لعیا نورانی زنوز
زبان سرمایهای اجتماعی و اساسیترین فاکتور تشخیص هویت قومی یک گروه بشری است، وقتی یک زبان برای رسیدن به مرحله کتابت به قرنها و هزاران سال تحول و پویایی نیاز دارد بیراه نیست اگر ادعا کنیم که نخستین هویت اکتسابی و ریشهدارترین جنبه هویت اجتماعی افراد "زبان مادری" است که با شیر اندرون شده و با جان به در میرود و آنچه میتواند بر زوایای تاریک میراث انسانی پرتو افکند تنها کتب تاریخی، آثار ادبی، هنری، کتیبهها و …نیست بلکه میراث زندهایست به نام "زبان مادری" که جلوگیری از آموزش و ترویج آن یعنی نابودی فرهنگ آن گروه. اهمیت این موضوع زمانی آشکار میشود که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به تدریس به زبان قومیتها تاکید شده، طبق اصل ۱۵ قانون اساسی "زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است، اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است". با توجه به اهمیت این موضوع با فرهاد جوادی یکان سعدی (عبداله اوغلو) به گفت و گو نشستیم تا با نقطه نظرات این زبانشناس آشنا شویم. زحمات چندین ساله و طاقتفرسای این شخصیت فرهنگی – ادبی در یک پروسه علمی و مستند شامل پنج جلد کتاب شمل هزاران لغت و اسامی مناطق، شهرها، انسانها، کوهها، جنگلها، رودخانهها، شخصیتهای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ادبی و هنری مرتبط با ترک تباران ایرانی است. همچنین نحوه تولید حروف صدادار و بیصدا در ارگانیسم انسان(فونولوژی و ارگانیسم)، کسوفهای تاریخ – کتاب اول: ریشهیابی عید نوروز در تاریخ و فرهنگ لغات موسیقی کلاسیک (ترجمه به فارسی) از دیگر آثار نگاشته شده توسط جوادی به واسطه تسلط ایشان بر علم زبانشناسی به ویژه شاخه فونولوژی است. متن گفت وگو را باهم می خوانیم: * به عنوان نخستین سوال میخواهم نظر شما را در زمینه حقیقت تنوع زبانی بدانم! در مورد حقیقت تنوع زبانی باید گفت که این امر طبیعی و پدیدهی الهی است که خداوند برای نوع بشر در روی کره ارض تعیین و مقدر نموده است. خداوند به صراحت در سورهی آل عمران به بشر گوشزد نموده که این تنوع قومی – نژادی و تنوع زبانی مصلحتی است خداوندی برای غنا بخشیدن به شناخت نوع بشر که انسانها را در رنگها و قومیتها و زبانهای مختلف قرار داده و این بدان سبب است که انسانها با این تمایزات و تنوع گوناگونی زبانی و رنگ همدیگر را تشخیص داده و بشناسند. *چرا باید به زبان مادری اهمیت داد؟ مواد و مصالح تفکر عمده و اساسی بشر از زبان مادری نضج گرفته و متقابلا در آن شکل مییابد. انسان از دامان مادر خویش و با شیر او از لحاظ فکر و شناخت تغذیه میشود در عین حال که تفکر و شناخت اولیهی او از جهان پیرامون خویش به واسطه زبان مادری شکل میگیرد از همان ابتدا با لالاییهای مادر انس میگیرد و آرام مییابد این یک موهبت الهی برای نوزاد است که بایستی از آن برخوردار گردد و شایسته نیست از آن محروم شود که بدیهی است در صورت محرومیت به نوعی خلا و کمبود روانی – شخصیتی دچار خواهد شد. *زبان مادری چگونه پیوندی با هویت آدمی دارد؟ هویت هر فرد پیوند و رابطهای مستقیم با زبان مادری آن فرد دارد و در حقیقت هویت شخص ملهم و رشدیافته و زاییدهی زبان مادری اوست. یکی از فاکتورهای اصلی و تعیین کنندههویت هر فرد در درجهی نخست"زبان" است. زبان هر فرد از فاکتورها و مشخصههای اصلی تعیین کنندهی هویت و شناسنامهی اوست. فردی که از بدو تولد به زبان مادری خویش سخن گفته و به زبان مادری خویش با ادبیات شفاهی و مکتوب و فرهنگ و فولکلور خود رشدیافته در حقیقت حامل بار ادبی و فرهنگ خود بوده و آن را به نسل آتی تحویل مینماید. حال در نظر بگیرید که فردی از بدو تولد با زبان و فرهنگ خویش بیگانه مانده است آیا این فرد میتواند امانت دار خوبی برای زبان و فرهنگ مادری خویش باشد؟ مسلما خیر. اینگونه افراد در صورت رشد و بلوغ نیز بیهویت و بدون شناسنامه خواهند بود و هیچ نقشی در فعل و انفعالات فرهنگی و مدنیت قومی-زبانی خویش نخواهند داشت و به فرهنگ خود پشت خواهد نمود، چرا که هیچگونه احساس مسئولیتی در قبال فرهنگ و زبان قومی- ملی خویش در او پیدا و بارور نشده است. چنین شخصی از بعد جامعهی مدنی قوم خویش فردی بدون تاثیر در باروری فرهنگ قومی و در حاشیهی جامعه خویش خواهد بود. *… در حالی که ما امروزه شاهدیم که برخی از خانوادهها کودکان خود را از این نعمت خدادادی محروم میکنند! به نظر من کسانی که فرزندان خویش را به بهانهی آموزش و یادگیری و فهم بهتر کودک دلبندشان در مدرسه و مهدکودک وی را از بهترین نعمت خدادادی یعنی زبان مادری محروم میکنند ظلم و اجحافی بس بزرگ در حق دلبندشان روا میدارند. این کودکان در آینده به تزلزل شخصیتی و هویتی و فرهنگی دچار میشوند. آنان به خیال خویش خدمت بزرگی در حق فرزند خود انجام میدهند ولی از عواقب بعدی آن غافل میباشند و غافل از اینکه معجونی تحویل جامعه خواهند داد که از لحاظ شخصیتی قابل اتکا و دارای نفس مطمئن و تثبیت شده نخواهد بود و به هر ضربهای خم خواهد شد و برای گذر از رنجهای زندگی استحکام لازم را نخواهد داشت. تعجب بنده این است که چطور کودکانی که تا ورود به مدرسه به غیر از زبان مادری به زبان دیگری تکلم ننمودهاند، به زبان دیگری درس خوانده و به مدارج علمی بالایی دست مییابند. مگر تا قبل از دههی ۵۰ که نه رادیویی بود و نه تلویزیون چگونه کودکان آذربایجانی درس خواندهاند و حتی به مدارج بسیار عالی چون ریاست مجلس شورای ملی و مجلس سنا هم رسیدهاند و امثال پروفسور هشترودی و بسیاری دیگر!؟ بزرگان علم و ادب و مشاهیر آذربایجان اول با زبان مادری بزرگ شده و عواطف خود را در محیط اتنیک خود پرورش دادهاند و عزت نفس لازم را یافتهاند و سپس به زبان دوم خویش تحصیل کردهاند. نکته دقیقا همین است کسانی که با زبان مادری خویش آشنا هستند و با آن بزرگ شدهاند زبان دوم را بهتر از دیگران یاد میگیرند حال اگر به زبان مادری خود تحصیل کنند البته که استعداد و توانایی ذهنی خود را بهتر پرورش میدهند. *بسیاری از زبانشناسان بر آموزش زبان مادری و تحصیل به آن زبان تاکید میکنند، چرا؟ نتیجهی آموزش به زبان مادری و تحصیل به آن زبان موجب شکوفایی و رشد استعدادها و توان علمی افراد نسبت به افراد آموزش یافته به زبان غیرمادری هستند که این امر ممکن است در مسائل ژنتیکی و فیزیولوژی افراد و گروههای انسانی تاثیر بگذارد. دانشمندان و محققان به عینه مشاهده نمودهاند که سطح ارتقای کیفی و علمی و قابلیتهای نبوغی در افرادی که به زبان مادری خویش آموزش دیدهاند به مراتب بیشتر از گروههای انسانی است که به زبان غیرمادری خویش آموزش و تحصیل یافتهاند، یک کودک عرب به هنگام تحصیل در یک مدرسه غیرعربی مثلا در فرانسه قدرت یادگیری و سرعت عمل و انتقال سریع آموختههایش بسیار کندتر از یک کودک فرانسوی است که به زبان خویش در فرانسه درس میخواند بدین خاطر که بیشتر انرژی مصرفی مغز کودک عرب در جهت به خاطر سپردن واژههای بیگانهای است که او تاکنون با آنها آشنایی نداشته و حتی از لحاظ علم فیزیولوژی زبانی عضلات زبان و لبها و گونههای کودک عرب دچار زحمت و تحمل فشار و هدر رفتن انرژی مکانیکی و عضلانی وی میگردد که این انرژی را کودک فرانسوی ذخیره و در جهت یادگیری بیشتر و سریعتر و افزودن بر یادگیری و دانستنیهای خویش به کار میگیرد. نتایج تحقیقات علمی مذکور را میتوانیم به نحوهی تحصیل و آموزش کودکان دیگر اقوام غیرفارس در داخل ایران نیز بسط و تعمیم دهیم. به علت عدم آشنایی به زبان غیرمادری از سوی کودکان ترک زبان آذربایجانی، ترکمنی، قشقایی، خلج و غیره بیش از نیمی از انرژی، نیرو و توان مغزی این کودکان صرف یادگیری و یا بهتر است بگویم صرف حفظ و ازبر نمودن اشکال لغات فارسی و عربی میشود. یک بچهی ترک در بدو آموزش، یادگیری حروف تشکیلدهندهی لغات عربی-فارسی را مدنظر ندارد بلکه او جهت راحتی و اخذ نمره شکل و عکس لغات را به خاطر میسپارد. *به طور مشخص چه کسانی حقوق زبان مادری را تضییع میکنند؟ کسانی حقوق زبان مادری گروهها و اقوام مختلف جامعهی کشوری را تضییع میکنند که به مفاد آیه ۱۳ سوره حجرات قرآن و فرمودهی خداوند کوچکترین وقعی نمینهند و حس و افکار مذموم شوونیستی چشم دل و بصیرت آنان را کور نموده است و به جز خویش به هیچ کس فکر نمیکنند. انسان یا گروه و هیئت حاکمهی متعادل و معتقد به اصول و روابط انسانی و مدنی و اخلاقیات، هیچگاه حق و حقوق مسلم و خدادادی دیگر اقوام و گروههای جامعه را زیر پا نمیگذارد و برعکس موجبات رشد و تعالی زبان، فرهنگ و آموزش به زبان مادری دیگر اقوام و گروههای جمعیتی را تامین میکند و گام در راهی انسانی و مدنی و پیشرفت و تعالی همهی افراد بشری گذاشته و موجبات فراهم نمودن خرسندی و رضای همنوعان خویش و متعاقب آن رضا و خشنودی خداوند خواهد شد. *و اما حرف آخر در پایان به خاطر تهیه این مصاحبه و ابراز توجه به این امر مهم و بسیار ضروری قومی – ملی اقوام تشکیل دهندهی خانوادهای بزرگ به نام ایران یعنی دقت و توجه به مسئله زبان مادری اقوام و آموزش و پرورش آن در چهارچوب قوانین حقوقی و عرف حقوق بشری و اهمیت آن برای جامعهی ایران و دولت فعلی نظام جمهوری اسلامی نهایت تشکر و امتنان را دارم. *با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
انتهای پیام/ |