درآستانه انتخابات شوراها و ریاست جمهوری این انتظار وجود دارد که جریان اصلاح طلب تمامی قابلیتها و ظرفیتهای خود را بهصورتی منسجم و سازمان یافته درانتخابات پیشرو بسیج کرده و با تمام قوای فکری، مدیریتی و تبلیغاتیخود به میدان رقابت با رقیبان تشنه قدرت گام نهاده، فرصت را غنیمت شمرده تا برنامههای اصلاحی و راهبردی خود را برای اداره شهرها به افکارعمومی عرضه کنند و نشان دهد که برنامههای جریان اصلاحات درمقایسه با رقیبانش ازچه امتیاز، ویژگیها و چه اولویتهایی برخوردار است.
ضمن اینکه باید ملاحظه کرد که جریان اصلاح طلب به منظورعملیاتیکردن برنامههای خود، چه راهکارهای عملی دارد و آیا میتوانند به مردم اطمینان دهند که با اجرای برنامهها و اولویتهای پیشنهادی شهرها را در وضعیت بهتر و مطلوبتر ازگذشته قرار دهند؟
تمامی اصلاحطلبان باید تلاش کنند تا تمام هم وغم خود را مصروف راهیابی چهرههایی به شورای شهرکنند که بهواقع از اهلیت کافی وتخصص متناسب با مدیریت شهری وجسارت وشجاعت کافی برخوردار باشند تا در مقابلتخلفات متخلفان وحقوق ملت سکوت نکنند و مهمتر اینکه از کارآمدی و پاکدستی و بینیازی مادی و از همه مهمتر نداشتن روحیه ثروتاندوزی برخوردارباشند و به سجایای اخلاقی خدمت به مردم که گمشده همیشگی در رقابتهای خودخواهانه جناحهای غیر پاسخگو بوده و هست متصف باشند، نشان دهند که منافع جمعی وملی را هر آینه برمنافع فردی خود ترجیح میدهند و به اعتماد مردم که در انتخابات مجلس وریاست جمهوری بهخوبی آن را به نمایش گذاشتند، پاسخ مناسب خواهند داد. بنابراین اینکه کدامیک از افراد اصلاح طلب اعم از زنان،مردان و یا جوانان و ازکدام حزب وگروه درلیست قرار گیرند، چندان مهم نیست، بلکه مهم این است که افراد اصلاحطلب با چه پیشینهای ازتواناییهای مدیریتی، تخصصی و برنامهای و با چه مشخصههای مدیریتی میخواهند شورای شهر را اداره کنند و آیا افرادی که غالبا از احزاب وگروهای مختلف اصلاح طلب به شورا راه خواهند یافت بهواقع از یک درک و فهم مشترک برای اداره شهری برخوردارهستند یا خیر؟ وآیا افرادی که قرار است درلیست قرار بگیرند، ازتوانایی لازم وکافی برای ریلگذاری اداره هرچه سالمتر وکارآمدتر مدیریت شهری وپاسخگو کردن آن برخوردارهستند و آیا این عزیزان خواهند توانست مدیرانی را درمدیریت شهری منصوب کنند؟
همه ما باید بپذیریم که نقد جریان اصلاح طلب و دامن زدن به اختلافات، آن هم درآستانه انتخابات بهمثابه سمی مهلک است بهدست خودمان خوراک تبلیغاتی برای رقیبان فراهم میکنیم. هرچند که نقد اگرچه حق همه عزیزانی است که درجرگه اندیشه اصلاح طلب قراردارند، اما باید بپذیریمکه نقد هم زمان وشرایط خاص خود را دارد. بهویژه آنکه نقد جریان اصلاح طلبی و هر جریان و اندیشه دیگری، البته که باید در درون آن جریان صورت گیرد ونه با هوارکشیدن درمنظر جریانات مخالف که از آن بهمثابه پیراهن عثمان استفاده کنند.
بنابراین شکی نیست که چنین نقدیهایی در آستانه انتخابات، بهواقع بازی درمیدان رقیب و گل به خودی است که در آستانه انتخابات بهشدت باید از آن اجتناب کرد و سهم خواهیهای حزبی و گروهی هم باید به کناری نهاده تا موقعیت لرزان اصلاح طلبان در ساختار قدرت بیش از این لرزان نشود. بنابراین نقدها را باید بهزمان وفرصتی دیگر وانهد. وچه نیکوست که نامزدهای جریان اصلاح طلب بهصورت جمعی یا فردی جسارت بهخرج بدهند و بهخاطر آنهایی که فکرمیکنند شایستهترند قبل از تصمیم نهایی شورای سیاستگذاری، از رقابت با دوستان اصلاح طلب خود انصراف دهند و بهصورت منسجم و متحد برنامههای پیشنهادی خود برای اداره شورای شهر و مدیریت شهری را به افکارعمومی عرضه نمایند تا در موقع و زمان خودش مخاطبهای خودش را بیابد. اگر چنین نکنند و نکنیم البته که باید منتظر شکستی سخت که نشانههای آن بعضا خودش را نشان داده و میدهد، باشند و باشیم .
درتفرق و خود برتربینیها طبیعی است که مسابقه دادن با خودیها بهجای مسابقه با رقیبان مینشیند و دیگر، آن عبارت «تکرارمیکنم» هم نخواهد توانست اثربخش باشد. بنابراین باید درعین اختلاف سلیقه دردرون جبهه خودی، اتحاد، انسجام و یکپارچگی را تکرار کنیم تا آن ندای «تکرار میکنم» آثار خود را دوباره بگذارد و اعتماد مردم را دوباره جلب کند.
علی مشفق |