لعیا نورانی زنوز/ پدیدههای اجتماعی پیچیدگیهای زیادی دارند از این روست که برای تبیین آنها باید از نظریهها استفاده کرد. یکی از نظریههای مهم در رشتههای مختلف علوم اجتماعی هرم "آبراهام مازلو" است که نظریهای بنیادین محسوب میشود.
براساس این نظریه، نیازهای انسانی به ترتیب ارضا میشوند و تا نیازهای جسمانی و ایمنی ارضا نشوند، نیازهای اجتماعی، خودیابی و یا خودشکوفایی در انسان شکل نمیگیرد و کسی هم که بتواند به این مرحله برسد "شخص کامل عمل" است یعنی این توان را یافته که تواناییهای ظاهری و درونی خود را به کار گیرد و هستی خود را به راستی برساند.
این نظریه توانسته کمک زیادی به تبیین و تشریح رفتارهای انسانها در جوامع انسانی کند. در واقع حکومتها در جوامع انسانی ابتدا باید نیازهای پایهای و انسانی را تامین کنند تا ارتقای فرهنگ، اخلاق، هنر، معنویات و نیازهای دیگر تحقق پیدا کند.
اگر امروز شاهد افزایش نگرانکننده آسیبهای اجتماعی هستیم و جامعه با ناهنجاریهای متعددی مانند قتل، دزدی، اعتیاد، خودکشی، طلاق و... مواجه است، طبق نظریه مازلو نشان از این است که بخش بزرگی از جامعه نتوانستهاند از بودن به شدن برسند و کماکان در مرحله برطرفکردن نیازهای اولیهی خود مانند غذا، آب، پوشاک، مسکن و... درماندهاند.
بنابراین براساس این نظریه، حاکمیت برای داشتن یک جامعه سالم، اخلاقی، بهنجار، خودشکوفا و بانشاط باید نیازهای اولیه تمام مردم را تامین کند تا آنها بتوانند به مراحل بالاتر صعود کنند.
نکته مهم دیگر اینکه نظام اجتماعی ایران نیز به دنبال تحولات ایجاد شده در حوزه فناوریها و رسانهها در مدار مدرنیته قرار گرفته اگرچه با توجه به سنتها و فرهنگ دیرینهی این مرز و بوم تمام ارزشها و جهانبینی مدرن به سهولت بسط پیدا نکرده و با مقاومتهایی هم روبهرو شده است اما به واسطه تحولات بنیادین بهشدت دچار گسست تاریخی و فرهنگی است.
در واقع بروز گسست و ناهنجاریهای اجتماعی در جوامع در حال گذار از یک حالت سنتی به حالتی مدرن حاکی از این است که الگوهای سنتی، ارزشها و الگوهای کهنه در حال نابودیاند و الگوهای مدرن به رسمیت شناخته نشده و به طور کامل استقرار نیافته است لذا افراد در سردرگمی شدید و عمیقی گرفتار میشوند.
در ماجرای قتل مونا (غزل) حیدری؛ دختری که به دست شوهرش در اهواز کشته شد و سایر قتلهای ناموسی نیز علاوه بر خلاءهای قانونی، شکاف بین سنت و مدرنیته مشهود است، در گذشته اگر خطایی رخ میداد افراد خود حقوق تنبیهی را اجرا میکردند اما در جامعه مدرن فرد حق دارد در خصوص آینده خود تصمیم بگیرد و افراد خطاکار بر اساس حقوق مدرن محاکمه میشوند.
چه باید کرد؟
دوره گذار از این رو که نظمهای بنیادین دچار تغییر شده و نظم جدیدی نیز جایگزین نشده و جامعه مدام عدم تعادل و تغییر را تجربه میکند، دوره حساسی است. به همین خاطر انواع مشکلات و بحرانها به وجود میآیند و جامعه در این مقطع با تهدیدها و فرصتهای زیادی روبروست.
لذا دولتها باید برای طی کردن موفقیتآمیز آن عزم عمومی را بسیج کنند، از فرصتهای حساس بهرهبرداری کنند و به صورت علمی و آگاهانه با بحرانها برخورد کنند تا جامعه به عقلانیت فرهنگی برسد.
فرایند آموزشها نیز باید به گونهای باشد که توسعه فرهنگی و گذار از سنت به مدرنیته را تسهیل کند. در این بین رسانهها نقش عمدهای برعهده دارند، رسالت اجتماعی آنها ایجاب میکند با آگاهیدهی، زدودن باورها و ذهنیات بازدارنده، آسیبشناسی و برجستهسازی ضعفها، نقد سازنده و بصیرتافزایی مخاطبان به کاهش شکاف و گسستها کمک کنند.
بدون تردید پاک کردن صورت مساله، کتمان آسیبها و تحدید انتشار آنها نه تنها راهکار نیست بلکه باعث ریشهدارتر و عمیقتر شدن بحرانها میشود و تقابل سنت و تجدد به مانند دو سنگ آسیا خواهد بود که افراد را لای خود له میکند.
به امید روزی که شاهد برابری، بکار گرفتن عقل جمعی در همه امور، بهرهبرداری عقلانی از منابع، حاکمیت قانون و در نهایت ارتقای شاخصهای اجتماعی باشیم.
انتهای پیام/
|