاهر ناچیز که بدون هیچ رسید و مدرکی در باجه‌های بانکی دریافت می‌شود به کدامین حساب واریز می‌شود؟ قطره‌قطره‌های دریا شده سر از کدامین محل در خواهد آورد؟ پاسخ فشار مضاعفی که بر حال ناخوش مردم کارد به استخوان رسیده از وضعیت اسفناک کشور وارد می‌کنند را چه کسی خواهد داد؟ اصلا برای کسی مهم هست؟ پاسخ بی‌اعتماد سازی مردم به هرآن‌چه پس‌وند "ملی" دارد را چه کسی خواهد داد و مسئولیتش را چه کسی و کدام نهاد از صدر تا به ذیل، گردن خواهد گرفت؟ در شرایطی که شعار شفاف‌سازی داده می‌شود، چنین رفتارهایی را چگونه می‌توان توجیه کرد؟ ره به کجا می‌بریم و چه خوابی برای کشور و مردم مظلوم آن کشیده‌ایم؟

به شخصه، نه اقتصاددانم و نه سیاست‌گذار، نه ادعای همه چیز دانی دارم و نه ادعای دایه مهربان‌تر از مادر، اما دلم می‌سوزد برای امروزمان، دلم به درد می‌آید برای فردایمان، برای فردای فرزندان این مرز پرگهر ....

دلار بالا می‌رود، سکه و طلا مرزهای دور از ذهن را می‌شکنند، اقتصاد فرو می‌پاشد، صحبت از اخلاق به طنز می‌ماند و جایگاه مردم‌ به رعیت محکوم تقلیل می‌یابد و رفتاری چون بردگان را به جان می‌خرند در قبال قوتی لایموت! به کجا چنین شتابان!؟ فردای موعود کجاست!؟

داود حیدرخانی


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا