اخبار
کد خبر : 12534 ۱۴۰۰/۰۱/۲۱   ۱۰:۱۰:۰۲

یادداشت؛
مشکلات اقتصادی و جامعه ملتهب ما

 

در دو دهه اخیر توجه به مولفه‌های اجتماعی به عنوان عوامل مهم تاثیرگذار بر توسعه و اقتصاد، به یکی از موضوعات مهم جامعه‌شناختی بدل شده است، مطالعه و پژوهش در این زمینه به منظور شناخت بیشتر تاثیر جنبه‌های غیراقتصادی زندگی و ارائه تحلیل‌های اجتماعی بر فرایند توسعه و اقتصاد صورت می‌پذیرد.

تحلیل‌های جهانی بیانگر آن است که آسیب‌های اجتماعی و جرایم مربوط نظیر خشونت درون خانواده، طلاق، اختلافات خانوادگی، کودکان کار، زنان خودسرپرست، سرقت، بزهکاری، خودکشی، اعتیاد، روان پریشی، مشروبات الکلی، سکونتگاه های غیرمجاز، قانون گریزی، ناآرامی های اجتماعی، فساد اداری و مالی و شیوع ارتشا و اختلاس همه می‌تواند ریشه در بحران‌های اقتصادی افراد و خانواده ها داشته باشد.

مهدی جعفری، فعال اجتماعی اصلاح طلب در یادداشت خود به این موضوع پرداخته است. در این یادداشت آمده است: از آنجا که امور اقتصادی زندگی هر فرد و خانواده ای به نوعی در سرنوشت و فرآیند زندگی او نقش اساسی را بازی می کند، هر گونه خلل و برخورد با مشکلات اقتصادی، افراد و خانواده‌های آنها را با نوعی فشار روانی و ترس مواجه می‌کند، بویژه اگر فرد راه‌حل مناسبی برای حل مشکلات اقتصادی خود پیدا نکند.گرانی مسکن و افزایش نرخ اجاره ، نگرانی در مورد پیدا کردن شغل مناسب برای خود یا یکی از اعضای خانواده، مسائل و مشکلات مربوط به هزینه‌های ازدواج خود یا یکی از اعضای خانواده و مشابه این موارد همیشه سبب تحمیل و تحمل فشار روانی در فرد است.

حالا تصور کنید افرادی که این روزهای ناخوشایند اقتصادی با چنین مواردی دست و پنجه نرم می کنند چه ابعادی از فشار روانی را متحمل می شوند.

در حوزه اقتصادی بیشترین علت و شدت بروز فشار روانی در افراد جامعه مربوط به تورم و گرانی کالاها و پس از آن به ترتیب کمبود و گرانی مسکن، بالا بودن اجاره خانه ها و مقروض بودن و عدم توانایی پرداخت بدهی (بویژه بدهی های بانکی) است. در حوزه اجتماعی و فرهنگی بیشترین شدت ایجاد فشار روانی به ترتیب مربوط به برخورد با افراد غیرقابل تحمل، رشد انحرافات اخلاقی، مورد سوء استفاده مالی قرار گرفتن، سرقت یا اخاذی، ابتلا به بیماری و تبعیضات اجتماعی و شغلی است.

اخبار منفی و گاهاً تفاسیر مخرب و مغرضانه با اهداف خاص هم که این روزها با انواع و اقسام آن رو به رو هستیم بار فشار روانی مستمری را بر افراد جامعه وارد می کند. ممکن است به علت طولانی شدن روند این وقایع و اخبار اثر آنها در ظاهر احساس نشود، اما این اخبار تاثیر خود را به صورت غیرمستقیم می گذارند و انرژی روانی جامعه صرف آنها می شود. آنچه قابل اهمیت و اثبات شده این است که فشار روانی به هر دلیل به صورت طولانی‌مدت می‌تواند آسیب‌زا باشد.

گاهی علل ایجاد فشار روانی مسائل بزرگ و پراهمیتی هستند که در افراد اضطراب غیرقابل کنترل ایجاد می‌کنند و به تدریج آستانه تحمل آنها را سریعاً کاهش می‌دهند. به همین دلیل این روزها در جامعه می‌بینیم که با کمترین بهانه، بیشترین زد و خوردهای لفظی و فیزیکی، ضرب و جرح و خودکشی در سطح جامعه اتفاق می افتد. این اتفاقات نشانه‌ی این است که آستانه‌ی تحمل مردم کاهش پیدا کرده و عمده دلیل اصلی آن انواع علل فشارهای روانی است که از هر سو به افراد تحمیل می‌شود که غالباً ریشه‌ی اقتصادی دارند.

در شرایط اقتصادی موجود و شیوع کرونا که حتی افراد برای تهیه برخی از اقلام اساسی خواربار مانند روغن و مرغ باید ساعت‌ها بدون رعایت اصول بهداشتی در صف های طولانی بایستند و با عوامل تنش‌زای روانی برخورد کنند زمینه برای ایجاد بیماری های جدی مثل فشارخون، دیابت، سرطان، تپش و حمله‌ی قلبی و غیره مهیا است. افزایش روزانه این نوع بیماری‌ها را هم می‌توانیم در جامعه ببینیم هر چند که می توان آنها را با مدیریت و برنامه‌ریزی صحیح بهداشتی کنترل و از پیشروی آن جلوگیری کرد اما همان فشارهای روانی مضاعفی که در سال‌های اخیر به دلیل اقتصاد بیمار بر بدنه جامعه تحمیل شده است و در جامعه وجود دارد از کنترل بهداشتی این بیماری‌ها جلوگیری می‌کند.

باید قبول کنیم احساس ناامنی و حساسیت‌های افزایش یافته و هر کدام مخل برای سلامتی جامعه هستند و اگر فکر کنیم که مشکلات روانی به وجود آمده را تنها روان‌شناسان و روانپزشکان می‌توانند برطرف کنند، سخت در اشتباه هستیم، زیرا عمده منابع تولید فشار روانی در جامعه امروز ایران ناشی از عدم مدیریت صحیح اقتصادی است. هم اکنون در بسیاری از خانواده‌های ایرانی که نان‌آور خانواده حقوقی ثابت و اندکی دارد با توجه به گرانی‌های افسار گسیخته در طی ماه‌های اخیر در تأمین اساسی‌ترین نیازها وامانده اند. بسیار تلخ است که بگوییم آمار حاشیه‌نشینی و تشکیل حاشیه در اطراف شهرها به دلیل گسترش فقر در جامعه‌ی ما، افزایش یافته است. رها شدن کودکان کار در خیابان‌ها، کارتن‌خوابی، گسترش باندهای جرائم اجتماعی و تن‌فروشی و طلاق اگر به دلیل فقر و اقتصاد بیمار نیست پس از چیست؟ پاسخگوی تبعات منفی روانی وقوع چنین حوادث تلخ بر جامعه کیست؟   

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا