اخبار
کد خبر : 5286 ۱۳۹۶/۰۹/۰۴   

جنسيت عاملي بر فراموشي تساوي در افرينش انسان آزاد!!

 

فرانک فاریابی/ مسئله جنسيت در جوامع بشري از ابتداي خلقت در داستان آدم و حوا به صورت اسطوره اي مطرح و بعدها در عمل موجب تفكيك جنسيتي در تمامي عرصه هاي زندگي انسان ها شده است. اين موضوع گاه به سلطه زنان بر مردان و اغلب سلطه مردان بر زنان انجاميده و در هر صورت عامل اصلي در تعيين وضعيت و شرايط اجتماعي-اقتصادي حاكم بر زمان مورد نظر بوده است.

مشكل اساسي و بنيادي، عدم شناخت مردان و زنان از يكديگر بعنوان يك همنوع يا انسان است. پررنگ شدن مسئله جنسيت منجر به فراموشي تساوي در آفرينش انسان ازاد مي شود. حضور توانمند زنان در عرصه هاي مختلف اجتماع نيازمند آموزش صحيح است كه بايد به دور از تبعيض جنسي و بعنوان تلاش براي كسب مهارت هاي اجتماعي صورت گيرد.

حمايت دولت و حكومت از حضور زنان در عرصه هاي اجتماعي-سياسي مهمترين عامل در تضعيف يا تقويت نقش زنان در تمور سياسي است و اين به طور جدي به ديدگاه هاي حاكمان نسبت به جايگاه زن در جامعه بستگي دارد.

عدم دستيابي به اجماع كلي از نقش زن به عنوان يكي از ستون هاي اصلي و تاثيرگذار و نيمي از جامعه یك دغدغه هميشگي براي جامعه است. تصاوير ايجاد شده در مورد جنس دوم بودن زنان در جامعه تلاشي براي تثبيت موقعيت درجه دومي آنهاست.

عدم امكان و فرصت اثبات توانمندي زنان براي حضور در عرصه هاي مختلف به ويژه در برنامه ريزي و مديريت يعني حوزه هاي قدرت محور، روز بروز مخاطبان را با پرسش هايي روبرو مي كند كه چالش هاي زنان بيش از آن است كه بتوان به سرعت آن را برطرف كرد و جامعه مردان هم تمايلي به برطرف كردن آنها ندارد.

عدم توجه به تحولات تاريخي و به تبع تحولات نقش هاي اجتماعي، تاكيد بر حفظ جايگاه زن قرن بيستمي دانشمند و هنرمند در جايگاه زن ماقبل تاريخ كه امكان شركت در جنگ و شكار را نداشت، نشانه اي از تحجر جامعه مردسالار است كه ان را حتي به حوزه هايي مانند مديريت و سياستگذاري بسط مي دهد كه اساسا نيازمند تفكيك جنسيتي نيست.

خانه تكاني جدي در انديشه هاي موجود نسبت به توانمندي هاي زنان و تعديل مسئوليت هاي خانگي مطابق با پيشرفت هاي فني و صنعتي،جامعه زنان را با دور جديدي از رويكردهاي مشاركت اجتماعي همراه ساخته است. از يكسو با جايگزيني لوازم برقي كه وظايف شستشو، پخت و پز، نگهداري و فراوري را به ميزان بسيار زيادي تسهيل كرده اند و از سوي ديگر با رشد تحصيلات در ميان زنان و افزايش آگاهي هاي فردي و اجتماعي انان، مشاركت نهادها و سازمان هاي دولتي در تربيت فرزندان و گسترش همزمان فضاهاي كار و فراغت، زنان مايل به اشتراك گذاري زمان هاي صرفه جويي شده براي بهبود حيات اجتماعي هستند و هيچ قانوني نبايد مانع چنين بهره وري مفيدي در زندگي بشر شود.

امروز زنان بدنبال ايفاي نقش اجتماعي خود بر مبناي تكليف اجتماعي معاصر هستند و جامعه در صورت بي توجهي به اين امر بايد در انتظار اختلالات آينده باشد.

نگرش جامعه به زنان به عنوان موجودي ضعيف و احساساتي موجب افزايش فشار اجتماعي و تنگ تر شدن فضاي اجتماعي-سياسي مي شود. در اين مورد افزايش آگاهي و اموزش زنان مناسب ترين شيوه براي گسترش مشاركت اجتماعي آنان است. همچنين اعمال روش هاي خاص براي تقويت جامعه پذيري سياسي زنان نيز عامل ديگري براي كاهش آثار اين جريان است.

در واقع اين نگرش كه زنان نسبت به سياست و فعاليت سياسي رويكرد خوش بينانه اي ندارند به همراه سنت گرايي و محافظه كاري فردي كه صفتي وابسته به جنسيت براي آنان تعريف كرده است مانع نزديكي آنان به دنياي سياست است .

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا