مباحث مربوط به امنیت زنان و کودکان بهعنوان آسیبپذیرترین اقشار جامعه در عمل مسیر درستی را در جامعه طی نکردهاست. بهدلیل بیتوجهی نسبی به امنیت زنان و کودکان است که زن یا کودکبه هنگام خروج از خانه در هر ساعتی از شبانهروز احساس امنیتخاطر نمیکند. در واقع به دو گروه زنان و کودکان بهعنوان آسیبپذیرترین گروههای انسانی صدمات زیادی از سوی جامعه وارد شده است.
برخی اخبار در شبکههای مجازی حاکی از آسیب و عدمامنیت کودکان در خانوادههاست و برخی وقایع و جنایتهادر مورد کودکان در این شبکهها به تصویر کشیده شده است. انتشار این تصاویر و فیلمها در شبکههای مجازی پیامرسان این پیام به مسئولان و کارگزاران است که کودکآزاری در جامعه وجود دارد.
بیتوجهی مدیرانشهری بحرانآفرین است
سیاستگذاران و مدیرانشهری همچنان نگاهی باری به هر جهت به امنیت زنان و کودکان دارند. درحالی که امنیت این دو گروه انسانی بهعنوان یک ضرورت در مدیریت جدید شهر تهران احساس میشود و مساله کاربردی در دستور کار مدیریت جدید این شهرو سایر شهرها و استانهاست.
باتوجه به آنکه دختران خانواده دارای جایگاهی مهم و احترام خاصی در نهاد خانواده هستند، اما چرا در اجتماع و عرصهعمومی احساس امنیت نمیکنند و احساس عدمامنیت از سوی چه کسانی بر زنان مستولی میشود؟ بنابراین نگاه جامعه به زنان دچار ایراد است و گاهی نگاهی ابزاری، از بالا به پایین، ستیزهجو و خشونت بار است. بنابراین با گذشت زمان خشونت علیه این دو گروه در اجتماع و خانواده افزایش قابلتوجه یافته است. علت را شاید بتوان در گرههای کور قانونی در حمایت از زنان و کودکان جست. در واقع قانونگذاران از کنار قوانین حمایتی و سیاستگذاری در حوزه امنیت زنان و کودکان بهراحتی گذشتهاند و اهمیتی برای آن قائل نشدهاند.
قوانینی که اما و اگر دارند
اکثر حقوقدانان قوانین فعلی را در این حوزه مفید میدانند، اما معتقدند بستری از اما و اگرهای حکومت در مقابل حقوق خانواده کار را بسیار مشکل کرده است. بهعنوان مثال در بحث ازدواج موقت شروط عقد را مردان تعیین میکنند و اجازه ازدواج مجدد را برای مرد در صورت وجود هشت ویژگی در زن اول صادر کردهاند. باتوجه به قوانین موجود باید پرسید جایگاه زنان و کودکان در وضع قوانین کجاست؟! در واقع روح مردانه بر قوانین و دادگاهها حاکم و تدوین و آمادهسازی قوانین توسط مردان و اندیشههای مردانگی و قدرت انجام شده است.
زنان بیامنیت، کودکان بیپناه
زنان امنیت چندانی در جامعه ندارند درحالی که وظیفه قانون برخورد قاطع و بازخواست مردان و افرادی است که اینگونه در حق زنان ظلم و اجحاف میکنند. همواره باید در نظر داشت که شاید عدمبرخورد با این موارد به جنایت بدتری در حق زنان و کودکان بینجامد و در این بستر ستایشها، آتناها و... مورد آزار افراد جامعه یا خانواده قرار گیرند و شاهد اعمال خشونت در بالاترین سطح بر دهها کودک دیگر در فضای مجازی باشیم. در واقع حلقه مفقوده بازنگری قوانین کنونی و نظارت بر خلأهای اجرایی است. در صورتی که برخی قوانین مربوط به حوزه زنان و کودکان مورد بازنگری قرار نگیرد به مرور قانون جنگل بر جامعه حاکم میشود. در این قانون فرد قدرتمندتر رئیس است.
نمیتوان قوانین حمایتی تصویب و تبیین شده در حوزه حقوقانسانی را زیرپا گذاشت و اجرا نکرد. برخی از مواقع امری غیراخلاقی در دادگاهها و توسط قضات رخ میدهد و قوانین آنگونه که باید در مورد زنان و کودکان اجرا نمیشوند. این حکمها غیرقانونی نیستند، اما در مواردی غیراخلاقی هستند. اجرای راهکارهای قانونی نسبت به مشکلات زنان و کودکان در نهاد جامعه گم شده است. این درحالی است که اگر جامعهای اخلاق مدار باشد اساسا احتیاجی به اجرای قوانین ندارد. هنگامی که کودک و زن در جامعه بهدلیل اجرای اخلاقیات توسط افراد جامعه مورد حمایت انسانی تحتعنوان انسانیت قرار میگیرند. اخلاق بر قانون میچربد و در این صورت جامعهای اخلاقی و انسانی خواهیم داشت. متاسفانه جامعه امروز بیش از هر زمان دچار انحطاط اخلاقی در خانواده و گروههای انسانی است و این انحطاط اخلاقی امنیت و احساس امنیت را در کودکان و زنان از بین برده است.
آگاهیرسانی و فرهنگسازی زیربناست
سریع ترین راه در زمینه آگاهی جامعه از حقوق زنان و کودک برای تامین امنیتشان بهکارگیری رسانهها و فرهنگسازی در این مورد است.بنابراین اگر در جامعه و حتی خانواده زنان یا کودکان فرضا درگیر خشونتها و احساس عدم امنیت توسط محارم خود میشوند مساله نبود فرهنگ مناسب در زمینه برخورد با زنان و کودکان است. در این راستا فرهنگسازی و آگاهی به انسانها امر بسیار مهمی است و سریعترین راه ممکن برای رسیدگی به این مسائل در جامعه افزایش میزان خردورزی انسانها نسبت به حقوق یکدیگر است. در واقع افراد جامعه باید نسبت به برخی از مسائل اندیشه ورزی کنند و بهترین راه را برگزینند. مهمترین بحث شکلگیری توسعه فرهنگی و اجتماعی در جامعه است. اگر در فرهنگ و جامعه توسعه و پیشرفت فرهنگی و اجتماعی وجود نداشته باشد چگونه میتوان در اجتماعی از زنان و کودکان و حتی در خانوادهها، مدارس و نظام آموزشی و در بسیاری از موارد احساس امنیت برای این جامعه فراهم کرد؟ راهحل توسعه فرهنگی جامعه است تا براساس این توسعه کنشهای اجتماعی افراددر بستری از اندیشه ورزی، آگاهی، همدلی، اعتماد و مشارکت باشد. در این جامعه زنان در هر ساعتی از شبانهروز در عرصه عمومی و اجتماع شهری حضور پیدا کرده و از حضور در جامعه و خیابان احساس ترس و اضطراب ندارند. کودکان نیز در عرصه عمومی و خصوصی احساس امنیت کرده و دنیای کودکانهشان بیآسیب و گزند باقی میماند. در برخی موارد مانند افزایش باروری در جامعه اراده حاکم بر مدیران شهری و جامعه بر افزایش باروری در جامعه و پیشبرد بحث باروری بیشتر است. به این منظور بنرهای بسیاری در چهارراهها و خیابانها نصب و مردم را تشویق به افزایش باروری میکنند. آیا همان مدیریت شهری نمی تواند در عرض دو شبانه روز یا یک هفته بنرهایی در راستای افزایش امنیت زنان و به منظور ارتقای سطح فرهنگ مردم در خیابان و معابر نصب کند؟ در سایهسار این مفاهیم و محتویات تولید شده در تبلیغات مردم آگاهی کافی از وضعیت زنان و کودکان مییابند. بنابراین بهنظر میرسد مدیریت شهری قصدی برای قدم زدن در وادی فرهنگسازی در مورد حقوق زنان و کودکان ندارد.
عالیه شکربیگی |