اخبار
کد خبر : 2084 ۱۳۹۵/۰۱/۳۰   

زنان تحصیل کرده؛ قربانیان خاموش بیکاری

زنان نیمی از جمعیت فعال را تشکیل می‌دهند و حضور آن‌ها در عرصه‌های اقتصادی همواره یکی از شاخص‌های توسعه به شمار آمده، با این حال، تبعیض‌های جنسیتی در بازار کار همواره مانع از شکوفایی کامل استعدادها و مهارت‌های آن‌ها شده است.

به گزارش نای قلم، بیکاری زنان تحصیلکرده مسئله‌ای نیست که تنها با چند عدد و رقم بتوان در مورد آن صحبت کرد، این مساله زمانی که با خانه‌داری تعداد زیادی از آنها گره می‌خورد مشکلات را بیشتر می‌کند.

همان‌گونه که بیکاری دختران می‌تواند یکی از دلایل اصلی آنها برای ازدواج شود، عدم اشتغال زنان تحصیلکرده و خانه‌داری آنها می‌تواند پیامدهای متعددی مانند افسردگی، عضویت‌شان در شبکه‌های اجتماعی، مدرک‌زدگی و گرایش به ادامه تحصیل بدون هدف خاص، افزایش آسیب‌های اجتماعی در بین این قشر و در نهایت هم افزایش طلاق در بین آنها را در بر داشته باشد.

از طرفی با توجه به آمارهای موجود، ورود دختران به دانشگاه ها در سال های اخیر به طور چشمگیری افزایش داشته است و در این امر زنان از مردان سبقت گرفته اند که پذيرش بيش از 60 درصدي آنان در دانشگاه ها خود گواه اين مدعاست.

افزایش ورود دختران به دانشگاه ها و تحصیل در رشته هایی که اغلب آنها در جامعه هیچ توجیه اقتصادی و بازار کار ندارد موجب افزایش بیکاری در جامعه زنان تحصیلکرده شده است.

ناصر حضرتی پر، رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی آذربایجان غربی بارها در جلسات کارگروه اشتغال و سرمایه گذاری استان از بالا رفتن برخ بیکاری زنان استان هشدار داده است و طبق آمار اعلام شده اوضاع بیکاری در میان زنان تحصیلکرده ۵/۲ برابر مردان است. پیشی گرفتن زنان از مردان در ورود آنها به دانشگاه‌ها به معنای حضور بیشتر آنها در اشتغال نبود و همین زمینه را برای مشکلات بعدی ایجاد کرد. بیکاری زنان تحصیلکرده و به ویژه آنهایی که خانه‌دار هستند، پیامدهای مختلفی را به همراه داشته است که برخی از آنها از سطح فردی خارج شده و تبدیل به یک مشکل اجتماعی شده اند.

سمانه ۲۶ ساله لیسانس فیزیک دارد و مانند هزاران دختر تحصیلکرده دیگر با وجود تلاش فراوان نتوانسته است شغلی پیدا کند: «کارشناسی‌ام که تمام شد، پیدا کردن شغل و ادامه تحصیل چندان برایم اهمیت نداشت. در آن مقطع هنوز با همسرم نامزد بودیم و او خیلی اصرار می‌کرد که ادامه تحصیل بدهم یا دنبال کار باشم، ولی من به حرف‌هایش گوش ندادم.»

او به مشکلات بعد از ازدواجش اشاره می کند و می‌افزاید: «بعد از ازدواج همین بیکاری تبدیل به یک مشکل بزرگ در زندگی‌ام شد. همسرم دلیل اصلی اختلافاتمان را همین بیکاری می‌داند و پیشنهاد داده که بچه‌دار شویم. هنوز تصمیم روشنی در این زمینه ندارم ولی شاید به جای بچه دار شدن، ادامه تحصیل دادم. همسرم دانشجوی دکتراست و دوست ندارم اختلاف‌مان از نظر تحصیلی زیاد باشد.»

او با بیان اینکه بیکاری یک زن تحصیلکرده برایش هزار و یک مشکل ایجاد می کند، می‌گوید: «از توقعات خانواده خودت گرفته تا توقعات همسر و خانواده همسر. همه این موارد باعث می‌شوند که حتی اگر خودت هم چندان بیکاری اذیتت نکند مجبور ‌شوی به دنبال کار باشی.»

موردی که سمانه به آن اشاره کرد موردی است که بسیاری از زنان و دختران در کشور ما برای فرار از بیکاری به آن روی می‌آورند. در حقیقت بسیاری از دختران در کشور ما بدون هدف خاصی و فقط برای فرار از بیکاری به ادامه تحصیل روی می‌آورند و همین مساله به مشکلات بعدی که مدرک‌زدگی تنها یکی از آنهاست دامن می‌زند. بالا رفتن تحصیلات توقعات جدیدی ایجاد می‌کند که کمترین پیامد عدم پاسخگویی به آنها افسردگی است.

بیکاری زن و اختلافات زندگی زناشویی

آرزو ۳۲ ساله لیسانس علوم تربیتی دارد و با وجود اینکه ده سال از فارغ‌التحصیلی‌اش می گذرد ولی هنوز نتوانسته است شغلی پیدا کند.

او در این باره می گوید: «بعد از فارغ‌التحصیلی چند سالی به دنبال پیدا کردن شغل رفتم و در استخدامی‌ها شرکت کردم ولی فایده‌ای نداشت. بعد از مدتی موقعیت خوبی برای ازدواج پیدا شد و ازدواج کردم. سال‌های اول زندگی مشترک چون دخترم زود به دنیا آمد، بیکاری زیاد اذیتم نمی‌کرد ولی در حال حاضر که هم بچه‌ام بزرگ شده و هم همسرم شغلش را از دست داده و مجبور به شغلی با درآمد کمتر شده است، خانه‌نشینی خیلی اذیتم می‌کند.»

او ادامه می‌دهد: «به نظر من دلیل خیلی از اختلافات در زندگی مشترک بیکاری زن است. سال‌های اول زندگی در همسایگی مادر شوهرم زندگی می‌کردیم و بیکاری من تبدیل به یک مشکل بزرگ شده بود که دائم سر آن با خانواده شوهرم دعوا داشتم.»

او به تحصیلات پایین‌تر همسرش اشاره می‌کند و می‌گوید: «بهتر است تحصیلات دختر و پسر در یک سطح باشد، زیرا وقتی تحصیلات دختر بیشتر است از همان آغاز باعث اختلاف می‌شود، اوایل که خانواده همسرم به خواستگاری آمدند، پدرم چون همسرم تحصیلات دانشگاهی نداشت حاضر به این وصلت نمی‌شد، همین مساله باعث شد بعد از ازدواج، خانواده همسرم، بیکاری من را دستاویزی برای متلک‌هایشان قرار دهند.»

او با بیان اینکه هیچ چیز جای شغل را نمی‌گیرد، می‌افزاید: «کارهای خانه، بیرون رفتن با دوستان، تماشای فیلم، حضور در شبکه‌های اجتماعی و حتی مراقبت از فرزند هم جای شغل آدم را نمی‌گیرد. در حال حاضر که دخترم آیسان هم بزرگ‌تر شده و مهدکودک می‌رود وقت آزادم بیشتر شده است و خانه‌نشینی سخت‌تر. به هر اداره‌ای هم که مراجعه می‌کنیم اولویت‌شان برای استخدام، آقایان یا افرادی با مدارک بالاتر هستند و همین شرایط را سخت‌تر می‌کند.»

دردسرهای حضور در شبکه‌های اجتماعی

مرجان ۲۸ ساله کارشناسی ارشد رشته مدیریت بازرگانی دارد و چند سالی هم تجربه کاری داشته است ولی در حال حاضر بیکار است و از خانه‌داری دل خوشی ندارد. او در این باره می‌گوید: «من از همان دوره لیسانس، داشتن شغل از مهم‌ترین دغدغه‌هایم بود. بعد از دوره لیسانس چون شغلی نداشتم تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم و کارشناسی ارشد را هم تمام کردم ولی باز خبری از شغل نبود.»

او ادامه می‌دهد: «بعد از مدتی از پیدا کردن شغل مرتبط با رشته تحصیلی‌ام ناامید شدم و به شغل‌های دیگر مانند کار کردن در دفترهای خدماتی یا فروشگاه‌ها مشغول شدم. این شغل‌ها درآمدهای ناچیزی داشتند و موقت بودند. ازدواج که کردم به دلیل شرایط زندگی مجبور شدم همین شغل‌های موقت را هم کنار بگذارم، ولی در حال حاضر از این مساله خیلی پشیمان هستم چون خانه‌نشینی و خانه‌داری حوصله‌ام را سر برده است. یک کار موقت با درآمد کم هم به بیکاری ترجیح دارد. البته همسرم هم چندان موافق اشتغال من نیست و اگر هم شغلی پیدا شود به بهانه‌های مختلف من را از آن منصرف می‌کند.»

او به عضویتش در تلگرام و سایر شبکه‌های اجتماعی اشاره می‌کند و می‌گوید: «برای پر کردن اوقات بیکاریم، در شبکه‌های اجتماعی عضو شده‌ام و ساعت‌های طولانی در این شبکه‌ها می‌چرخم. گاهی همین مساله باعث دعواهای شدید من و همسرم می‌شود ولی کاری نمی‌شود کرد، اگر این شبکه ها هم نباشند افسردگی می گیرم.»

یک کارشناس ارشد رشته روانشناسی نیز در این‌باره به معضلی اشاره می‌کند که جامعه هنوز زن را به عنوان فردي در کنار مرد تصور مي‌کند و می‌گوید: «هنوز زن به عنوان يک قدرت و يک فرد مفيد در جامعه محسوب نمي شود.جامعه هنوز آماده پذيرش بانوان بخصوص در مسندهاي مهم و مديريتهاي مهم نيست و در سپردن کارهاي حساس به بانوان مردد است در نتيجه ترجيح مي دهد که کارهاي سطحي را به بانوان بسپارد.»

فاطمه یزدان‌جو معتقد است: «همان طور که کارهاي سخت به بانوان از نظر جسمي و روحي لطمه وارد مي کند. کارهاي سطحي که در شأن بانوان نيست نيز آنان را دچار بيماري هاي روحي مي‌کند.»

در نگاه کلان و نه استانی بسیار طبیعی است وقتی تنها سه درصد از نمایندگان مجلس آن زن هستند، تعداد این نمایندگان در فراکسیون های زنان کم و نقش آن ها کمرنگ باشد و نتیجه این امر،ارائه طرح های مختلف مجلس طی یک سال گذشته درباره اشتغال زنان بوده که مطرح شدن چنین طرح هایی فقط به بازار کار زنان لطمه می زند.

برخی کارشناسان بر این باورند که زنان بیش از مردان درآمد خود را صرف فرزندان می کنند؛ با این حال، سهم زنان از دارایی های مشترک خانواده به مراتب بسیار کمتر از مردان است. در واقع، دولت ها نه تنها باید زیرساخت های اقتصادی لازم برای حضور فعال زنان در بازار کار را فراهم کنند بلکه باید فرهنگ سازی لازم در خانواده ها را برای تامین امنیت مالی و ذهنی زنان شاغل نیز ایجاد کنند.

به گفته کارشناسان اقتصادی، اقتصاد کشور در نیمه سال ۱۳۹۵ از رکود خارج می شود و این موضوع فرصتی طلایی در اختیار مسئولان برای اشتغالزایی مردان و به ویژه زنان خواهد گذاشت.در این میان، انتظار می رود زنانی که به عنوان نماینده زنان و با رای تاثیرگذار آن ها به مجلس راه می یابند، گامی به سوی بهبود اشتغال زنان در عصر پساتحریم بردارند و مانع از ارائه دادن طرح هایی مانند کاهش ساعات کار زنان و کار از راه دور زنان شوند زیرا کشورمان هنوز زیرساخت های اقتصادی و فرهنگی لازم برای اجرای چنین طرح هایی را در اختیار ندارد و چنین طرح هایی ضربه های بیشتری را به زنان در زمینه اشتغال وارد می کند.

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا