محمد خزائی / در دنیای آشوب زده کنونی که از هر گوشه اش شعله ی جنگی برپاست و به نظر می آید که پایانی بر ماجراجویی های ماجراجویان نیست، تریبون به دست تندروها افتاده تا هر روز بر دامنه جنگ و آتش بیافزایند و قربانی های بیشتری را به پیشگاه خدایگان خشم و شهوت خویش بفرستند. منطق تندروها در هر کجای دنیا از هر آئین، مذهب، قوم، نژاد، رنگ و زبان که باشند، خیلی به هم نزدیک است. تندروها صلح را ناشی از ترس می پندارند و جنگ را نشانه شجاعت، گفتگو را مایه شرمساری می دانند و پرخاشگری را دال بر شهامت! هیچکس از گزند زبان تند و عوارض تندروی های افراطیون در امان نیست. برای جان سایر انسان ها ارزشی قائل نیستند. در سیستم تندروها، هتاک ترین و خشونت طلب ترین افراد، بهترین افراد خواهند بود، هرچه تندروتر، بهتر!. تندروها در تمام سطوح و ارکان زندگی امروزی یافت می شوند. از کوچه و خیابان و جاده ها و استادیوم و دانشگاه و روزنامه و رسانه و حزب و مراکز مذهبی گرفته تا خانه و محله و مدرسه و اداره و مراکز نظامی و وزارتخانه و روستا و شهر و کشور و جهان!
چاره ی کار چیست؟ چاره کار هم سهل است و هم ممتنع! باید تریبون را از تندروها گرفت و به میانه روها داد. باید فرصت حکمرانی را از تندروها گرفت و به میانه رو ها سپرد. باید این اقدام را در تمام سطوح آغازید، از درون کوچکترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده تا محله و روستا و شهر و کشور و نهایتا جهان. باید تندروها را محدود و منزوی کرد. افراد تندرو، رسانه های تندرو، مسئولان تندرو، تماشاگران تندرو، نظامیان تندرو، سیاستمداران تندرو، مذهبیون تندرو، احزاب تندرو، دولت های تندرو و .... باید محدود، کنترل و منزوی شوند. باید همسویی بین صلح طلبان، میانه روها، آزاداندیشان، فعالان مدنی، فعالان فرهنگی، فعالان سیاسی، مذهبیون اصیل، دانشگاهیان، دانشجویان، هنرمندان و ... در مقابل تندروها شکل گیرد تا کم کم تریبون ها و فرصت ها از دست افراطیون خارج شده و به دست میانه روها و عقلا بیفتد. هرچند در این باب سخن بسیار است ولی به همین مختصر بسنده می کنم، اما از همه خوانندگان و مخاطبان عزیز میخواهم به جد در این باره بیندیشند تا گفتگو در این زمینه باب شود. دنیای ما به شدت از افراط و افراطیون صدمه خورده و وقت آن فرا رسیده تا به فکر ترمیم و بهبود اوضاع برآئیم.
انتهای پیام/ |