اخبار
کد خبر : 1912 ۱۳۹۵/۰۱/۰۷   

پيك نوروزي؛ مهمان ناخوانده همه روزهاي عيد نوروز

صبا حسيني

 پيك نوروزي براي اكثر آنهايي كه تا چند سال پيش در همين نظام آموزشي كه در آن اساس همه‌چيز بر حفظيات است، درس مي‌خواندند، نماد اجبار بود؛ اجبار دستگاهي منضبط كه براي همه ساعات و برنامه‌هاي مختلف زندگي حتي لحظه فراغت و استراحت كودك برنامه دارد.

پيك نوروزي تا همين پنج سال پيش به شكل منطقه‌اي توسط وزارت آموزش و پروش هر استان تنظيم و در اختيار دانش‌آموزان قرار مي‌گرفت كه البته برخي مدارس دولتي براي اين پيك مبالغي را هم از دانش‌آموز دريافت مي‌كردند. از سال ۹۲ پيك نوروزي به دليل مخالفت والدين دانش‌آموزان در سراسر كشور به طور كلي حذف شد، اما انگار حذف پيك، سرآغاز داستان سختگيري به دانش‌آموزان است. دانش‌آموزاني كه به جاي پيك بايد انواع و اقسام تكاليف درسي را در اين ۱۳ روز انجام دهند.

تعطيلات نوروز براي دبستاني‌ها و حتي پيش دبستاني‌ها در ايران به مدد وجود مهماني ناخواسته به نام پيك نوروزي به معني واقعي تعطيلات نيست. دولت و نظام آموزشي كشور از سال‌ها پيش تمهيداتي انديشيده است كه پيك نوروزي براي بچه‌هايي كه به مدرسه مي‌روند به مهمان ناخوانده همه روزهاي عيد نوروز تبديل شود. روزهايي كه در آن تقريبا همه ما ايرانيان به دليل سنت و آيين هايمان درگير ديد و بازديد هستيم. پيك نوروزي در ايام عيد در دست همه بچه‌ها در مهماني‌ها و حتي در سفر و بيرون‌گردي‌ها ديده مي‌شود. اين مجموعه سوالات در قالب مجله، در واقع عصاره تلاش نظام آموزشي براي تشويق بچه‌ها به درس خواندن و دور نشدن از مدرسه و فضاي آن در ايام تعطيلات عيد بود كه به دليل مخالفت درست والدين و البته روانشناسان و كارشناسان نظام آموزشي از دو سال پيش به‌طور كامل حذف شد.

مدرك‌گرايي

با وجود اينكه پيك نوروزي از سال ۹۲ يعني دو سال قبل در آموزش و پرورش كل كشور حذف شد و با وجود اينكه اين از معدود دفعاتي بود كه وزارت آموزش و پرورش به خواست دانش‌آموز و والدين او توجه مي‌كرد، حذف پيك نوروزي هم نتوانست تغييري در روند اجباري انجام تكليف آن هم در روزهايي كه به نام گردش و مهماني است، ايجاد كند. اسفند گذشته در نخستين تجربه حذف پيك نوروزي اسفنديار چهاربند، مديركل آموزش و پرورش شهر تهران از نارضايتي برخي والدين از دادن تكاليف زياد به دانش‌آموزان سخن گفت. معلماني كه به بهانه اينكه ديگر پيك نوروزي وجود ندارد و بايد جاي خالي آن را به هر نحوي پر كرد، به دانش‌آموزان مقاطع تحصيلي ابتدائي و راهنمايي كه ديگر همه در يك مقطع ادغام شده‌اند، تكليف نوروزي مي‌دادند. اين نخستين تجربه از حذف پيك در سال گذشته نشان داد سيستم آموزشي تكليف‌محور نمي‌خواهد باور كند دانش‌آموز هم به عنوان يك انسان نيازمند ساعات تفريح و فراغت است و اگر زياد به او فشاري در زمينه درس خواندن آورده شود اين اجبار نه تنها او را درس‌خوان‌تر نمي‌كند، بلكه مي‌تواند باعث انزجار او از تحصيل شود. در بهترين حالت و زماني كه اين فرد به تحصيل اجباري تا انتها ادامه مي‌دهد، اين درس خواندن باعث مي‌شود افرادي در آينده وارد مشاغل مختلف جامعه شوند كه از تخصص فقط مدرك آن را يدك مي‌كشند.

نظام آموزشي امتحان‌محور

دانش‌آموزان ايران بيش از هر جاي ديگر دنيا با خود كتاب به مدرسه برده و در كلاس‌ها و برنامه‌هاي مختلف شركت داده مي‌شوند. اين اجبار نظام آموزشي در كنار سخت‌گيري‌هاي بي‌دليل برخي والدين كه مي‌خواهند فرزندشان با هر كيفيتي كه هست حتما نخبه شود در سال‌هاي اخير صداي اعتراض همه به ويژه روانشناسان كودك و كارشناسان نظام آموزشي را بلند كرده است. اين روزها بچه‌هايي كه در ايران به دبستان مي‌روند از دوم ابتدائي با روش‌هاي تست‌زني براي آزمون‌هاي مختلف نظير كنكور و تيزهوشان آشنا مي‌شوند و بايد از همان اول با هدف قبولي در آزمون‌هاي مختلفي كه بايد تا ۱۸ سالگي پس بدهند، درس بخوانند. اين بچه‌ها از اول تصور مي‌كنند بهره هوشي يعني توان تست زني بالا و بر اين اساس اگر نتوانند در آزمون‌هايي مانند تيزهوشان يا كنكور موفق شوند تصور مي‌كنند باهوش نيستند يا حتي ممكن است از سوي خود يا اطرافيانشان متهم به كودني و بي‌استعدادي شوند، در حالي كه تحقيقات نشان مي‌دهد تست زدن نمي‌تواند به تنهايي ملاك مناسبي براي سنجش ميزان دانش فرد باشد.

كيفي سنگين‌تر از وزن كودك!

بچه‌ها از دوران دبستان عادت مي‌كنند كيفي سنگين و پر از دفتر و كتاب را با خود حمل كنند. سيستم آموزشي ايران نيز به اندازه دانش‌آموزان عادت كرده است در اين نظام آموزشي براي همه ساعت‌هاي زندگي يك كودك يا نوجوان برنامه بدهد. زنگ اول، زنگ دوم، زنگ سوم، بعد كلاس‌هاي فوق برنامه داخل يا خارج از مدرسه و بعد از آن هم دانش‌آموز تازه بايد به خانه بيايد و اين به خانه آمدن به هيچ‌وجه به معني استراحت يا بازي نيست. دانش‌آموزان ايراني تازه وقتي به خانه مي‌آيند اول كارشان است. بايد درس‌هاي روز بعد را بخوانند و خودشان را براي امتحانات مختلفي آماده كنند كه ربطي به ميان‌ترم و پايان‌ترم ندارد. امتحان دادن و امتحان گرفتن اساس اين نظام آموزشي است و اينكه بعد از امتحان حتي يك ساعت بعد از آن هم مطلب در ذهن دانش‌آموز باقي بماند يا نماند براي كسي چندان مهم نيست. در اين ميان طبيعي بود كه اين نظام آموزشي براي تعطيلات ۱۳ روزه عيد به دانش‌آموزان تكليف بدهد تا به قول معروف بيكار ننشينند. حسام ۳۰ سال دارد. او درباره خاطره‌اش از پيك نوروزي مي‌گويد: پيك‌هاي نوروزي در زمان ما (سال‌هاي ۷۰ تا ۷۵) به شكلي طراحي مي‌شد كه براي هر روزي از عيد، دانش‌آموز يك تكليف داشته باشد تا روز سيزدهم! من هميشه يادم هست روز سيزدهم عيد و تازه بعد از ظهر روز سيزدهم فروردين كه همه خانواده‌هاي ايراني از طبيعت برمي‌گردند پيك خود را بازكرده و آن را تندتند حل کرده و بقيه را به قبل از زنگ اول مدرسه و كپي كردن از روي بقيه بچه‌ها موكول مي‌كرديم.

جایگاه خلاقیت در نظام آموزشی

روانشناسان معتقدند بازي در كنار تحصيل و فراغت در كنار كار كردن دو نياز بديهي همه انسان‌هاست و در اين ميان كودكان به واسطه اثري كه بازي بر رشد شخصيت آنها دارد بيشتر نياز دارند ساعت‌هايي را به بازي و تفريح با دوستانشان اختصاص دهند. با وجود اين، سيستم آموزشي ايران به نحوي طراحي شده كه در آن مجال اندکی براي تفريح و تخليه هيجان وجود دارد، زيرا بازي و تفريح با تكليف زيادي كه معلمان در خانه به دانش‌آموزان مي‌دهند منافات دارد.

يك كارشناس حوزه كودك درباره پيك نوروزي مي‌گويد: پيك نوروزي در اين نظام آموزشي هيچ‌وقت حذف نمي‌شود.

ثريا عزيزپناه مي‌گويد: نبايد دانش‌آموز را براي اينكه درس بخواند و در آينده وارد شغل شود محكوم به انجام كارهايي كرد كه او هيچ ميلي به آنها ندارد.

او مي‌افزايد: درست است كه كودك بايد تربيت شود و رها كردن او به اينكه هركاري كه مي‌خواهد انجام دهد باعث هرزروي و حتي انحراف استعداد او در آينده مي‌شود، اما اجبار در درس خواندن و استخدام انواع و اقسام روش‌ها براي درس‌خوان‌تر كردن بچه‌ها به‌طور كلي در دنيا رد شده است.

عزيرپناه با بيان اينكه در محيط‌هاي خشك و غيرمنعطف خلاقيت فردي از بين مي‌رود، مي‌گويد: خلاقيت مهم‌ترين عاملي است كه باعث پيشرفت افراد مي‌شود، و در نظام آموزشی‌ای كه اساس آن بر حفظ كردن است اين عنصر چندان اهميتي ندارد و اين ميل به كشتن خلاقيت را در تك‌تك برنامه‌ها و محتواهاي درسي مي‌توان مشاهده كرد.

او مي‌گويد: همان‌طور كه رها كردن كودك و اينكه بگذاريم هركاري كه دلش مي‌خواهد بكند درست نيست حذف ساعات بازي و تفريح هم درست نيست و اين باعث مي‌شود اين فرد در طول زمان از شخصيت حقيقي خود فاصله بگيرد و به آدمي باب ميل ديگران تبديل شود؛ آدمي كه با خود واقعي‌اش فاصله دارد و اين باعث از خود بيگانگي مي‌شود.

اين كارشناس حوزه كودك مي‌گويد: نظام آموزشي ما خلاقيت‌محور نيست و اجازه نمي‌دهد استعدادهاي واقعي افراد نمايان شود.

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا