اخبار
کد خبر : 5256 ۱۳۹۶/۰۸/۲۵   

بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات کشور؛ هیاهوی اغنیا در سکوت فقرا

 

شفیع بهرامیان/ بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات، خبرگزاری‌های و رسانه‌های آنلاین در حالی در اوایل آبان سال‌جاری در محل مصلای تهران برگزار شد که قریب 1000 رسانه فعال در حوزه سپهر اطلاع‌رسانی سراسر کشور در آن مشارکت داشته و گردهمایی بزرگی از رسانه نگاران کشور در آن شکل گرفت. نفس برگزاری نمایشگاه مطبوعات و رسانه‌ها بهانه مبارکی است برای کنار هم گردآوردن اصحاب رسانه و جراید و افزایش ارتباطات درون و بین فرهنگی در کشور کثیرالقومی چون ایران که درنهایت می‌تواند همگرایی و انسجام ملی را فزونی بخشد. به سبب آنکه دست‌اندرکاران رسانه‌ها عموماً از نخبگان جامعه و به‌نوعی رهبران فکری و شکل‌دهنده افکار عمومی مردم محسوب می‌شوند کنار هم گرد آمدن این مقدار از نخبگان شکل‌دهنده روندهای فکری جامعه و مواجهه و تعامل با بیش از 400 هزار بازدیدکننده می‌تواند اثرات فرهنگی مبارکی در عرصه اطلاع‌رسانی و سپهر عمومی کشور و همچنین درنهایت همگرایی مردم- رسانه، ایجاد نماید.

برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی فضای مغتنمی است برای هم فهمی و افزایش ارتباطات بین فرهنگی موجود در کشور و همچنین تلاشی برای همگرایی و همبستگی ملی و میهنی؛ البته اگر به‌درستی و براساس برنامه و هدف از قبل تعیین‌شده، همه صفر تا صد نمایشگاه برنامه‌ریزی و اجرایی شود. بااین‌وجود اما عدم تعریف مأموریت و استراتژی از سوی گردانندگان برگزاری نمایشگاه و فقدان سیاست خاص در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تشکل‌های رسانه‌ای و مطبوعاتی برای برگزاری چنین رویدادهای بزرگ فرهنگی، می‌تواند نقدهایی اساسی متوجه آن نماید.

در آوردگاه بیست و سوم؛ به نظر می‌رسید چینش و گزینش رسانه‌ها و غرفه‌های مشارکت‌کننده در این رویداد فرهنگی در صحن شبستان اصلی مصلای تهران، عموماً متأثر از مکنت مالی و وابستگی جغرافیایی رسانه‌های داراتر به پایتخت بود و این امر و آرایش مرکز- پیرامون و شبه پیرامون این نمایشگاه، ناخودآگاه بازدیدکننده را به یاد نظریه نظام جهانی امانوئل والرشتاین می‌انداخت.

جانمایی خبرگزاری‌های عمده، روزنامه‌ها و گروه‌های رسانه‌ای متمول در ورودی نمایشگاه و اختصاص غرفه‌های چهار نبش و جزیره‌ای به آن‌ها در کنار استفاده از آخرین تکنیک‌های خلاقانه صحنه‌آرایی و طراحی دکوراسیون‌های گران‌قیمت البته در نگاهی سطحی، وزانت و اهمیتی دوچندان به کلیت نمایشگاه بخشیده اما گذر از این مبلمان شمال شهری و هویدا شدن حواشی و حلبی‌آبادهای این متروپلیتن که در اینجا در قامت غرفه‌های شهرستانی و یا کمتر برخوردار رسانه‌ای بازنمایی شده بود، البته حکایت از شکافی عمده در پهنه نظام نابرابر رسانه‌ای و اطلاع‌رسان کشور داشت.

برنامه‌های جنبی بالأخص آن دسته نشست‌هایی که از سوی دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها در این نمایشگاه برگزار شد هم شاید از ضعف‌های عمده محتوایی و ارائه‌دهنده رنج می‌برد و چینش و گزینش مدعوین و اعضای پانل‌های تخصصی در برخی موارد، به نظر می‌رسید که منطقی و براساس تخصص و کارشناسی نبوده بلکه بیشتر مبتنی بر ارتباطات و تعاملات شبه اداری بوده که این امر در نهایت سبب فقر محتوایی- البته صرفاً- برخی از نشست‌های موجود شد. به نظر می‌رسید که نقش و حضور اساتید و مدرسین تجربی علم روزنامه‌نگاری و رسانه نگاری در نشست‌ها و کارگاه‌های آموزشی با توجه به تحولات شگرف صورت گرفته در حوزه سایبر ژورنالیسم و روزنامه‌نگاری مبتنی بر وب و شبکه‌های مجازی در این آوردگاه بزرگ مطبوعاتی کشور کمرنگ بوده و لازم است در نمایشگاه‌های آتی خلأهای آموزشی موجود عرصه روزنامه‌نگاری کشور نیازسنجی شده و در زمان برگزاری نمایشگاه نسبت به آموزش، بازآموزی و انتقال تجربیات جدید حرفه‌ای جهانی به جامعه رسانه‌ای کشور، اقدامات لازم صورت گیرد. دعوت از متخصصان به نام روزنامه‌نگاری جهان و کشور می‌توانست اثرات مهمی در روند کنونی روزنامه‌نگاری کشور داشته باشد.

درمجموع می‌توان گفت که گرچه اقبال مردمی از نمایشگاه بیست و سوم به نسبت سال‌های قبل، بیش از 20 درصد رشد یافته و جمعیت بیشتری از بازدیدکنندگان در راهروهای آن حاضرشده‌اند اما ضعف ساختاری آن و عدم توجه به رسانه‌های استانی و حاشیه‌ای که درصد زیادی از جمعیت خانواده بزرگ رسانه‌ای کشور را تشکیل می‌دهند و هژمونی و سلطه بلامنازع رسانه‌های مرکزنشین بر گلوگاه‌های مخاطب پسند نمایشگاه، ایراد بزرگی است که نه‌تنها مانعی بر سر راه همگرایی رسانه‌ای و ملی ایجاد می‌کند بلکه شکاف عمیق اطلاعاتی فی‌مابین خانواده رسانه‌ای و مطبوعاتی کشور و همچنین مردم استان‌های کشور با تهرانِ پایتخت را بیش‌ازپیش، فزونی می‌بخشد! بجاست که با اتخاذ و انجام سیاست‌های حمایتی ویژه و چینش و پراکنش مختلط رسانه‌های مرکز و استانی، شانس عرض‌اندام و خودنمایی به جامعه مطبوعاتی حاشیه‌ای کشور داده شود تا نظام نابرابر اطلاعاتی موجود در این‌گونه رویدادها به چالش طلبیده شده و صداها و فریادهای مردمان گوشه و کنار کشور نیز شانس شنیده شدن و عرض‌اندام را پیدا کند.

شاید که دوسالانه کردن برگزاری این نمایشگاه در تهران و بجای آن برگزاری نمایشگاه‌های منطقه‌ای هرساله در یکی از قطب‌های عمده جمعیتی کشور چون اصفهان، تبریز، کرمانشاه، مشهد، ساری و اهواز بتواند به‌نوعی نابرابری موجود در استفاده از ظرفیت‌های نمایشگاهی به نفع رسانه‌های پایتخت‌نشین را کمرنگ و امکان عرض‌اندام و تأثیرگذاری رسانه‌های محلی و پیرامونی کشور را افزایش دهد.

همچنین جای نشست‌هایی با موضوع خواست‌های صنفی رسانه‌ای و همچنین تبیین و تشریح لوایح و پیشنهادات حال حاضر این عرصه ازجمله لایحه نظام جامع رسانه‌ای کشور و آسیب‌شناسی مفاد آن از سوی روزنامه‌نگاران غیردولتی و کارشناسان و اساتید این حرفه، لازم و ضروری بود که متأسفانه به‌رغم برگزاری 12 نشست و 7 کارگاه در این نمایشگاه، اما آنچه برگزار نشد نقد و تحلیل قانونِ پیشنهادی است که اگر تبدیل به مصوبه هیئت‌وزیران و یا مجلس شورای اسلامی شود باید فاتحه مطبوعات و رسانه‌های مستقل را بیش‌ازپیش خواند.

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا