اخبار
کد خبر : 5332 ۱۳۹۶/۰۹/۱۸   

حاکمیت قانون محور وحدت در جامعه

 

سيدعلي ميرباقري/ دو عامل، رمز نظام خلقت و راز بقای جهان است و اگر بر هر یک از این دو، لطمه‌اى وارد شود، ازهم‌گسیختگی، فساد و تباهی پدید می‌آید. یكى وحدت در كثرت است و دیگری حاکمیت یگانه. توحید نه‌تنها اصل نخست دین اسلام است، بلکه تمام ادیان آسمانی بر آن تاکید دارند و ریشه‌اش در ذات و وجود آدمی نهفته است و به باور ما بر کل عالم وجود سایه‌انداخته است. در جهان‌بینی توحیدی است که حیات، نظم و تکامل، معنا و مفهوم می‌یابد و جامعه انسانی با نشاط و دلگرمی و امید، برای رسیدن به درجات متعالی کمال اجتماعی به پیش می‌رود. روشن است که پیامد اعتقاد توحیدی، وحدت است و انسان، تنها موجودی است که از آغاز خلقتش، اجتماعی زندگی کرده است و هرچه جامعه انسانی در مسیر تکامل جلوتر رود، میل به وحدت و اجتماعی‌زیستن نیز در او، رتبه بالاتری می‌یابد. به همین دلیل است که امام خمینی(ره) با الهام از کلام الهی «...لا نُفَرِقُ بَینَ اَحَدٍ مِنهُم» می‌فرماید: «اگر پیامبران الهی یکجا جمع شوند، هیچ ‌اختلافی باهم نخواهند داشت.» ثانیا، از نگاه ما، همه عالم با هماهنگی کامل، تحت یک نظام واحد و یک عقل و تدبیر یگانه، به‌سوی هدف واحد، در حال حرکت است و همین نظم و تدبیر و وحدت، در بدن آدمی نیز حاکم است و از شریف‌ترین و پیچیده‌ترین سلول‌ها، مانند سلول‌های مغز تا یک پرز ناخن، نه‌تنها بین آنها تزاحم و نزاعی وجود ندارد، بلكه با حفظ نظم و هماهنگى، از یک روح واحد پیروی می‌کنند و هر سلول یا عضو، برای زنده‌ماندن و تکامل، می‌کوشد در تمام لحظات، به روح و حیات مشترک، متصل بوده و اگر رابطه‌اش را با کل حفظ نکند، نابود می‌شود. جامعه نیز مثل بدن آدمی است، یعنی اگر غیر از این روند، حرکتی در آن صورت گیرد، نهایتا همه سقف‌ها و مرزهایش فرومی‌ریزد و سستی و کجی و نابودی، عاقبت آن جامعه است. بینش توحیدی، جامعه را امت واحدی می‌شناسد و همه اعضای آن را از طریق یک منبع هدایت می‌کند تا تخم صداقت، راست‌گرایی، اصلاح‌طلبی، اتحاد، وحدت، مهرورزی و همدلی، در قلب و عقل و روح انسان کاشته شده و خودخواهی و خودمحوری و منیّت و کینه‌ورزی و تفرقه از آنها پاک شود. قرآن که مروج و منادی چنین مرامی است و با تفرقه و نزاع و ستیزه‌گری به شدت مخالف است، مهم‌ترین هدف تمام انبیای الهی را، ایجاد یکپارچگی و دوستی و اتحاد می‌شناسد و دعوتی که به امر خدا، پیامبر ما از سایر ادیان به عمل می‌آورد نیز، در همین راستا قابل تفسیر است («قُل يا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلي‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ ا... وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَيْئا وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضا أَرْبابا مِنْ دُونِ ا...: بگو ای اهل کتاب، بیایید به‌سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم و یکدیگر را به‌جای خدا به ربوبیت نگیریم...») (س. آل‌عمران، آ 64). قرآن، با صراحت و به‌روشنی، علت تفرقه و نزاع و نفاق و اختلاف را، انحراف از صراط مستقیم الهی می‌شناسد و در تمام آموزه‌ها و هدف‌های تربیتی خود، بر این مطلب تاکید دارد که در جامعه، نباید اختلاف و نزاع پدید آید و نتیجه اختلاف و نزاع و چنددستگی را ذلت و خواری می‌شناسد. و در موارد متعدد، مسلمانان را به مطالعه سرنوشت اقوام و ملت‌هایی که راه تفرقه و اختلاف را پیش گرفتند و به شدیدترین عذاب‌ها گرفتار شدند، تشویق می‌کند. پیامبر اسلام(ص) نیز، در اواخر عمر خود بارها نگرانی خود را از بروز اختلاف و چنددستگی، گوشزد کردند و خطر آن را از حمله کفار و غوغای جنگ‌های خارجی شدیدتر می‌دانستند. با این اوصاف معلوم است، آنجا که عده‌ای بر طبل نزاع و اختلاف می‌کوبند، نه خدا سایه دارد و نه بینش توحیدی، بلکه هوای نفس و غرور و شیطان حاکم است. در منظر قرآن، مهم‌ترین عامل حصول وحدت در جامعه، با همدیگر مهربان‌بودن و کینه به دل‌نداشتن است، همان‌گونه که رسول خدا چنان بود و بر آن تاکید داشت («فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ ا... لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي‌الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَي ا... إِنَّ ا... يُحِبُّ الْمُتَوَکِّلينَ: به برکت رحمت الهی، در برابر مردم نرمخو و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخش و برایشان آمرزش بطلب و در کارها، با آنان مشورت کن...» (س. آل عمران، آ.159). به‌خصوص هنگامی که بیم هجوم دشمنان می‌رود، لزوم این رحمت و مودت بیشتر می‌شود، کمااینکه لازمه «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار»، «رُحَماءُبَینَهُم» خواهد بود. دومین عامل حفظ قدرت و عزت جامعه، رهبری واحد و حاکمیت یگانه و اطاعت کامل از قانون است. اگر در جامعه، هرکس خودسرانه تصمیم بگیرد و بر اجرای آن اصرار بورزد، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود، به همین دلیل است که قرآن پس از فرمان ملایمت و ملاطفت، بلافاصله بر حاکمیت یگانه تاکید دارد («با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش) و بر خدا توکل کن، زیرا خدا توکل‌کنندگان را دوست دارد»). سستی و رخوت در امت اسلامی، طمع گرگ‌های جهانی را برای حمله و بلعیدن آنان فراهم می‌کند و تفرقه و منازعات داخلی، مسبب اصلی این رخوت است، گویا امروز هم فریاد امیرالمومنین علی علیه‌السلام به گوش می‌رسدکه: «... وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ: و از تفرقه حذر كنيد، زيرا كسانى كه از جماعت كنارى مى‌گيرند، طعمه شيطان‌اند مانند گوسفندى كه از گله جدا مى افتد و گرگ او را برمى‌درد.» (خطبه 127 نهج‌البلاغه). تاریخ نیز نشان داده است که هر زمان مسلمانان متحد بودند، قدرت و عظمت و شکوه هم داشته‌اند و هر زمان که تفرقه و نفاق و چنددستگی بین آنها افتاد، ذلیل و خوار شده‌اند. هر زمان که ‌اشخاصی از توده عظیم مردم و از خط رهبری واحد، جدا شوند، آتش کینه و بدبینی در دل آنها روشن می‌شود و سرچشمه و آغازگر نفاق و اختلاف می‌‌شوند، و بنابر کلام مولا علی علیه‌السلام، بر اثر جهالتی که با روح و روان آنان عجین شده است، گاهی در جامعه افراط می‌کنند و گاهی مسیر تفریط را طی می‌کنند («لا تَرَى الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطا أَوْ مُفَرِّطا: جاهل و نادان را نمی‌بینی مگر اینکه یا تندروی می‌کند یا کندروی»). ضروری‌ترین نیاز ملت ایران، در مقابل دشمنانی که تا دندان مسلح‌اند و کینه‌توزانه به‌سوی ما چنگ و دندان نشان می‌دهند، حفظ وحدت و اطاعت از رهبرى در سايه حاكميت قانون است و اگر این انسجام و اطاعت، به هر دلیل کمرنگ شود، همان‌گونه که قرآن، این مهم را در قالب «برهان تمانع» بیان می‌کند («لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا ا... لَفَسَدَتا»)، نتیجه هراقدام و هرحرکت، فساد و تباهی است. متاسفانه ‌این روزها افرادی، از سر جهالت یا بر اثر نفاق و خباثت، به انحا مختلف، برخی ستون‌های قانونى نظام اسلامی را نشانه گرفته‌اند و با توهین و تهمت و افترا جامعه را به‌سوی تشویش و افتراق سوق می‌دهند که مسلما این اقدام آنان در قالب نصیحت و نقد و انذار نمی‌گنجد، زیرا اساس و قوام نصیحت، بر انگیزه‌های خیرخواهانه استوار است نه توهین و دروغ و تهمت. توهین‌کردن، دروغ‌گفتن، افترابستن، جنجال و هیاهو به پاکردن و بست‌نشستن و تشویش اذهان عمومی، جز تضعیف نظام و خوشحالی دشمنان و تشویق آنان به تهاجم بر ملت و کشور عزیز ما، ثمر دیگری به‌ بار نمی‌آورد و اینگونه افراد با اقدامات و جنجال‌افکنی‌های خود، در حقیقت سر بن نشسته و شاخه را می‌برند و نه‌تنها به ملت خیانت می‌کنند بلکه خود را نیز به هلاکت می‌اندازند. این است که به قول امیرالمومنین علی علیه‌السلام، اینگونه نفاق‌افکنان، صدایشان باید هرچه زودتر قطع شود تا خسارت‌های سیل‌آسایشان، جامعه را به تباهی نکشاند («أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي هَذِهِ: آگاه باشید، هرکس مردم را به‌این شعار (تفرقه) فراخواند، صدایش را خفه کنید، حتی اگر خود را به من بچسباند و زیر لباس من پنهان شود.»)

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا