اخبار
کد خبر : 6037 ۱۳۹۷/۰۳/۱۲   ۲۱:۲۵:۴۴

یادداشت روز؛
اعتماد عمومی و افزایش حس پذیرش سیاسی و اجتماعی در جامعه

 

گسترش اعتماد عمومی در سایه توجه به سرمایه های اجتماعی، همدلی و مسئولیت پذیری اجتماعی را به همراه می آورد. در مقابل بی اعتمادی در جامعه منجر به تضعیف تعهد اجتماعی و کمرنگ شدن هویت اجتماعی و ملی می شود.

برخی رخدادها موجب کاهش اعتماد در فضای عمومی جامعه می شود. این بی اعتمادی در تنگناهای معیشتی، نوسان ها و افزایش نابسامانی های فرهنگی و اجتماعی و حتی برخی بی اخلاقی های سیاسی را در جامعه تشدید می کند و شهروندان را به سمت منافع فردی سوق می دهد.

بر این اساس به نظر می رسد توجه به سرمایه های اجتماعی و تقویت اعتماد مساله ای مهم است. زیرا کم توجهی و بی توجهی به نقش سرمایه های اجتماعی و اعتماد عمومی جامعه را دچار زوال می سازد.

در این زمینه به ذکر چند نکته می پردازیم؛

1- سرمایه اجتماعی به پیوندها و ارتباطاتِ میان افراد جامعه به عنوان منبع باارزشی اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف جامعه می شوند. شناخت سرمایه های اجتماعی در بخش های گوناگون و نحوه بهره برداری از آنها، وظیفه ای است که باید مسئولان و مدیران جامعه با تلاشی بیشتر به آن بپردازند و دلایل متروک ماندن بعضی از سرمایه های اجتماعی را بیابند و سعی در گسترش، حفظ و توسعه آن داشته باشند.

سرمایه اجتماعی زیربنای توسعه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعه است و منبع شکل گیری اساسی گروه های اجتماعی محسوب می شود؛ گروه هایی که توسعه هر جامعه به آنان وابسته است.

به باور صاحبنظران اهمیّت سرمایه اجتماعی در توسعه اقتصادی در یک جامعه تا اندازه ای است که می توان آن را در شکوفایی اقتصاد تمام جوامع توسعه یافته به طور آشکاری مشاهده کرد. در واقع سرمایه های اجتماعی در اقتصاد هر کشوری نقش مهمی در اعتمادپذیری میان نیروهای انسانی برای رسیدن به اهداف اقتصادی جامعه دارد.

2- اعتماد عمومی، حس پذیرش سیاسی و اجتماعی در جامعه را افزایش می دهد که همین جامعه پذیری سیاسی نوید بخش مشارکت حداکثری می شود؛ افزایش مشارکتی که فضایی سرشار از همدلی و نشاط را به بار می آورد. از این رو یکی از عوامل ایجاد اعتماد، گستراندن دامنه اعتماد سیاسی است. به عبارتی دقیق تر اعتماد عمومی از سرمایه های راهبردی هر نظام سیاسی است؛ بر این اساس، یکی از چالش های عمده فراروی دولت ها، «مدیریت اعتماد عمومی» است.

در واقع اعتماد مهمترین انگیزه ای است که افراد را به داشتن ارتباطات دوسویه یا چندسویه تشویق می کنند. انسان ها به همدیگر اعتماد می کنند تا ارتباط برقرار کنند و به این باور برسند که بدون همکاری، مشارکت و همفکری کاری از پیش نخواهند برد. بسیاری از متفکران، اعتماد را حسی می دانند که منجر به تعاون و همکاری می شود و فقط در این صورت است که انسان ها در عین داشتن تفاوت ها، قادر به حل مشکلات خواهند بود.

3- از اصلی ترین زمینه های ایجاد و انباشت اعتماد عمومی، توجه به سرمایه های اجتماعی است. از این رو گسترش اعتماد عمومی در سایه توجه به سرمایه های اجتماعی، همدلی و مسئولیت پذیری اجتماعی را به همراه می آورد. در مقابل بی اعتمادی در جامعه منجر به تضعیف تعهد اجتماعی و کمرنگ شدن هویت اجتماعی و ملی می شود. همچنین، این بی اعتمادی به سطح روابط میان فردی کشیده شده و نتیجه ای جز، کوچک شدن روابط بین شهروندی و در نهایت انزوای اجتماعی ندارد.

تحقیقات جامعه شناسان حاکی از آن است که اگر زمانی اعتماد اجتماعی تحت تاثیر عوامل مختلف دچار فرسایش شود، نظم و انسجام اجتماعی نیز با چالش هایی مواجه می شود.

4- تجربه ثابت کرده کشورهایی که سیاست اجتماعی را به طور جدی در دستور کار خود قرار داده اند، مسیر توسعه را هموار کرده و از سرمایه های اجتماعی خوبی برخوردارند. بر این اساس نظام های سیاسی می کوشند تا با برآورده ساختن مطالبات بخش های مختلف جامعه بر مقبولیت خود افزوده و پایه های مشروعیت خود را تقویت کنند. زیرا نادیده گرفتن مشکلات به حق و درست بخشی از جامعه در کوتاه مدت از اعتماد عمومی کاسته و در بلند مدت بر کارایی نظام های اداری، مشروعیت نظام سیاسی و مطلوبیت نظام فرهنگی و اجتماعی اثرهای نابهنجاری بر جای گذاشته و در نهایت جامعه را به سمت افول خواهد کشاند.

5- بهبود شرایط اقتصادی و رفاهی خانواده ها، اعمال سیاست های اجتماعی و اقتصادی سازنده، تاکید بر ضرورت استقرار رویکرد مدیریت مشارکتی در سازمان ها و نهادها برای ایجاد ضرورت های نهادی توجه به آرای عمومی و رضایت افراد جامعه، کاهش تصدی گری دولتی، طراحی منشور سرمایه اجتماعی، فراهم کردن فرصت توسعه فعالیت های مدنی، افزایش نظارت و کنترل بر عملکرد نهادها برای ممانعت از شکل گیری فساد از جمله اقداماتی است که می توانند سرمایه های اجتماعی را به لحاظ فردی و اجتماعی بهبود بخشند.

بر این اساس به نظر می رسد هنرمندان، نخبگان و روشنفکران می توانند در تقویت اعتماد و همدلی اجتماعی رویکرد سازنده ای داشته باشند. اگر هنرمندان و روشنفکران بتوانند با شناخت جامعه غیاب خود را آسیب شناسی کنند و به جامعه بازگردند می توان امیدوار بود که شاهد تقویت سرمایه های اجتماعی باشیم. از آنجایی که حضور سازنده هنرمندان و روشنفکران و نقش فرهنگی و اجتماعی آنان می تواند تصمیم گیری و تصمیم سازی را تسهیل کند، ساختار نیز باید جایگاه آنان را جدی بگیرد.

لیلا نوری


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا