اخبار
کد خبر : 4901 ۱۳۹۶/۰۵/۲۴   

زنان و ضرورت عبور از موانع ایستا

 

روشنک سیاسی/ پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات، بسیاری معتقد بودند که باید در دولت جدید از زنان به عنوان وزیر در کابینه استفاده شود. با توجه به نبود زیرساخت‌های مناسب در ساختار فرهنگ سیاسی کشور و همچنین با وجود حرکت‌های نصفه‌ و ‌نیمه درخصوص امکان مشارکت سیاسی زنان و سهیم‌شدن آنها در بافت قدرت اگر با رویکرد جامعه شناختی به این موضوع بنگریم درخواهیم یافت که شکل گیری جامعه مدنی مقدم بر جامعه سیاسی است.

با این رویکرد و رجوع به انقلاب معرفتی در حوزه پارادایم دانایی و به تبع آن اصلاح ساختار نظام آموزشی، جهت ارتقای سطح فکری جامعه، دور از نگاه‌های جنسیتی این امکان فراهم خواهد شد که گام‌های مثبتی درخصوص مشارکت موثر زنان و سهیم‌شدن آنها در مدیریت عالی برداشته شود.

 در نهایت نیز این فرایند، موجب تقویت دموکراتیک احزاب شده و توسعه سیاسی در کشور را مقدور خواهد ساخت. چرا که تاریخ معاصر ایران حاکی از این است که علاوه برضعف فرهنگ مشارکت زنان، برخی دولت‌های گذشته نیز مهم‌ترین مانع برای شکل‌گیری و تحقق مشارکت فعالانه سیاسی زنان جامعه بوده‌اند، هرچند شکل‌گیری توسعه مشارکت مدنی و سیاسی زنان در ایران منوط به وجود شرایط عینی اقتصادی- اجتماعی و همچنین زمینه‌های ذهنی-فرهنگی و الزامات نهادهای دیگر است. بنابراین غیر از باورهای غلط فرهنگی- اجتماعی که از عمده‌ترین موانع مشارکت زنان در سطوح مدیریت کلان به ویژه مدیریت سیاسی جامعه به حساب می‌آید، عبور از موانع ایستا در خصوص توانمند‌سازی زنان، می‌تواند مفید واقع شود.

از این‌‌رو بانوان باید با پذیرش کار جمعی و حضور در نهادهای صنفی- اجتماعی، احزاب سیاسی و نهادهای مدنی، به شکل‌گیری و رشد گفتمان‌های مربوط به موضوع کمک کرده و در کنار ظرفیت جمهوریت کشور، موجبات مشارکت موثر و واقعی خود را در نظام سیاسی فراهم آورند.

به همین سبب به عنوان راهکار، زنان با چنین رویکردی باید در سطح جامعه، با ارتقای ظرفیت‌های مشارکتی خود به کسب اعتماد عمومی برای تولید سرمایه اجتماعی اقدام کرده و این سرمایه‌های اجتماعی را به عنوان دارایی و سهم آورده خود با مکانسیم‌های دموکراتیک در فضای سیاست به قدرت تبدیل کنند.

همچنین می‌توان با تبیین و ترسیم گفتمانی حول محور مطالبات اجتماعی- سیاسی زنان به منظور ایجاد رخنه در سامانه دانایی جامعه و تشکیل اتاق‌های فکر به بخش‌های هستی‌شناسانه و معرفتی در این حوزه پرداخت. زنان با عناصر هویت بخشی، گفتمانی خود با پس زدن و به حاشیه‌رانی برخی باورها به سمتی میل‌ کنند که مطالبات خود را جزو هویت اصلی گفتمان اصلاحات تبدیل کنند.

در مجموع، زنان جامعه می‌توانند با استفاده از ظرفیت‌های موجود در حقوق طبیعی و اساسی برای دفاع از قانون و آزادی‌های انسانی با دیدگاه‌های اصلاح‌طلبانه اقدام به تولید گفتمانی نمایند که متضمن حقوق سیاسی آنها شود.

این‌گفتمان نیز می‌تواند هم به مثابه تاکتیک و هم به مثابه استراتژی باشد. همچنین باید با ایجاد سازوکارهای مناسب برای حضور فعالانه زنان در سطوح تصمیم‌سازی محلی، ملی و اجرایی حرکت کرد تا با ارتقا و توانمندسازی شان‌زنان برای گذار از وضعیت کنونی و رسیدن به شرایط مطلوب خصوصا در پایین آوردن هزینه گسل‌های جنسیتی و فرهنگی مفید واقع شوند.

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا