Warning: mysql_pconnect(): MySQL server has gone away in C:\inetpub\vhosts\nayeghalam.ir\Arshive.nayeghalam.ir\conf\confing.php on line 9
 

اخبار
کد خبر : 364 ۱۳۹۴/۰۵/۱۷   

خیلی زود است رسانه‌های استان را "صدای مردم"بنامیم

تعداد رسانه‌هاي مکتوب و آنلاین آذربايجان غربي طي سال‌هاي گذشته افزايش قابل توجهي داشته است اما سوال اين است كه آيا متناسب با كميت كيفيت رسانه‌ها نيز رشد داشته است در اين راستا با دانش‌آموخته دکترای علوم ارتباطات و مدرس روزنامه‌نگاری گفت‌وگويي انجام داديم.

 شفیع بهرامیان از همان مهر 75 که 19 سال بیشتر نداشت با قبولی در کنکور رشته علوم ارتباطات اجتماعی، در پای منبر درس اساتیدی چون کاظم معتمدنژاد، یونس شکرخواه، مهدی فرقانی، حسین قندی، مختاریان و بسیاری دیگر از اساتید بنام و مجرب روزنامه نگاری و ارتباطات - که در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه بیش از سه دهه است به تربیت روزنامه‌نگاران این مرزبوم کمر همت بسته‌اند -  با شور و اشتیاق نشسته است و اکنون پس از طی سه مقطع درسی دانشگاهی در این رشته و نزدیک به دو دهه تحصیل، تدریس و تجربه، به نوعی در این حوزه دستی بر آتش دارد.

شاید به دلیل حضور در کمیته فنی و بررسی مطبوعات استان در سال 1390 و بعد از آن، بیشتر از هر کسی با مشکلات رسانه‌های استان آشناست. او در گفت‌وگو با نای قلم با نگاهی موشکافانه، دانایی‌محور و البته بی‌طرفانه، به مشکلات و چالش‌های رسانه‌های استان پرداخت. در ادامه، متن کامل گفت‌وگو را باهم می‌خوانیم:

 *طي چند سال گذشته شاهد رشد كمي رسانه‌ها اعم از مكتوب و مجازي بوديم، وضعيت آن‌ها را به لحاظ كيفي چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

به لحاظ رشد كمي رسانه‌هاي مكتوب و مجازي در استان جا دارد از هر دو واژه خوشبختانه و متأسفانه استفاده كنيم، متأسفانه از اين لحاظ كه رسانه‌ها بدون توجه به زيرساخت‌ها، استانداردها، كادرسازي و تامين منابع اقتصادي توسعۀ اسمی يافته‌اند، اما واژه خوشبختانه را از اين لحاظ به كار مي‌بريم كه هر قدر كانال و مجراي اطلاع‌رساني و آگاهی‌بخشی براي جامعه بيشتر باشد به نفع توسعه و بسط جامعه مدنی و حوزه عمومی است و فضا بيشتر شفاف‌تر شده و مردم قدرت انتخاب بيشتري پيدا مي‌كنند.

از لحاظ کیفی هرچند که معدود رسانه‌هایی از جمع بزرگ نورسیدگان این عرصه، توانسته‌اند "کج‌دار و مریز" به حیات کاری خود ادامه دهند اما متاسفانه بیشتر این نشریات و حتی سایت‌های خبری تبدیل به گاهنامه شده یا اصولا در سبد مصرفی هیچ خانواری جایگاهی برای خود متصور نیستند و این بیش از هر عاملی، محصول فقدان کیفیت در محتوا و فرم این‌گونه رسانه‌هاست که متأسفانه تعدادشان نیز بیشتر از رسانه های منظم و مرتب و مخاطب پسند استان ماست.

 *به زيرساخت‌ها و استانداردها اشاره كرديد لطفا در اين مورد بيشتر توضيح دهيد!

ببينيد وقتي نشريه يا پايگاه تحليلي – خبري موفق به اخذ مجوز مي‌شود، اين نخستين و شاید ساده‌ترین گام در مسیر تعالی و ادامه راه است، مهم اين است كه در آن رسانه چه پتانسيل و توانمندي انساني، اقتصادي و فني پای كار است تا بتوانند خروجی و محصولی مردم‌پسند ارائه دهند كه متاسفانه در بسیاری از رسانه‌هاي مكتوب و مجازي استان، آن توانمندي لازم وجود ندارد و فقر قابل لمسي را در مهارت‌هاي انساني و عدم توازن بازار با بنگاه‌هاي خبري و فرهنگي شاهديم.

 *چرا از كلمه "بنگاه" استفاده كرديد؟

رسانه‌ها اعم از مجازي و مكتوب به منزله بنگاه فرهنگی- اقتصادی هستند، يعني در حین حال که كار فرهنگي و خبري انجام مي‌دهند، کاملا متاثر از بحث هزينه – فايده و بازار مشتری و میزان جذب آگهی هستند، لذا يك بنگاه اقتصادي به شمار مي‌آيند يعني یک سوی کار رسانه‌ای، بازاری است كه در آن مردم طالب رسانه‌اند، وقتي مردم طالبند، اقتصاد و تولید براي اينكه بتواند خدمات و محصولات خود را به همان مردم بفروشد ناچار است مجرایی برای ارتباط با مشتری بیابد و آگهي دهد و هزينه كند تا پيام خود را به مردمی برساند كه مخاطب رسانه‌ها هستند، لذا رسانه‌ها از طريق همین "درآمد پاك" مي‌توانند به حيات خود ادامه دهند حال آنكه در حال حاضر اين تعادل و توازن وجود ندارد، چرا كه خواهانی برای رسانه‌ها نيست، تولید و اقتصاد در وضعیت مناسبی نیست و به تبع آن آگهي وجود ندارد. وقتي از آگهي به عنوان تنها درآمد پاك رسانه‌ها خبري نيست، آن‌ها نيز قادر نيستند هزينه – فايده خود را برابر كنند و مجبورند با تخطي از يكسري اصول خيلي مشخص حرفه اي، مثلا تبدیل به تريبون برخي افراد حقیقی و حقوقی، درج رپورتاژ آگهی در قالب خبر و مصاحبه و گزارش، تبدیل به مشاوران مقامات شدن برای نحوه کنترل و مدیریت رسانه‌ها، برجسته سازی اخبار صرفا شخصیت مدار و شهرت مدار و ... كه همگی مغاير با اصول حرفه‌اي و اخلاقي رسانه است، بتوانند با دست‌یابی به "درآمدهای ناپاک" ادامه حيات دهند و اين باعث مي‌شود افت شديد كيفي از نظر نيروي انساني، محتوا و ساختار داشته باشند كه بعضا به قيمت از دست دادن شرافت حرفه‌اي رسانه تمام مي‌شود.

 *با اين توضيحاتي كه فرموديد آيا رسانه‌هاي استان دانش‌مدار هستند؟

پاسخ به اين سوال خيلي سخت نيست! كافي است به خروجي و شاغلان رسانه‌هاي مكتوب و برخط دقت داشته باشيم، ژورناليست‌ها و" رسانه‌نگاران "مي‌طلبد كه علاوه بر داشتن علاقه به اين حرفه، با شركت در دوره‌هاي آموزشي و كلاس‌هاي دانشگاهي تجربه لازم را كسب كرده باشند، شم خبري، قدرت انتقال سريع و بهره هوشي بالاتر از حد معمول جامعه داشته باشند و حتي تعداد واژگان ذهني آن‌ها باید بيشتر از حد معمول جامعه باشد. حال آنكه برخي از افراد شاغل در رسانه‌ها قدرت سوژه‌يابي و انتقال پيام به مخاطب را ندارند! از طرفي برخی محدود از فعالان اين عرصه در هاله‌اي کاذب از غرور و خودبینی گرفتارند و تصورشان بر اين است كه همه چيز را بهتر از هر کسی مي‌دانند و اگر مجبور باشند بنا به دلايلي در كلاس‌هاي آموزشی مهارت‌های کار خبری و ژورنالیستی حضور داشته باشند جز حضور فيزيكي، هيچ اراده‌اي براي كسب دانايي و دانش بيشتر در حوزه روزنامه‌نگاري ندارند، در حالي كه عملكرد آن‌ها نشان مي‌دهد كه فرسنگ‌ها فاصله است تا نقطه‌ای که بگويند من كاملم و نيازي به آموزش ندارم، هرچند که به دلیل تغییر مداوم ذائقه مردم هرگز هیچ‌کسی نمی‌تواند به نقطه اکمال در مهارت‌های خبرنگاری رسیده باشد و همه ما مدام به آموزش و به‌روزرسانی مهارت‌های ارتباطی و خبری نیاز داریم. هستند افرادي هم كه هميشه طالب دانستن هستند و شايد جامعه رسانه‌ای استان به خاطر از جان گذشتگي، ايثار و خاكي بودن آن‌هاست كه هنوز نفس مي‌كشد.

 *همان‌طور كه اشاره فرموديد رسانه‌ها با مشكلات اقتصادي دست و پنجه نرم مي‌كنند كه مي‌تواند بحث آموزش‌هاي ضمن خدمت را تحت‌الشعاع قرار دهد...

دقيقا، مشكلات اقتصادي باعث مي‌شود صاحبان، مالكان و مديران مسئول نتوانند امكانات و هزينه‌هاي لازم را براي آموزش‌هاي ضمن خدمت نيروهاي خود به كار گيرند، چه بسا در مواردي هم اراده لازم وجود ندارد تا اين وضعيت نادانش‌‌مدار بودن طيف وسيعي از اهالي رسانه حل شود.

به گمانم می‌توان از کمک‌های نهادهای متولی فرهنگ برای ارتقای دانش رسانه‌نگاران استان سود برد.

حتی می‌توان با طراحی سازوکاری و صرف هزینه‌های نه چندان زیاد توسط این نهادها در قالب کمک هزینه‌های تحصیلی، قسمتی از پتانسیل‌های موجود انسانی حوزه خبر را به سمت آموزش از طریق مراکز علمی-کاربردی در قالب رشته خبرنگاری یا روابط عمومی هدایت کرد.

*با توجه به وضعيت موجود، رسانه‌هاي استان صداي مردم هستند؟

من در جايگاهي نيستم كه به اين سوال پاسخ دهم چرا كه نيازمند تحقيق و پژوهش و تحلیل محتوای کلیت رسانه‌های استان است اما تجربه محقق‌زيسته كه مبتني بر مشاهدات است و آن چيزيست كه پژوهشگر عملا در جامعه مي‌بيند و لزوما مبتنی بر آمار، ارقام و پرسشنامه‌ نيست، نشان مي‌دهد كه رسانه‌های ما نتوانستند آن چيزي را كه مردم مي‌خواهند به آن‌ها عرضه كنند، به همين خاطر در طیفی از مردم علاقه‌اي براي استفاده از رسانه‌هاي داخلي موجود نیست، از اين رو مي‌توان گفت كه با وجود زحماتي كه روزنامه نگاران و جامعه رسانه استان مي‌كشند ولي هنوز نمی‌توان گفت که ترجمان وضعیت موجود جامعه و صداي واقعی مردم هستند.

 *و وقتي گفته مي‌شود مطبوعات ركن چهارم دموكراسي هستند چطور؟

وقتي ادموند بورك نماينده مجلس عوام انگليس و فیلسوف شهیر ایرلندی در قرن 18 میلادی، روزنامه‌نگاران را ركن چهارم "جمهوري" نامید و آلفرد سووي مورخ فرانسوي وسایل خبری را "کلید دموکراسی" نامیده است، مي‌توان به جايگاه خطیر و تحول‌آفرین مطبوعات و رسانه‌ها در دنيا پي برد، جايگاهي كه هنوز ما نتوانسته‌ایم به آن دست یابیم. به جاي اينكه با چشمانی باز و تیزبین بر عملكرد دستگاه‌ها و شخصيت‌هاي حقيقي و حقوقي نظارت داشته باشيم، امروزه بزرگ‌ترين چالش و آفت ما، منفعل شدن در برابر شبکه‌های اجتماعی و تبدیل به تریبون شدن صاحبان قدرت و ثروت است و اين آفت رسانه‌ها را از رسالت اصلي آن‌ها كه نظارت است دور کرده و به دلیل فقدان منابع درآمدی، آن‌ها را در بحران ماندن یا رفتن گرفتار می‌کند تا جایی که عملا رسالت‌های اصلی رسانه فراموش می‌شود.

تيغ نقد روزنامه‌نگار بايد هميشه و براي هر كسي با حفظ و صیانت از چارچوب‌های قانونی، آماده باشد در عين حال كه انصاف  و الزامات وجدانی ناشی از مسئولیت اجتماعی وی نیز، همواره قاضی و محکمه ای درونی برای انجام تعهدات حرفه‌ای و اخلاقی وی باشد، هرگز قرار نيست به همه چيز بتازيم، تعهد ما این است که آنچه را كه هست انعكاس دهيم و نظارت کنیم روندی نامیمون در جامعه باب نشود، کسي پاي خود را كج نگذارد و منافع و بیت‌المال قربانی طمع و امیال شخصی دیگران نشود.

 *براي رفع معضلات موجود چه راهكاري پيشنهاد مي‌كنيد؟

باید از دو منظر به این قضیه نگریست: اولا با رویکرد جامعه‌نگرانه و دوما با نگاه به درون جامعه رسانه‌اي. باید یا اون دو نگاه دنبال راهکار بود. به صورت کلی در جامعه ما هنوز با رشد اقتصادي مطلوب فاصله داریم لذا تا فضاي كسب و كار بهبود پيدا نكند بعيد مي‌دانم كه وضعيت جامعه رسانه‌اي ما دچار تغییر از نوع مثبت آن شود. گرچه در ایام اخیر، بارقه‌هایی از امید شکل گرفته است و فضا براي تضارب آراء بهتر و مساعدتر از گذشته است، به ويژه امسال كه سال دو انتخابات سرنوشت ساز است و فرصتي طلایی براي نظام رسانه‌اي ماست تا نشاط سیاسی بين مردم و فضايی مدني و مساعد براي تضارب آرا، انديشه و گفت‌وگو در جامعه ايجاد كنند و خود نیز از لحاظ اقتصادی ضمن پاسداشت اصول و مبانی کار رسانه‌ای و مخاطب‌مداری، بتواند از این فرصت مناسب جهت بهبود مالی خود استفاده مناسب را بنماید.

در رویکرد دوم، مهم‌تريم مسئله مربوط به خود خانواده رسانه‌هاست. بر این اساس با سياست‌هاي هنجاري و دستوری دولت و نهادهای متولی رسانه‌ها، چندان کار مفیدی نمی‌توان کرد، در اين راستا ضروري به نظر مي‌رسد كه تشكل‌هاي موجود غیردولتی حوزه رسانه قدرتمند شوند، از امكانات، اعتبارات و نیروی لازم بهره‌مند باشند و از همه مهم‌تر اينكه جامعه رسانه خود را مقيد به اجراي مصوبات تشكل‌های جامع‌الاطراف خود بدانند، در اين صورت تشكل‌ها مي‌توانند با اندیشیدن تدابیر لازم و استاندارد، برای کسانی که وارد این حرف می‌شود، صلاحيت حرفه‌اي صادر كنند، به خروجي نشريات و سايت‌ها نظارت داشته باشند، دوره‌هاي آموزشي منظم و موثر برگزار کنند و اصول و سرفصل‌هاي اخلاقي و حرفه‌اي لازم را تدوين كنند طوري كه عدم الزام خبرنگاران و اعضا به این اصول، منجر به مجازات و تنبیهات مشخص و اثرگذار شود. پالايش رسانه‌ها توسط خود تشکل‌های رسانه‌ای و الزاما قدرتمندترین آن‌ها (احتمالا خانه مطبوعات) امکان‌پذیر است و دولت نمي‌تواند در این خصوص كار زیادی انجام دهد لذا دولت و جامعه رسانه ای کشور بايد تمهيدات لازم براي قدرتمند كردن تشكل‌ها را بیندیشد در این صورت برآیند و نتیجه مدیریت تشکل‌های رسانه ای می‌تواند توسعه و پیشرفت را برای فعالان ژورنالیستی رقم زند.

 *از اينكه وقتتان را در اختيار ما قرار داديد تشكر مي‌كنم.

من هم از شما تشكر مي‌كنم.

انتهاي پيام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا