اخبار
کد خبر : 3729 ۱۳۹۵/۱۰/۱۱   

ابعاد طلاق در جامعه در حال گذار

در پیشینه تاریخی ما، براساس عادات و عرف، چه برای دختر و چه برای پسر، خانواده نقش بسیار پررنگی در امر ازدواج داشته است. از طرفی درباره پیامدهای آن نیز خانواده‌ها مشارکت داشتند و اگر ناسازگاری اتفاق می‌افتاد، باز هم درون نهاد خانواده به شکل مصلحت‌اندیشی، نصیحت و... حل می‌شد. همان سازوکار عرفی و عادتی که در تصمیم‌گیری و انتخاب نقش داشته، در صلح و سازش نیز نقش دارد. نمی‌توان گفت که نهاد خانواده نقش خود را در هر دو وجه از دست داده، اما در بسیاری از موارد چون نقش خانواده در انتخاب کمرنگ شده، در مصالحه و سازش نیز نقشش کمرنگ شده است. امروزه وضع به این صورت درآمده که ازدواج با تصمیم‌گیری فردی اتفاق می‌افتد و با این تصمیم‌گیری‌های فردی، مصالحه و سازش کمتری صورت می‌گیرد، بنابراین ازدواج به سمت طلاق حرکت می‌کند. این مساله یکی از مشخصات جامعه در حال گذار است که نسل جدید سازوکار قبلی در امر ازدواج را نمی‌پذیرد، یعنی ازدواج را یک تصمیم‌گیری فردی می‌داند. ممکن است در چنین وضعیتی طلاق هم یکی از همان تصمیم‌گیری‌های فردی تلقی شود. چنین تصمیمی نیز از ویژگی‌های جامعه گذار است که راه‌حل‌ها نیز از تصمیم‌گیری‌های‌ فردی نشات می‌گیرد. جامعه گذار هنوز از سنت‌ها دل نکنده، بنابراین از سوی نهاد بزرگ‌تر یعنی دولت نیز سازوکاری تعریف نشده است. درحال حاضر درباره طلاق و پیامد‌های آن به‌ ویژه در خانوارهایی که دارای فرزند هستند، هنوز حمایت‌ها شکل جدی به خود نگرفته است. زمان حاضر مرحله مقاومت است، یعنی هم در نهاد خانواده و هم در نهادهای رسمی، طلاق را به عنوان آسیب می‌شناسند، بنابراین به سمتی رفته‌ که آن مرحله را جدی بگیرند؛ با ارجاع دادن به مشاوره و با به تاخیر انداختن فرایند طلاق و با مقاومت قضات به راحتی حکم طلاق صادر نمی‌شود. چون امر جدایی برچسب آسیب می‌خورد، بنابراین چنین سازوکاری برای آن تعریف می‌شود. این سازوکارها هم بازدارنده نیستند و در این روند باید پذیرفت که پدیده‌هایی همچون طلاق از مشخصات جامعه گذار است و اگر قصد مداخله داریم، باید مداخله خود را به سطوح قبل‌تر انتقال دهیم؛ یعنی زمانی که طلاق اتفاق می‌افتد ما باید حمایتی در این زمینه تعریف کنیم، به این معنا که خانواده‌های از هم پاشیده دارای فرزند نیازمند چگونه حمایتی هستند؟ یا اگر خانواده‌ای به دلیل اعتیاد یا مسائل معیشتی از هم پاشیده و... نیازمند چه حمایتی است؟ به هرحال دلایل طلاق هم بسیار شخصی شده و ممکن است مورد پسند مراجع رسمی نباشد. بنابراین باید ساز و کاری برای حمایت از این نوع خانواده‌ها صورت گیرد و از بعد فرهنگی نیز باید روی این مساله کار شود.‌

پایی در سنت و دستی در مدرنیته

جامعه امروز ما به شکلی درآمده که یک پا در سنت دارد و دستی در مدرنیته، یعنی ما زنی می‌خواهیم که آشپزی بلد است و از سوی دیگر تمام ویژگی‌های یک زن مدرن و به روز را دارد. از طرفی مردی می‌خواهیم که دارای تمکن مالی باشد. دختران خواهان حق طلاق هستند، در صورتی که مهریه خود را هم می‌خواهند و به اجرا می‌گذارند. این معلق بودن میان سنت و مدرنیته نیازمند یک کار فرهنگی بسیار گسترده، اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی مناسب در جامعه است. این آگاهی‌بخشی باید در سنین قبل از سن ازدواج باشد؛ سنی که بلوغ اجتماعی برای قبول مسئولیت حادث شده باشد. این آگاهی‌بخشی می‌تواند با توجه به شبکه‌های اجتماعی، ساخت فیلم‌های مختلف، دروس، اردوهای آموزشی و آموختن مهارت‌های زندگی باشد. ما باید برخی سنت‌ها را که در جامعه مدرن جایی ندارند رها کنیم و از طرفی، مدرنیته باید مدرنیته‌ای باشد مبتنی بر آداب و رسوم که ما به عنوان یک ایرانی قبول داریم و منطبق با ایران اسلامی باشد، چون بخش بزرگی از ذهنیت‌های ما را این مسائل تشکیل می‌دهند. واقعیت امر این است که همه آن چیزی را که متعلق به گذشته است نباید زیر پا گذاشت، چون این هم کار درستی نیست، اما همه این مسائل را می‌توان به روزتر و بهتر کرد چون امکان به‌روز شدن را دارند. البته این امر نیازمند کمک رسانه‌هاست و نهاد آموزش رسمی باید این مساله را که ما از چگونه آگاهی برخوردار باشیم، جزو وظایف خود بداند. متاسفانه ما همه چیز را با هم می‌خواهیم؛ ماشین مدل بالا، بهترین جهیزیه، مهریه بالا و... که در داخل زندگی ممکن است همه اینها رنگ ببازند و زوج‌ها برسند به جایی که تنها خواسته ‌شان جدا شدن باشد. به نظر بنده عمده‌ترین مشکل ما عدم آشنایی با مسئولیت‌پذیری و مسئول بودن در قبال آن نهادی است که تشکیل داده‌ایم. تصورات، تصورات درستی نیست و در حد همان جشن عروسی باقی مانده و به محض تمام شدن آن جشن و سرور، دختر و پسر، دو آدم غریبه از یکدیگر می‌شوند، بنابراین می‌رسند به جایی که تنها طلاق را راهکار درست می‌دانند. دولت‌ها اگر نگران این مساله هستند باید با مداخله غیرمستقیم و به شکل فرهنگسازی در این راستا اقدام کنند. برنامه‌ریزی در راستای آگاهی‌بخشی باید در سنین زیر سن ازدواج انجام گیرد.

دلیل طولانی شدن دوران گذار

در جوامعی که از قدمت زیادی برخوردار هستند، وزنه آداب و سنن بسیار سنگینی می‌کند. زمانی که کشوری چندهزار سال تاریخ دارد، سنت‌های آن در ژن‌های افراد جامعه حمل می‌شود؛ نه تنها ما بلکه ممکن است تا چندین نسل بعد هم این دوران گذار ادامه پیدا کند و به نسل‌های بعد نیز کشیده شود. یکی از دلایل طولانی شدن گذار در جامعه، قدمت است که شامل کشور ما نیز می‌شود. بخش دوم به حاکمیت و دولت‌ها مربوط می‌شود؛ باید دید کمک‌رسانی دولت‌ها در به‌روز کردن جامعه چطور بوده است. دولت‌ها وظایف سنگینی دارند؛ تربیت نسل و نظام آموزش رسمی چیزهایی هستند که به طور مشخص به عهده دولت‌هاست. بزرگان دینی ما هم بر این مطلب تاکید داشتند که انسان باید انسان زمانه خود باشد. این موضوع یک خط بزرگ تربیتی است و انسان امروز جامعه ما باید به آگاهی‌ و مهارت‌ مجهز باشد که متاسفانه ما در این بخش با خلأهای جدی روبه‌رو هستیم. می‌توان میزان دانایی افراد را به تفکیک سنین مختلف سنجید تا ببینیم کودکان ما درباره آنچه لازمه زندگی امروز است، چگونه اطلاعاتی دارند. باید دید نسل جدید چقدر نسبت به خود و جامعه و همچنین نقشی که می‌خواهد در آن جامعه به عهده گیرد، آشنایی دارد. این کار، مربوط به نظام آموزش رسمی کشورهاست که باید نسل را طوری تربیت کند که با کمترین خلأ و بحران مواجه شود.

ثریا عزیزپناه


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا