فطر و فطرت از يك خانوادهاند. «فطرت» را ابداع و نوآوري و آفرينش بيسابقه معنا كردهاند. در قرآن لغت «فطرت» در مورد انسان و رابطه او با دين آمده است: «فأقم وجهك للدين حنيفاً فطرةالله التي فطر الناس عليها»؛ يعني انسان به نوعي از سرشت و طبيعت آفريده شده است كه براي پذيرش دين آمادگي دارد و اگر به حال طبيعي خود رها شود، همان راه درست دين را برميگزيند. حديثي از رسول اكرم(ص) نقل شده است به اين مضمون كه هر مولودي براساس فطرت متولد ميشود، اما بعد در اثر علل و عوامل خارجي از مسير فطرت خارج ميشود.
باز در قرآن در تبيين دين، تعبير «صبغةالله»(رنگ خدا) به كار رفته است: «صبغةالله و من أحسن منالله صبغة»؛ يعني دين به رنگ خداست و فطرت واقعي يعني رنگي كه خدا در متن آفرينش به روح و روان بشر زده است.
به ديگر بيان، دين حنيف يا دين فطري يا رنگ خدا همان وديعهاي است كه انسان در ميثاقي كه در عهد الست با خداي خويش بست، دريافت كرد و پيامبران خدا همه براي احيا و بيدار كردن و پرورش دادن اين فطرت وديعه نهاده شده در وجود انسان ارسال شدهاند.
مولاي متقيان، امام علي(ع) در اين باره ميفرمايد: «فبعث فيهم رسله و واتر اليهم أنبياءه ليستادوهم ميثاق فطرته... » و.
و اينك عيد فطر، از پس يك ماه خودسازي و غبارزدايي از آيينه دل و توبه و بازگشت به فطرت نخستين فرا ميرسد. طر، دوبارهزاده شدن و روييدن و باليدن است و به رنگ خدا درآمدن؛ ميثاق عهد الست را محكم كردن است و كام جان را از شراب طهور ذكر خدا سيراب ساختن. فطر، ميعاد بندگان از بند رستهاي است كه تاج كرامت و بندگي خدا بر سر نهادهاند و بر سرير سعادت ابدي جلوس كردهاند. عيد فطر، جشن تولد ثانوي بندهاي است كه منيت خود را به حكم «موتوا قبل أن تموتوا» در آوردگاه رمضان به تيغ طاعت حق ميرانده است و اينك به گفته مسيح(ع) كه: «لن يلج ملكوت السموات من لم يولد مرتين»(كسي كه دوباره متولد نشود، به ملكوت آسمانها وارد نخواهد شد) پاك و معصوم چون طفلي تازه تولديافته، در فضاي بيكران لطف الهي پر و بال گشوده است.
محمد كوكب |