بزرگ ترین رویداد پنج ماه آینده کشور بی شک برگزاری دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستاست که در این دو رویداد، نوع رفتار و عملکرد انتخاباتی مردم میتواند تاثیر بسزایی بر آینده کشور در این بزنگاه سیاسی و اجتماعی، داشته باشد.
تجربه 11 دوره انتخابات ریاست جمهوری و چهار دوره شوراهای اسلامی البته تا حدودی چراغ راهنمای مردم در این راه خواهد بود اما با نیم نگاهی سطحی به رفتارهای اخیر انتخاباتی مردم بالاخص در انتخابات شوراها و یا مجلس شورای اسلامی، آنچه به وضوح خود را نشان می دهد سردرگمی مردم در انتخاب گزینه های مطلوب و گزینش متاثر از علقه های عشیره ای و قومی است که در نهایت سبب تشکیل شورایی ملوک الطوایفی و ناهمگون و یا انتخاب گزینه های ضعیف برای وکالت مردم در مجلس شورای اسلامی شده است.
براین اساس و با رویکردی جامعه شناسانانه می توان برخی از شاخص های حداقلی را برای انتخاب بهتر مردم پیشنهاد کرد، چراکه متاسفانه در سطوح کلان و خرد جامعه صدای ناقوس گوشخراش پوپولیسم، عوام گرایی و عشیره گری به گوش می رسد و بر دلسوزان جامعه است تا در راه تنویر افکار عمومی و ایجاد مانع بر سر راه بیماری همه گیر عوام گرایی، از هیچ تلاشی فروگذار نکنند.
جامعهشناسی علمی است فارغ از قضاوت و ارزشگذاری و برایناساس در نخستین نگاه، نسخهای برای بهبود و پیشرفت در چنته نداشته و صرفاً توصیف وضعیت جاری و شناسایی عوامل و چرایی روندهای موجود در بسترهای اجتماعی و فرهنگی جامعه است.
متأسفانه اکنون شورا بهعنوان یک نهاد ماهیتاً مدنی و اجتماعی، تبدیل به یک ارگان سیاسی و یا ملوک الطوایفی شده و عملاً با این دگردیسی محتوایی، بسیاری از کارکردهای اصولی خود را ازدستداده و در مقابل نیز امتیاز خاصی برای ایجاد تحول در مدیریت شهری و حکومت محلی بهدست نیاورده است!
براین اساس شاید مهمترین و نخستین گام برای بهبود امور شوراها، بازگرداندن آن به مسیر مدنی خویش و فاصله گرفتن از سیاستزده کردن و سیاسیکاری منتخبین مردم در آنست.
پس باید در چینش و گزینش نمایندگان این پارلمان کوچک منطقهای و شهری، علیرغم توجه به تفکر گروهی و لیستی، از ایجاد فرصت عرضاندام برای گروههای صرفاً سیاسی و یا ایلی و طایفه ای باید ممانعت کرد.
اگر شورا را نهادی فرهنگی و اجتماعی بدانیم چراکه فرهنگ از جنس اندیشه و اعتقاد است پس ویژگیهای لازم برای شرکت در یکنهاد مدنی در حوزه فرهنگ و اجتماع هم باید از جنسِ اندیشه و اعتقاد باشد.
برخی از شاخصهای لازم معرفتی برای نامزدهای شوراهای شهر و روستا به قرار زیر است:
1- عدم وامداری به احزاب صرفاً سیاسی و یا عشیره و طایفه و استقلال در تصمیمگیری
2- توانایی کار گروهی و داشتن بینش مبتنی بر برنامه و اجتناب از تکروی و خودمداری (عضویت در یک لیست منسجم و متحد برنامه دار)
3- داشتن شناخت و فهم علمی از فرهنگ و جایگاه آن در فرایند توسعه متوازن به منظور تحلیل وضعیت فرهنگی و اجتماعی موجود.
4- داشتن نگاهی فراقومی و چند فرهنگی به توسعه فرهنگی و اجتماعی.
5- داشتن نگاه انسانگرایانه به شهر و نه نگاه کالبدی و فیزیکی.
6- اعتقاد به اینکه علم و عقلانیت میتواند امورات زندگی عموم را بهبود ببخشد نه اینکه ابزاری برای رسیدن به قدرت است.
7- داشتن تخصص لازم در مسائل اجتماعی و شهری یا در بعد انسانی و یا فنی
8- جسارت و شجاعت و عدم توصیه پذیری از نهادهای غیرمسئول و انخاذ تصمیم صرفا بر مبنای خرد جمعی و منافع مردم
9- عدم وابستگی تشکیلاتی به نمایندگان مجلس و یا سایر مسئولان و دستگاههای اجرایی
10- اشراف بر قوانین و مقررات کلان و خرد در حوزه های مدیریت شهری و همچنین آشنایی با سازوکارهای نظارتی بر عملکرد نهادهای مرتبط با شورا
البته از یاد نبریم که عوامل زیادی در بهبود رفتار انتخاباتی توده مردم و انتخاب گزینه های عقلایی تر دخیل اند که این موارد تنها قسمت اندکی از این شاخص هاست. سعی می شود در یادداشت های بعدی زوایای دیگری از سازوکار صحیح انتخابات شورا به سمع و نظر مخاطبان عزیز رسانده شود.
شفیع بهرامیان |