در اين بخش قصد داريم نگاهي به عملكرد احزاب در دهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي داشته باشيم، از جمله موقعيتهايي كه احزاب و تشكلهاي سياسي ميتوانند به آسانترين وجهي حضور خود را به منصه ظهور برسانند، انتخابات است مشروط به اينكه نظام حزبي قدرتمندي وجود داشته باشد و احزاب توانسته باشند اعتماد مردم را جلب كنند در اين صورت واجدان شرايط راي دادن خواهند توانست از يك الگوي مشخص تبعيت كنند و مجبور نيستند به جاي حزب به شخص و به جاي برنامه به سليقه راي دهند.
متأسفانه شاهديم كه در جامعه كنوني ما الگوي راي دادن ثابتي وجود ندارد و به واسطه همين مردم كه تحت تاثير عوامل مختلف تغيير راي ميدهند چرخش قدرت مسير و سرنوشت انتخابات رقم زده ميشود. احزاب در نظام مردمسالاري به عنوان نقشآفرينان اصلي در جامعه سياسي و مدني تلقي ميشوند، همچون نهادهاي كارگزاري هستند كه كارويژهاي چون آموزش، آگاهسازي مردم و پاسخگويي را در سياست محلي و ملي بر عهده دارند، به تعبیری احزاب حلقه ارتباطي ميان مردم و حاكمان هستند و با آگاهيبخشي، جهتدهي به افكار عمومي، تربيت نخبگان كارآمد، معرفي كانديداهاي انتخاباتي، ارائه برنامه مدون و مشخص و مديريت فرايند بر انتخابات تاثير ميگذارند، اين مسئوليتها تنها در صورتي تحقق پيدا ميكنند كه تشكلها و احزاب سياسي در ساختارهاي سياسي نهادينه شده باشند، به صورت مستمر و بلندمدت در زمينه آموزش عمومي، تربيت نيروي انساني و ... فعاليت داشته باشند، اين درحاليست كه فعاليت احزاب در نظام سياسي ما صرفا به برهه هاي انتخاباتي محدود ميشود و به عبارتي نگاهها به فعاليت احزاب در جامعه كنوني ما نگاه رخدادمحور است به جاي فرايندمحور.
به واسطه چنين نگاههايي است كه در ايام انتخابات شاهد رشد قارچگونه حزبهاي موسمي هستيم، حزبهايي كه وجه مشترك همه آنها كسب قدرت بدون ارائه برنامهاي مدون، ساختارمند و عملياتي براي مسائل مهم كشور است و با پايان انتخابات تنها به اساسنامه و مجوزي خاك گرفته محدود ميشوند. نكته قابل تامل اينكه ريشه نگاه ابزاري احزاب نيز از بسترهاي فرهنگي و اجتماعي يعني نبود فرهنگ كار جمعي نشات ميگيرد.
از ديگر مواردي كه ميتوان به آن اشاره كرد جبههاي عمل كردن احزاب است به طوري كه تعدادي از احزاب سياسي كه قرابتي از نظر اهداف و سياستها دارند در آستانه انتخابات يك جبهه سياسي تشكيل ميدهند و باهم ائتلاف ميكنند كه مصداق بارز آن تشكيل سه جبهه حول سه گفتمان «اصلاحطلبي»، «اصولگرايي» و «اعتدال» در اين دوره از انتخابات مجلس شوراي اسلامي بود. با باور كنشگران سياسي اگر مجلسي با پشتوانه حزبي تشكيل شود علاوه بر ساختارمندي و برنامه مند بودن، نمايندگان موظف به پاسخگويي در برابر تشكيلات خود، افكار عمومي و شهروندان خواهند بود و نميتوانند به صورت شخصي تصميمگيري كنند لذا فضاي سياسي را به سمت نوعي سامان هدايت ميكنند.
اگر بخواهيم به وضعيت فعاليت احزاب در دو دوره از انتخابات اشاره داشته باشيم با كمال تاسف احزاب نتوانستند در آذربايجان غربي نمره قابل قبولي كسب كنند. فعالان سیاسی اصلاح طلب توانستند در شهرهای بزرگ به لیست نهایی برسند اما در برخي استانها از جمله آذربايجان غربي نتوانستند با ليست واحد وارد گود انتخابات شوند كه اين خود ضربه بزرگي به جريان اصلاحات در استان زد.
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات آذربایجان غربی متشکل از احزاب مجمع روحانیون مبارز، مجمع نیروهای خط امام، حزب اعتماد ملی، حزب مردم سالاری، حزب همبستگی ایران اسلامی، مجمع دانش آموختگان ایران اسلامی، حزب ندای ایرانیان، حزب اراده ملت ایران، حزب اسلامی کار، خانه کارگر جمهوری اسلامی ایران، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، حزب وحدت و همکاری ملی، مجمع زنان اصلاح طلب، حزب توسعه سازندگی ایران اسلامی، انجمن اسلامی روشنفکران، حزب مردمی اصلاحات، کانون مهندسین ایران اسلامی و مجمع نمایندگان ادوار مجلس، از لیست دوم اصلاح طلبان در حوزه انتخابیه ارومیه از سه كانديدا اعلام حمایت كردند كه هيچكدام موفق به كسب آراي اكثريت نشدند.
شورای راهبردی اصلاح طلبان و کارگزاران سازندگی آذربایجان غربی نيز از لیست شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان آذربایجان غربی در ارومیه اعلام حمایت کرد كه دو نفر از ليست سه نفره يعني هادی بهادری و مجید دوکانلوی میلان وارد مرحله دوم شدند و در نهایت هادی بهادری توانست راهی مجلس شود.
اين در حالي بود كه تمام احزاب اصولگرای آذربایجان غربی توانستند به اجماع کلی برسند و لیستی واحد در حمایت از نامزدهای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در استان ارائه دهند كه فقط نادر قاضيپور توانست راهي مجلس شود.
در مجموع در استان آذربایجان غربی از حوزه انتخابيه بوكان: محمد قسيم عثماني «مستقل»، از حوزه انتخابيه مهاباد: جلال محمودزاده «اصلاحطلب»، از حوزه انتخابيه خوي: تقي كبيري «اصولگرا»، از حوزه انتخابيه نقده و اشنويه: عبدالكريم حسينزاده «اصلاحطلب»، از حوزه انتخابيه سردشت و پيرانشهر: رسول خضري «مستقل»، از حوزه انتخابيه اروميه: نادر قاضيپور «اصولگرا» توانستند در دور اول كرسيهاي بهارستان را از آن خود كنند و در دور دوم هادی بهادری از ارومیه، شهروز برزگر از سلماس و همایون هاشمی از حوزه انتخابیه میاندوآب، تکاب و شاهین دژ از لیست امید توانستند راهی مجلس شوند.
اغلب احزاب سیاسی در استان پایگاه مردمی قوی و اثرگذاری در بین مردم ندارند و با اقدامات محفلی و مجالس دورهمی در انتخابات مختلف ورود پیدا میکنند که به همین دلیل چندان اقدامات شاخص و اثربخشی نمیتوانند از خود نشان بدهند. اما در کل تركيب مجلس دهم از حيث وجود نمايندگان فعلي تغيير محسوسي خواهد داشت.
اين تغيير بدون شك پيام روشني براي همگان دارد و به احتمال زياد رابطه دولت با مجلس برخاسته از آراي مردم در مقايسه با مجلس نهم، تفاوت چشمگيري خواهد داشت و از اين طريق دولت با انگيزه بهتري خواهد توانست به وعدههاي داده شده به مردم در سال۹۲ جامه عمل بپوشاند. به نظر ميرسد در اين مجلس شاهد ايرادات بيجهت نمايندگان به دولت نخواهيم بود. هرچند به نظر ميرسد نظارت مجلس بر دولت نيز در مجلس دهم به شكل جدي از طرف نمايندگان اصلاحطلب و در جهت عملي شدن وعدههاي دولت صورت خواهد گرفت.
انتهاي پيام/ |