سجاد نيكنام/ جبهه و شوراي جداگانه براي اصلاح طلبان تشكيل مي دهند؛ ليست و كانديداي موازي معرفي مي كنند؛ ستادهاي انتخاباتي جداگانه داير مي سازند و بر اختلافات سطحي دامن مي زنند تا ندانسته ميدان را به جناح مقابل يا فرصت طلبان واگذار نمايند.
تلخي نگريستن و نوشتن از اختلافات قديمي و البته بي اساس اصلاح طلبان آذربايجان غربي، زماني بيشتر نمود مي يابد كه چهار سال قدرت نمايي بسياري از مديران غيراصلاح طلب و ضد دولت تدبير و اميد را براي حفظ وحدت و جلوگيري از بهانه سازي براي مخالفان، در سكوت به نظاره بنشيني و امروز نيز به لطف سردرگمي بدنه اصلاحات و اعتدال كه ناشي از اختلافات تكراري است، خود را براي كابوس چهار سال جولان نالايقان، فرصت طلبان، منفعت طلبان، غيربومي ها، بازنشسته ها و ... آماده سازي!
حكايتي دردناك كه هيچ سنخيتي با راي حماسي و اعتماد مجدد مردم و اقوام استان به انديشه اصلاحات و اعتدال نداشته و فقط اين نگراني را دامن مي زند كه مبادا تداوم سكوت و بي تفاوتي نسبت به خواست مردم، تكرار مجدد فاجعه 84 و تصفيه كامل نيروهاي اصلاح طلب و ميانه رو از بدنه مديريتي استان را موجب شود.
مديراني كه از براي خود آمده اند
اينها به دور از هرگونه شايستگي، مدير زاده شده اند و مدير خواهند مُرد؛ براي آنها انديشه سياسي يا مديريتي تفاوتي نداشته و اصل حياتي ايشان حفظ كرسي رياست سياسي يا اقتصادي است؛ البته شايد با توجه به اينكه آنها هرگز يك كارگر يا كارمند ساده نبوده اند، نتوان به آنها ايرادي گرفت اما چگونه بايد پذيرفت كه ايشان بدون هيچ دستاورد قابل تاملي از آغاز جواني تا به امروز كه سالها از سن بازنشستگي شان نيز گذشته، همچنان شايسته مديريت در دولت هاي مختلف بوده اند؟!
بي شك انتساب مديراني كه در طي دوره هاي مختلف و برخلاف شايستگي بر كرسي رياست تكيه زده اند، به جناحي خاص، ظلم به جريان اصيل اصلاح طلبي و اصول گرايي بوده و اعضاي حزب باد تنها عنواني است كه مي توان به اين مديران نالايق نسبت داد؛ عنواني كه به زيركي روزي پشت واژه مهرورزي و روز ديگر در سايه اعتدال خود را پنهان ساخته است.
ضمانت بقاي حزب بادي ها، تداوم اختلافات درون جرياني و مراودات پشت برده بوده و شايد براي يك بار هم كه شده جريانات اصلاح طلبي و اصول گرايي بايد با شفافيت اين غده هاي چركين را كه قطعاً يكي از عوامل اصلي اختلاف افكني در جريانات سياسي اصيل هستند، براي هميشه رسوا و از عرصه مديريتي استان و كشور حذف نمايند.
اختلافاتي كه بايد فداي آذربايجان غربي شود
مديران لايق و دلسوز از هر دو جريان اصلاح طلبي و اصول گرايي در آذربايجان غربي كم نيستند و حال كه با تصميم مردم دوباره عرصه مديريتي استان به دولتي ميانه رو و منتسب به جريان اصلاحات سپرده شده، بايد دلسوزانه به موضوع انتخاب و انتساب مديران چهار سال آينده استان نگريسته شود تا ديگر فرصتي براي قدرت نمايي مديران حزب بادي به وجود نيآيد.
انتظار اينكه آينده آذربايجان غربي به اكثريتي از مديران ميانه رو و اصلاح طلب با توجه به انديشه سياسي دولت منتخب، سپرده شود بايد مورد احترام اصول گراياني قرار گيرد كه در دولت هاي نهم و دهم هرگز مديريت يك اصلاح طلب را برنتافتند؛ هر چند كه استفاده محدود از مديران شايسته منتسب به جريان اصول گرايايي و تجربيات آنها براي اعتلاء و پيشرفت استان نيز نبايد در اين برهه كه آذربايجان غربي در بسياري از شاخص ها از ديگر استان هاي كشور عقب افتاده، مغفول بماند.
همچنين جريان اصلاح طلبي و چهره هايي كه به عنوان پرچم داران اين انديشه در آذربايجان غربي شناخته مي شوند بايد براي اعتلاي آذربايجان غربي و اصلاحات و از همه مهمتر پاسخگويي شايسته به راي و اعتماد مردم، اختلافات كليشه اي را كنار نهاده و عرصه را براي فرصت طلبان و منفعت طلبان تنگ نمايند و فراموش نكنند كه عملكرد آنها در چهار سال پيش رو، آزموني بزرگ براي آينده و بقاي جريان اصلاحات در استان رنگين كمان اقوام و اديان خواهد بود.
انتهای پیام/ |
