شادی یک ملت و اینکه در سطح یک مملکت، همهی آدمها از هر قومیتی خنده روی لبهایشان بنشیند، چیزی است که به راحتی اتفاق نمیافتد به ویژه اینکه این شادی، حاصل کاری جمعی باشد.
در این دوماه اخیر، تلخیها کم نبوده اما دو شادی بزرگ را نیز، تجربه کردیم. شادی پیروزی روحانی در انتخابات و شادی راهیابی به جام جهانی وچه خوب که در دومی کسی از این ملت مغموم باخت نبود.
این شادیها جزو خاطرات جمعی ماست، ارزشش آنجاست که مثل خاطرات خوب یک زوج، آن روزها که تفرق و تشتت، دامانمان را گرفت، میشود، این خاطرات مشترک جمعی را به یاد آورد و به این فکر کرد که با وجود روزهای تلخ، روزهایی هم بودند که بیهیچ تفسیری و بیهیچ حرف وحدیثی، همه باهم به عنوان ایرانی بابت فتح، خندان بودیم و شادی کردیم. ما باید تا میتوانیم آن شادیهای حاصل از کار جمعی را که در آن همه احساس پیروزی میکنند، به مرزها یا حوزههایی فراتر از فوتبال، گسترش بدهیم.
ما باید شادی را به « ارزش» تبدیل کنیم و شادی جمعی را فضیلتی مغتنم بدانیم. ما باید در اجتماعیات و در سیاست راهی را برویم که در آن شمار آنانی که خود را جزیی از بدنه کشور و قدرت میدانند، بر گروه منفرد مغبون، افزونتر باشد. ما باید غم و تلخی و نارضایتی را چنان زشت و ناگوار بشماریم که نه فقط سلوک ورزشی که سیاست و اجتماع واقتصادمان را تحت تاثیر خود قرار دهد. دیشب، ملت ایران شاد بودند. این ملت اگر از امروز به بعد را با هلهله و دستک زدن سپری کند، باز هم « شادی» چیزی به آن بدهکار است. شادی این ملت، متاع کمیابی است که باید درود فرستاد بر هرکس که قاصد این شادی و سبب ساز آن است و هرکس که بر صورت فسرده این مردمان، طرح لبخند میزند.
این قند مکرر نه فقط در پیروزیهای ورزشی که در حوزه تثبیت و تکریم حقوق فردی و عملی کردن فرایندی که همه مردم را از قدرت و سیاست و اقتصاد، منتفع کند نیز تجلی تام و تمامی خواهد یافت. ملت ایران! شادیتان مستدام و پیوندها و خاطرات شیرین مشترکتان با یکدیگر بیشتر و بیشتر باد.
سهند ایرانمهر |