اخبار
کد خبر : 14075 ۱۴۰۰/۰۸/۰۷   ۱۷:۱۰:۲۴

یادداشت؛
نگاهی بر مشکلات دانشجومعلمان

 

با اینکه‌ بارها از زبان معلمان می شنیدم که معلمی، شغل پرزحمت، توان‌سوز و روان‌فرسایی‌ست، باور نمی کردم و شنیده های آنها را بزرگنمایی و اغراق می پنداشتم.

حتی روزی یکی از معلمان به سبب شیطنت دانش آموزانه ام در خطاب به من گفت: الهی! که معلم شوی .آن ایام به اقتضای کم سن و سالی مقصودش را در نمی یافتم ولی هم اینک که دانشجومعلمم، مفهوم آن را در می‌یابم.

گمان می کنم جمله‌ی ایشان بیانگر انواع استخفافی ست که در حق معلمان جایز شمرده اند.

کاش! خیلی زودتر از اینها به درک واقعی جمله ی معلمم پی می بردم. زیرا همان سالها را هم را کج می کردم و به سویی می رفتم که آینده ی زندگی و زندگی آینده ام جور دیگری رقم بخورد. آیا زندگی من هم باید مانند معلمان رنج کشیده ام با دغدغه های جانکاه و روان سوز سپری شود؟ چرا گوشی برای شنیدن مشکلات معلمان نیست؟ مگر معلمان مانند اقشار دیگر جامعه نیازهای مالی ندارند؟ چرا معلمان نباید عمر گرانمایه‌ی خود را به دور از این دغدغه ها و سرمشغولی های روح فرسا بگذرانند؟

دانشجو معلم بالقوه یک معلم است و دانشگاه فرهنگیان، کانون اصلی نظام آموزش و پرورش و در سطحی گسترده تر، سازنده و پدیدآورنده‌ی جامعه ای مطلوب و ایده آل. لذا باید از شعار دادن راجع به معلمان کاست و عملا گام های بلند و موثری برداشت تا شاهد ارتقاء جایگاه حقیقی و حقوقی آنان باشیم.

در اینجا می خواهم با ذکر نکاتی نشان دهم که تاکنون متاسفانه قدم های موثر و نافذی در جهت اعتلاءِ شان و قدر دانشجومعلم و دانشگاه فرهنگیان برنداشته اند :

*مکان و موقعیت فیزیکی برخی دانشگاه ها بسیار اسفبار است به گونه ای که دانشجو احساس می کند از مدرسه ای وارد مدرسه ی دیگر شده است. یعنی در نگاه نخست، مکان و موقعیت دانشگاه موجب ذوق زدگی دانشجو می شود. کافیست سری به بعضی از موسسات دانشگاهی بزنید.

*فضای فرهنگی برخی از دانشگاه‌های فرهنگیان حتی از برخی مدارس هم پایین تر است.

* فقدان کتابخانه مناسب.

* سطح پایین علمی در مقایسه با دانشگاه های دیگر. عدم به کارگیری استادان حاذق و متخصص و عالم. بارها از زبان دانشجومعلمان دانشگاه های شهرهای مختلف شنیده ایم که از معلمان ناکارآمد به جای استاد استفاده می کنند.

* عدم امکانات اولیه رفاهی تظیر تخت، تشک، قالی، کمد، وسایل گرمایشی و خنک کننده، سالن غذاخوری مناسب، حمام و سرویس بهداشتی.

* عدم برخورداری از کادر اداری و آموزشی مجرب و فرهنگ‌مند.

* ادبیات رفتاری و گفتاری نه چندان مطلوبِ بعضی از پرسنل دانشگاه با دانشجو. متاسفانه برخی رفتارهای نامناسب گردانندگان دانشگاه فرهنگیان سبب گردید که چنان رعب و هراسی بر دانشجو حاکمیت داشته باشد که حتی دانشجو نتواند نسبت به غذای دانشگاه معترض باشد. طبعا عدم توجه به خواسته های دانشجومعلمان عواقب خوبی نخواهدداشت و در درازمدت عوارض آن را در مدارس شاهد خواهیم بود.

* فقدان نشاط و سرزندگی در دانشگاه فرهنگیان. این قشر از معلمان آینده، جوانند و پرانرژی. بنابراین نشاط و سرزندگی لازمه‌ی حیات آنها به ویژه در دوره ی دانشجویی ست. باید زمینه ای فراهم کرد که طراوت و شادابی به آنها برگردد. حاکمیت نگرش غلط دهه‌های گذشته بر فضای دانشگاه فرهنگیان جز ملالت و پژمردگی به بار نمی آورد.

* تفکیک جنسیتی در دانشگاه های فرهنگیان یعنی توهین به ساحت و منزلت والای معلمی. ضمنا عدم اعتماد به این قشر شریف و فرهیخته قطعا از دید روان شناسی، جامعه شناسی و علوم اجتماعی و انسانی آثار بدی بر آنان خواهد داشت. بنابراین اعتلا و ارتقاءِ کرامت انسانی باید وجهه ی همت این دانشگاه ها گردد.

*حقوق و معیشت دانشجومعلمان قوت لایموت است. آیا آنها با این حقوق اندک و ناچیز می‌توانند آینده‌ی روشنی برای خود تصویر کنند؟

با این مشکلاتی که برشمردیم، آیا نگاه جامعه به معلمان، دانشجومعلمان، دانشگاه فرهنگیان و شغل معلمی مثبت است؟

محسن اعلا

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا