اخبار
کد خبر : 5257 ۱۳۹۶/۰۸/۲۵   

با فقدان مدیریت اصولی کمک های مردمی هم کارساز نیست...



لعیا نورانی زنوز/ چهار روز از زلزله ویرانگر کرمانشاه می گذرد، بسیاری از هموطنان جان خود و بسیاری خانه، زندگی و سلامتی خود را از دست دادند.

با نگاه اجمالی به وضعیت حادثه دیدگان و گزارشات ارسالی از محل حادثه می توان به این نتیجه رسید که کنترل شرایط متزلزلی که با وقوع زمین لرزه ایجاد شده است، مطلوب نیست و دولت استراتژی فعالی در شناخت، مقابله و بازسازی بحران ها ندارد.

با وجود اینکه بعد از وقوع زمین لرزه در کرمانشاه و وخامت اوضاع در مناطق آسیب دیده شاهد اعلان عمومی برای ارسال کمک ها به مناطق زلزله زده بودیم، بلافاصله در شهرهای مختلف کشور مکان هایی برای دریافت کمک های مردمی در نظر گرفته شد، در فضای مجازی شماره حساب های مربوط به کمک رسانی دست به دست می شود و مردم ایران به دلیل ذات خیرخواهی، همدلی و نوع دوستی خود به هر نحوی به دنبال کمک رسانی هستند اما جای بس تامل و تاسف است که هنوز بسیاری از اهالی روستاهای درگیر از نرسیدن امکانات گلایه دارند و از این حجم از کمک های انسان دوستانه بی بهره هستند.

بگذریم از اینکه اگر قرار است دولتمردان مدام درخواست کمک های مردمی کنند پس چه نیازی به وجود مدیریت بحران کشور، هلال احمر و دهها سازمان و موسسه دیگر با بودجه های میلیاردی است؟!

مگر وظیفه سازمان مدیریت بحران کشور غیر از پیشگیری، حفظ آمادگی، مقابله با بحران، جبران خسارات، استفاده از فرصت ها و سرانجام بازگشت به وضعیت عادی است؟ یا انبارها و سوله های بحران باید به منظور امدادرسانی در مواقع ضروری و هنگام بروز سوانح و حوادث غیرمترقبه در نقاط مختلف کشور تقویت و تجهیز شوند تا از آمادگی لازم برای مقابله با حوادث و سوانح غیرمترقبه برخوردار باشند؟ 

بنابراین وقتی هر سال با حوادثی متنوع و تکرارپذیر از قبیل سیل، زلزله یا سایر موارد روبه رو هستیم، چه زمانی دولت در مناطقی که در معرض این خطرات هستند برنامه ریزی های لازم را برای پیشگیری و مقابله با این بلایا در استراتژی های کلان آن مناطق لحاظ خواهد کرد؟ این چگونه مدیریت بحرانی است که ابتدا و انتهای آن به مردم ختم می شود؟

وضعیت اسفناک موجود در کرمانشاه بیانگر بی نظمی شدید و فقدان مدیریت در ارسال، دریافت و توزیع کمک هاست و تا این مشکل حل نشود و اقلام ضروری بدون حساب و کتاب در بین انبوه جمعیت پخش شود، بهره وری بسیار اندک خواهد بود چرا که در این شرایط احتمال اینکه عده ای ده ها چادر دریافت کرده باشند و عده ای نتوانند و شب را تا صبح در سرما سپری کنند، وجود دارد.

در مدیریت اصولی بحران ابتدا مردم حادثه دیده و بی خانمان در اردوگاه های مشخص اسکان داده می شوند سپس اقلام مورد نیاز به صورت منظم و بالسویه در بین افراد حادثه دیده توزیع می شود که در این صورت هم کرامت آسیب دیدگان در تحویل اقلام حفظ و هم اینکه اقلام ضروری به طور مساوی توزیع می شود.

به نظر می رسد اگر مدیریت و سازمان دهی اصولی و علمی نداشته باشیم ارسال کمک های مردمی نیز کارساز نخواهد بود چرا که درصد بسیار زیادی از کمک های ارسالی به دست نیازمندان واقعی نخواهد رسید و بحران خطرناک بی اعتمادی را به دنبال خواهد داشت که این خطرناک تر از همه بحران هاست...

زمین لرزه کرمانشاه همانند زلزله های بم، ورزقان و ... تلخی بسیار و صدمات جبران ناپذیری دارد اما تلخی بلایای طبیعی زمانی بر کام ما بیشتر می‌شود که بدانیم متاسفانه باز همه این حوادث مترقبه و غیرمترقبه و تبعات آن بعد از مدتی به دست فراموشی سپرده شده و انگیزه و اراده‌ای جدی برای ایمن سازی، مقاوم سازی، ساخت و ساز صحیح، آموزش مردمی و افزایش سطح آگاهی عمومی وجود نخواهد داشت.

هر چند که تا این لحظه هیچ گونه افق روشنی در امر مدیریت بحران وجود ندارد اما امید که مسوولان این بار از خواب زمستانی بیدار شوند، نظام مدیریت بحران جدی گرفته شود و حداقل متناسب با شاخص‌های جمعیت، خطرپذیری و شرایط محیطی استان‌ها و تامین اعتبار مورد نیاز نسبت به اصلاح ذخیره‌سازی اقلام امدادی در انبارهای سراسر کشور، تغییرات لازم را انجام دهند تا بتوانند به موقع بحران های طبیعی و غیرطبیعی را مهار کنند.

انتهای پیام/

 


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا