اخبار
کد خبر : 2784 ۱۳۹۵/۰۵/۱۲   

اهميت انتخابات حزبي

احزاب سياسي با كاركردهاي متعدد، از جمله گسترش مشاركت سياسي، مشروعيت و يكپارچگي ملي مي‌توانند تاثير بسزايي در زندگي عمومي و سياسي جامعه برجاي بگذارند.

از سويي احزاب با كمك به گسترش آگاهي سياسي مردم، شهروندان را به زندگي انتقادي، همبستگي و فعاليت جمعي سوق داده وهمچنين با تاثيرگذاري برشكل‏دهي وتبيين مصالح ملي ضريب امنيت را در كشور افزايش مي‌دهند. براين اساس بي‌شك حضور احزاب در اركان دولتي و مجلس كنترل، مشاركت و مسئوليت‌پذيري مسئولان را به دنبال دارد، زيرا رهبران آن حزب در چنين مواقعي خود را موظف دانسته كه دائما ارتباط خود را با نيروها به لحاظ برنامه‌اي و كار كارشناسي حفظ کنندو نسبت به كم و كاستي‌هاي موجود به جامعه پاسخگو باشند.

از اين منظر اگر در انتخابات رياست‌جمهوري، مجلس شوراي اسلامي و در انتخاب نيروها در اركان دولتي از احزاب استفاده شود در چنين شرايطي حزب خود را مسئول مي‌داند و حتي بعد از اتمام دوره مسئوليت خود در هر جايگاهي باز هم مردم به آن حزب دسترسي دارند.

از اين رو آن حزب به خاطر تداوم حيات خود و حفظ حيثیت اش نسبت به عملكرد حزبي نيروها بيشتر مراقب بوده و احساس مسئوليت مي‌كنند. بنابراين اجازه بروز مشكلي در آن سازمان را نخواهند داد. اما پرسش اساسي اين است كه به چه علت در كشور ما حزب در جايگاه واقعي خود قرار ندارد؟ نخست آنكه در انتخابات دوره‌هاي گذشته عده‌اي به دنبال منافع باندی و فردي خود بودند. به همين علت از فعاليت احزاب و سامان بخشيدن به تحزب جلوگيري نموده و به تخريب آن مي‌پرداختند. به عنوان مثال مخالفان فعاليت احزاب به وارداتي بودن حزب يا حضور آن در غرب و عدم نياز به آن اشاره و به نحوي عملا حزب ستيزي مي‌كردند.

از اين رو بايد در نظر داشت كشوري كه مي‌خواهد از آينده مطلوب برخوردار باشد قطعا بايد در مسير خرد جمعي، كار كارشناسي و جلب مشاركت عمومي همراه با برنامه‌ريزي در جهت توسعه گام بردارد.

امروز انتخابات در كشورهاي جهان اول، حزبي است. بنابراين در ايران نيز بايد ماهيت انتخابات حزبي شود تا حزب جايگاه و اهميت واقعي خود را به دست آورد. عدم تعلق به جريان سياسي و حزبي خاص خود نيز يك ضعف است. زيرا تعلق به يك حزب و داشتن ماهيت سياسي، ميزان مسئوليت‌پذيري افراد را بالا مي‌برد. اين نگاه كه برخي از دولت‌ها همواره احزاب را به عنوان رقيب خود تلقي مي‌كردند، بايد اصلاح شود. احزاب از اركان بسيار مهم در هر كشور توسعه يافته يا رو به توسعه است. از اين رو فصل سوم قانون اساسي نيز تاكيدهايي براي دولت‌ها در زمينه رشد و توسعه داشته و اين تاكيدها در جهت پرهيز از هر گونه خود شیفتگی و فرد گرايي دولتمردان پيش بيني شده است. بر اين اساس دولت نه تنها در برخي از مراتب كمكي به احزاب و رشد آن ها نداشته بلكه موانع بسياري در مقابل احزاب به وجود آورده است. نمونه بارز آن نگاه دولت های نهم و دهم نسبت به احزاب است. البته عقبه برخي از اين نگاه‌هاي تخريبي به نحوه تربيت و آموزش جامعه بر مي‌گردد. زيرا در كشور ما از همان بدو كودكي، مشاركت، كار جمعي و تقسيم كار در آموزش افراد نهادينه نشده است. حتي در بازي‌هاي كودكانه هم رقابت به جاي مشاركت بيشتر مد نظر بود. مثلا فردي كه زودتر به چيزي مي‌رسيد حق تقدم با او بود. در حالي كه يكي از شاخص‌هاي توسعه، مشاركت و تقسيم كار گروهي است.

بنابراين دولت بايد بسترسازي‌هاي لازم را ايجاد كند و از سويي مردم نيز به اين جمع‌بندي برسند كه كار جمعي مي‌تواند سريع‌تر افراد را به اهداف مورد نظرشان برساند. احزاب نيز بايد در مقابل از برخوردهاي صرفا شعاري خودداري كنند. گرچه احزاب در كشور ما به يك شكل عمل نمي‌كنند و برخي از آنها صرفا و تنها در زمان انتخابات بروز و ظهور پيدا مي‌كنند، در حالي كه حزب نه تنها بايد حضور دائمي داشته باشد بلكه در همه زمينه‌هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و ساير مسائل لازم است كه برنامه كوتاه‌مدت و دراز مدت داشته و همچنين از كميسيون و كارگروه تخصصي برخوردار باشد. بنابراين همه افرادي كه دل در گرو پيشرفت كشور، رفاه و امنيت عمومي دارند بايد ضرورت وجود احزاب در دولت‌ها نهادينه كرده و نگاه ‌ها نسبت به احزاب در چهارچوب منافع ملي، وحدت و انسجام عمومي تغيير پيدا كرده تا بسترهاي لازم براي تقويت انتقادهاي سازنده، امر به معروف و مشاركت با هدف توسعه ايجاد شود.

حسين كاشفي


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا