Warning: mysql_pconnect(): MySQL server has gone away in C:\inetpub\vhosts\nayeghalam.ir\Arshive.nayeghalam.ir\conf\confing.php on line 9
 

اخبار
کد خبر : 4869 ۱۳۹۶/۰۵/۱۷   

حرکت اصلاح‌طلبی؛ حرکتی آرام در مسیر سربالایی نفس‌گیر و پرسنگلاخ

 

حجت شریفی/ وقتی از اصلاح‌طلبی سخن می‌گوییم، در واقع از نوعی مدل تغییر گفته‌ایم که حداقل واجد سه ویژگی مبتنی‌بودن بر خواست اکثریت، تدریجی‌بودن و مسالمت‌آمیزبودن باشد و با همین تعریف، در یک ساختار سیاسی طیفی از کنش‌های سیاسی از سازش و گفت‌وگو با مخالفان مانع اصلاحات تا اعتراضات مدنی غیرساختارشکنانه را دربر می‌گیرد. هرچند در مقیدکردن رفتارهای اصلاح‌طلبانه به قید چهارم قانونی و در چارچوب قانون ‌بودن اختلاف‌نظر وجود دارد؛ اما به نظر می‌رسد حداقل در مقطع کنونی، هرگونه فعالیت اصلاح‌طلبانه برای امکان‌پذیری و یافتن فرصت استمرار، باید حرکت با لحاظ قید چهارم (قانونی‌بودن) را نیز بپذیرد.  بر این ‌اساس، به نظر می‌رسد بسیاری از اختلاف‌نظرها و تعارض‌های بین اصلاح‌طلبان در تعریف نوع اصلاح‌طلبی، درک‌نکردن صحیح این نکته است که اصلاح‌طلبی نه منحصر به تنها یک نوع رفتار و کنش که شامل طیفی از فعالیت‌ها و رفتارهاست که به سه یا چهار شرط ذکرشده در بالا مقید است. بنابراین اصرار بر یک‌شکل‌کردن همه اصلاح‌طلبان و فعالیت‌های اصلاح‌طلبی و پوشاندن یک لباس با یک فرم، اندازه و شکل به همه گرایش‌ها و طیف‌های اصلاح‌طلبی، علاوه بر محدودکردن فعالیت‌های اصلاح‌طلبانه، رفته‌رفته اختلاف ‌سلیقه‌ها، نظرات و متعاقب آن تعارض‌های بین اصلاح‌طلبان را نیز دامن زده و به‌مرور منجر به تنگ‌شدن دایره اصلاح‌طلبی و دلسردی بین اصلاح‌طلبان خواهد شد. بنابراین در درک اصلاح‌طلبی به‌مثابه یک حقیقت، باید این ویژگی چندوجهی‌بودن حقیقت را (که هرکسی به‌مثابه آگاهی، شناخت و جایگاه خود سطحی از حقیقت را درک می‌کند و همین مسئله، تکثر در درک حقیقت را باعث می‌شود)، به اصلاح‌طلبی نیز تعمیم داد؛ یعنی اصلاح‌طلبی را نیز باید به ‌شرط تقید به سه یا چهار ویژگی ذکرشده، متکثر و متنوع پذیرفت.  البته این رویکرد به اصلاح‌طلبی، به‌هیچ‌عنوان نافی هماهنگی، انسجام و یکپارچگی رفتاری طیف‌های مختلف اصلاح‌طلبی در تصمیم‌گیری‌های مهم نبوده و وجود سازمان‌دهی و هم‌جهتی و هم‌هدفی اصلاح‌طلبان و اشتراک آرمان‌های ایشان را نفی نمی‌کند؛ اما الزام این انسجام و قائل‌بودن به وجود محوریت واحد، نباید تعبیر به یک‌شکلی و تک‌کنشی اصلاح‌طلبی شود.  با این توضیح، رفتار اصلاح‌طلبانه در شرایط امروز ایران را شاید بتوان حداقل از‌ لحاظ موقعیت و جایگاه افراد و بخش‌های مختلف خواهان اصلاحات، به چند دسته تقسیم کرد:

الف: اصلاح‌طلبی در دولت و حاکمیت

ب: اصلاح‌طلبی بزرگان و شخصیت‌های برجسته اصلاح‌طلب

ج: اصلاح‌طلبی افراد، احزاب و گروه‌های بالقوه و بالفعل پذیرفته‌شده از سوی دستگاه‌‌های رسمی

د: اصلاح‌طلبی افراد، گروه‌ها و جریانات مستقل که بیشتر منتقد و لزوما فعالیت رسمی‌ آنها از سوی دستگاه‌‌های رسمی نیز پسندیده نمی‌شود.

با این تقسیم‌بندی، طبیعی است که نوع موضع‌گیری و رفتارهایی که در مسیر اصلاح‌طلبی از دولت اصلاح‌طلب می‌توان انتظار داشت، همیشه با رفتارهای اصلاح‌طلبانه شخصیت‌ها و احزاب و گروه‌های منتقد قائل به اصلاح‌طلبی، یکسان نبوده و نباید باشد؛ چراکه اگر یک فرم از رفتار اصلاح‌طلبانه بخواهد برای عملکرد تمام بخش‌های یادشده تجویز شود، هم بخش‌های اصلاح‌طلب را از کارایی ممکن خود می‌اندازد و هم فعالیت احزاب و گروه‌های مستقل اصلاح‌طلب را با بحران مواجه می‌کند.  بنابراین، اینکه گاه برخی اصلاح‌طلبان انتظار داشته و دارند که رئیس‌جمهور و دولت اصلاح‌طلب یا دولت نزدیک به گرایش‌های اصلاح‌طلبانه نیز مانند جریانات اصلاح‌طلب منتقد موضع‌گیری کرده و رفتار کند، یا اینکه گاه دولت‌های اصلاح‌طلب انتظار داشته باشند که جریان‌ها و گروه‌های اصلاح‌طلب منتقد کنش سیاسی اصلاح‌طلبانه، خود را محدود به سازش و تعامل کنند، هر دو ریشه در درک‌نکردن تکثر و نقش متفاوت افراد و گروه‌های اصلاح‌طلب دارد.

تجربه تاریخی اصلاح‌طلبی در سابقه طولانی و متأسفانه در بیشتر مواقع ناکام اصلاح‌طلبی در تاریخ پرفرازونشیب ایران (به‌ویژه پس از مشروطه تاکنون)، نشان از همین درک نادرست تناسب نوع اصلاح‌طلبی با جایگاه افراد اصلاح‌طلب دارد؛ چراکه مثلا گاه فلان رئیس دولت یا وزیر و وکیل اصلاح‌طلب، به‌جای تعامل با بالادست و تلاش برای گفت‌وگو و سازش در مسیر متقاعدکردن به همراهی با حداقل بخشی از اصلاحات، تغییرات مدنظر خود را از مسیر تقابل، کشمکش و رویارویی پیگیری کرده یا رهبران و شخصیت‌های برجسته اصلاح‌طلب، به‌جای حفظ موقعیت خود در تعامل با بالادستی برای بزنگاه‌های تاریخی‌ای که دستگاه‌های رسمی حاضر به تعامل و گفت‌وگو می‌شود، متأسفانه خواسته یا ناخواسته اسیر تقابل‌های برگشت‌ناپذیری شده‌اند که امکان اثرگذاری و فرصت نشستن بر سر میز مذاکره برای پیشبرد اصلاحات در بزنگاه‌های سیاسی – تاریخی را از ایشان سلب کرده است. از سوی دیگر، بسیاری از گروه‌ها و احزاب اصلاح‌طلب نیز آن‌چنان منفعلانه عمل کرده‌اند که عملا ضمن ازدست‌دادن اعتماد عمومی در نمایندگی‌کردن بخشی از اصلاحات، به‌جای پیشبرد اصلاحات، در روند فضای حاکم، هضم و تبدیل به توجیه‌گر رویه‌ها شده و کارکرد اصلاح‌طلبانه خود را فراموش کرده‌اند و برخی دیگر از این احزاب و گروه‌ها نیز چنان در بیان انتقادات و اعتراضات خود دچار غلیان‌ها و هیجان‌های احساسی و پرشور نزدیک به انقلابی‌گری شده‌اند که رفته‌رفته رویکرد اصلاح‌طلبانه خود را فراموش کرده و آگاهانه یا ناخودآگاه، نه پیش‌برنده اصلاحات که میدان‌دار رفتارهای هیجانی شده‌اند. همین درک نادرست تفاوت وظیفه با توجه به جایگاه و موقعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، در نهایت بین اصلاح‌طلبان منجر به تخطئه یکدیگر و متهم‌کردن همدیگر به تندروی و کندروی شده است. بنابراین چنانچه ذکر شد، در مسیر اصلاحات، باید متناسب با موقعیت و جایگاه افراد و نسبتشان با درون و بیرون حاکمیت، ضمن حفظ آرمان‌گرایی نظری و توجه به غایت مشترک و هماهنگی و یکپارچگی همه افراد و جریانات اصلاح‌طلب، عمل‌گرایانه رفتار افراد و گروه‌ها در هر بخش از روند اصلاح‌طلبی را با حفظ شرط میانه‌روی و پرهیز از تندروی و تعصب، متناسب با جایگاه و موقعیت و نقش و کارکرد آنها تبیین و از یکسان‌سازی و اصرار به رفتار یک‌شکل هر بخش در مسیر اصلاحات پرهیز کرد. حرکت اصلاح‌طلبی نه حرکت پرشتاب و گاه مخرب گوی‌های یک فرم و یک‌شکل غلتان در مسیر سرازیر، مستقیم و هموار که حرکت آرام و دشوار یک‌ چندوجهی در مسیر سربالایی نفس‌گیر و پرسنگلاخ و ناهمواری است که هرچند مسیر همه وجوه این چندوجهی در نهایت یکی است؛ اما بسته به پیچ‌وخم‌های راه، هر بار غلتیدن یک وجه در این مسیر، پیش‌برنده خواهد بود؛ غلتیدنی که حرکتش لزوما بنا بر ویرانی و تخریب نبوده و تفاوت‌های هر وجه، نافی ماهیت اصلاح‌طلبانه وجوه دیگر نیست.

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا