سعید صفاتیان/ در صورت بررسی اعتیاد نوجوانی بین سنین 14تا 19 در مییابیم مهمترین نهاد که باید به موضوع ورود کند آموزش و پرورش است و یکی از وظایف اصلی این نهاد کار در حوزه پرورش دانشآموزان است.
در واقع دانشآموزان در محیط مدرسه باید تحتپوشش برنامههای گسترده پرورشی قرار گیرند، اما متاسفانه این برنامهها در سطح کلان کشوری دارای دو مشکل عمده از نظر توسعه و وسعت هستند. این برنامهها تنها 10درصد دانشآموزان را پوشش دادهاند و میزان عمق این برنامهها بسیار کم است. برای مثال یک مدرسه در طول شش ماه یک یا دو ساعت برنامه گذاشته و کل عوارض اعتیاد را به دانشآموزان میگوید. از سوی دیگر عمق برنامههای آموزشی در این زمینه بسیار سطحی است. برای مثال دانشآموزان چهار ساعت برنامه اعتیاد در طول سال تحصیلی گذشته داشتهاند. این چهار ساعت چه تاثیری بر میزان آگاهی دانشآموز از عوارض مصرف حشیش یا تریاک دارد؟
گذر از نوجوانی ساده نیست
امروزه گذر از دوره نوجوانی به جوانی نسبت به 20سال گذشته تفاوت بسیار دارد. اینترنت، تلگرام و بسیاری از برنامههای فضایمجازی در 20 سال گذشته در کشور نبود اما اکنون یک نوجوان 16ساله به راحتی به اینترنت و فضای مجازی دسترسی دارد و اطلاعات مصرف و نحوه تولید مواد مخدر را میگیرد.
میزان آموزش مدرسه و خانواده به نوجوانان همتراز با اطلاعاتی که قاچاقچیان به آنها میدهند نیست. برای مثال نوجوان میداند حشیش اعتیاد نمیآورد چون مورفین ندارد. بنابراین از یک پزشک میپرسد آیا در صورت مصرف حشیش معتاد میشوم؟ پزشک میگوید بله. دانشآموز در پاسخ میگوید اما حشیش مورفین ندارد. اما پزشک از پاسخ میماند زیرا این اطلاعات را دانشگاه نیز به او نداده است. اما بر اساس اطلاعاتی که قاچاقچیان به دانشآموز میدهند حشیش اعتیاد آور نیست، هر چند از نظر علمی، فنی و تخصصی اعتیاد حشیش از موادمخدر نیز بیشتر است.
مصرف گل در چند سال گذشته در بین نوجوانان رشد پیدا کرد زیرا قاچاقچیان شایعه کردند که گل مورفین ندارد و تست مورفین آن منفی است. بسیاری از والدین فرزندان 18 تا 20ساله خود را به یکی از مراکز درمان اعتیاد برده و از پزشک میخواهند آزمایش مورفین برای نوجوان بنویسد. آزمایش مورفین در اکثر موارد منفی است. بنابراین فرزند به والدین میگوید که ماده مصرفی او اعتیادآور نیست. در واقع متاسفانه ماده گل یا حشیش دومین ماده مصرفی است و نوجوانان زیادی آن را مصرف میکنند.
گل یا حشیش مادهای به نام دلتا تی اچ سی دارند که میزان وابستگی روانی بیشتری دارد و میزان اعتیاد آنها بسیار بیشتر از مورفین است و فرد را دچار مشکلات عدیدهای میکنند.
خانوادههای بدبین و از هم پاشیده، نوجوانان معتاد
زوج های جدا شده و خانوادههایی با والدین معتاد اکثرا نوجوانانی معتاد دارند. خانوادههای بیش از حد سختگیر و شکاک که به ده دقیقه دیرکرد نوجوانان در هنگام ورود به خانه مظنون هستند یا خانوادههایی که نسبت به ورود و خروج فرزندان خود کاملا بیتفاوتند، زمینه را برای اعتیاد فرزند فراهم میکنند. بحث، افراط و تفریط و عدم اجرای درست نقش خانواده و آموزش و پرورش است. خانواده تا چه میزان برای فرزند خود زمان میگذارد؟ برخی خانوادهها حاضر به پرداخت بیشترین هزینه برای معلم خصوصی هندسه یا فیزیک برای فرزندان خود هستند تا آنها جای نمره 14، 16 بیاورند اما فرزند خود را به مرکز مشاوره نزدیک خانه خود نمیبرند تا دو ساعت در کلاسهای مهارتهای زندگی شرکت کند. در واقع خانوادهها مهارتهای فرزندپروری ندارند.
والدین با بیش از 45 سال سن دارای فرزندان 18 سال به بالا هستند اما هیچآموزشی در حوزه فرزندپروری ندیدهاند. آنها نمیدانند در هنگام تاخیر فرزند در هنگام ورود به خانه و شکست تحصیلی یا عشقی او چه باید بکنند. اگر نوجوان نیاز به مصرف مواد را در خود احساس کند یا از نظر مالی یا اقتصادی شرایط بدی داشته باشد باید با او چگونه رفتار کنند؟ خانوادهها علاقه مند به حضور فرزند خود در کلاسهای روانشناسی و مشاوره درمانی نیستند زیرا از تصورات فامیل یا همسایه نسبت به فرزند خود میترسند. آنها نگرانند که فرزندان آنها متهم به مشکلاتروانی، اضطراب، افسردگی یا اختلال در شخصیت شوند، در صورتی که هدف تنها تست روانی از فرزند است. بنابراین مشکل صرفا ضعف در عملکرد سیستمهای دولتی نیست و خانوادهها نیز مقصر وضعیت موجود و گسترش روزافزون اعتیاد در بین نوجوانان هستند.
چگونگی عملکرد سیستمهای دولتی
سیستمهای دولتی مانند آموزش و پرورش وظیفه برگزاری دورههای آموزشی برای نوجوانان را دارند. آنها باید از اعتیاد و عوارض آن برای نوجوانان سخن بگویند. برای مثال اگر نوجوان شیشه و حشیش مصرف کند چه عوارضی برای او خواهد داشت؛ مصرف این مواد امید را از فرد میگیرند و آینده برای او بیمعنی میشود. دو یا پنج سال مصرف موادی مانند گل امید و آینده را از نوجوان میگیرد.
اهمیت برنامههای آموزش وپرورش در این شرایط روشن میشود. دستگاههای نظارتی مانند سازمان مبارزه با مواد مخدر باید به این موضوع ورود پیدا کنند. تقاضای ما از آقای رئیسجمهور آن است که در حوزههای اجتماعی به ویژه در حوزه موادمخدر که از مهمترین آسیب اجتماعی در کشور است بیشتر ورود کنند، وقت بگذارند و از مسئولان مربوطه گزارش عملکرد بخواهند، زیرا هر چه سطح نظارت بر این موضوع پایینتر بیاید میزان پاسخگویی دستگاهها نیز کمتر میشود. وقتی سطح پاسخ دهی از رئیسجمهور به دبیرکل، وزیر، معاون وزیر یا مدیرکل نزول کند ناخودآگاه میزان اطلاعات دهی و سطح اطلاعات نیز کمتر و متفاوت میشود.
میزان مصرف موادی مانند گل یا حشیش در جامعه رشد پیدا کرده است. بر اساس آخرین گزارش سازمان مبارزه با مواد مخدر دومین مواد مصرفی در کشور گل یا حشیش هستند که توسط افراد شانزده سال به بالا مصرف میشوند.
عدم مصرف حشیش و مواد دیگر توسط نوجوانان یک بخش موضوع است اما سوی دیگر مساله عدمدسترسی به این مواد است. مشکل دسترسی آسان به این مواد و قیمتارزان آنهاست. برخی خانوادهها تمام امکانات، مکان مصرف، پول و ماشین را در اختیار نوجوان 17ساله خود میگذارند و به او هیچگونه سرکشی نیز نمیکنند، مشخص است این نوجوان مصرفکننده مواد خواهد شد. بنابراین اگر به اعتیاد نوجوانان توجه نکنیم نوجوانان به سمت مصرف مواد مخدر میروند.
انتهای پیام/ |