کوروش الماسی/ هر چه به انتخابات نزديکتر ميشويم صداها و نظرهاي متفاوتي از اردوگاه حاشيهنشينان سياسي(اصلاحطلبان) مبني بر حضور، عدم حضور يا چگونگي حضور در انتخابات آتي در رسانههاي گوناگون ديده و شنيده ميشود.
اين موجز تلاش دارد تا ضرورت و اهميت تايم اوت انتخاباتي حاشيه نشينان سياسي را بطور کلي و مختصر تبيين کند. سياست ورزي منهاي توان فعل سياسي يعني چه؟ سياستورزي منهاي توان فعل سياسي يعني پيگيري اهداف فردي يا گروهي و نه پيگيري اهداف جمعي(ملي) و اجتماعي. به دليل نداشتن ابزار قدرت، حاشيهنشينان توان افعالي با انگيزه و اهداف ملي و اجتماعي را ندارند. به همين دليل بديهي و ساده، سياستورزان و نخبگان(حاشيه نشينان) دلسوز ميهن بايد «اعلان تايم اوت» کنند. بايد تلاش براي حضور در مناصب مديريتي و سياسي را براي مدتي کنار بگذارند. به منظور ارزيابي عرصه سياسي، شرايط عيني کلان(انبوه چالشها و بحرانهاي) داخلي، منطقه، جهان و تدوين راهکارهايي به منظور اجماع پيرامون اهداف ملي، تدوين برنامه مدون و شفاف براي مقابله با انواع چالشهاي عرصه داخلي و خارجه، موضوع چگونگي خنثي کردن عوامل نفوذي و... يک تايم اوت سياسي مبرم ترين نياز «حاشيهنشينان ميهن دوست» ميباشد.
تايم اوت براي تفکر ژرف پيرامون اينکه «کجا بوديم، کجا هستيم و دقيقا به کجا ميخواهيم برويم». تا زماني که ندانيم دقيقاً کجا هستيم و به کجا و چگونه ميخواهيم برويم، برون رفت از شرايط غيرعقلاني اجتماعي و ملي به معني حصول آرامش، رفاه و امنيت نسبي يک روياي توهم گونه است.
تغيير، اصلاح و بهبود امور و چالشهاي غيرعقلاني ملي و اجتماعي با «فعل» و نه بيانيه يا اظهار نظر، ميسر است. حاشيه نشيني برآيند فقدان ابزار(توان) تاثيرگذاري بر فرايند تصميم سازي و تصميمگيري کلان است. حضور بدون توان و ابزار محقق کردن وعدهها «بيمهري به هر آنچه ملي تلقي ميشود»، ميباشد. برخي سياستورزان و گروههاي سياسي تنها حضور مجازي در عرصه سياسي دارند. به عبارتي، عرصه سياسي تهي از سياست ورزان طبق تعريف مدرن است. بدين معني که، طبق تعريف، وظيفه يک سياستورز يا حزب تاثيرگذاري و بهبود شرايط اجتماعي از طريق درک، تشخيص و تحليل شرايط عيني اجتماعي و سياسي به منظور فهم ريشههاي انوالع چالشها و تلاش براي تدوين کمهزينهترين راهکارها براي مقابله با چالشها ميباشد. اينکه بعد از تدوين انواع راهکارهايي مبتني بر تشخيص و تحليل امور عيني، بايد سازوکاري براي حضور در فرايند تصميمسازي و تصميمگيري سياست ورزان يا تشکلها(احزاب) وجود داشته باشند. سياست ورزي تشکل(حزب) محور بدون سازوکار يا راهبردي براي حضور در فرايند تصميمسازي و تصميمگيري کلان، يک «سراب»، خود گمراهي ناشي از افسردگي سياسي يا صرفاً پيگيري اهداف و منويات فردي و گروهي است. حضور مجازي و توهم گونه سياسي بدين معني که حاشيهنشينان سياسي ميدانند که فرصت و توان انجام هيچ فعل جدي سياسي در راستاي برون رفت از انبوه و انواع چالشهاي ملي و اجتماعي که بستر زيست فلاکت بار بسياري از شهروندان ميباشند، را ندارند، اما با انجام انواع رفتار متوهمانه( برپايي جلسات، اظهارنظرها، انبوهي از بيانيهها و... تنها براي خود نمايي) وانمود به «بودن» ميکنند. بنابر شواهد فراوان، براي بسياري از حاشيه نشينان، «بودن» در عرصه سياسي مهمتر از «انجام فعل» سياسي است. سياست ورز يا حزبي که نتواند فعل سياسي انجام دهد، وجودش بسيار مضرتر از نبودنش ميباشد، چراکه فرصتهاي حضور شهروندان و نمايندگان راستين آنها را در عرصه عيني سياسي تضعيف و حتي تخريب ميکنند.
حضور سياستورزان و احزاب فاقد «افعال سياسي» همانند صداي دلخراشي است که در مراسم گوناگون از جمله مسابقات ورزشي از کرنا ساطع ميشود. حاشيهنشينان دلسوز ميهن به ضرورت بايد، نه تحت اجبار، بلکه مبتني بر فعلي آگاهانه و خود خواسته به يک تايم اوت سياسي بروند و تواناييها، اهداف، شرايط عيني جامعه و ساختار قدرت، شرايط منطقه و تحولات جهاني را عميقاً مورد «ارزيابي ملي» قرار دهند تا با اجماع پيرامون منافع ملي به عنوان مبداء و مقصد تمامي فعل و انفعالات اجتماعي، با انسجام فکري و تشکيلاتي کاربردي به عنوان نمايندگان «ملي گرا» و نه «اتيکت غيرکاربردي اصلاحطلبي»، با اقتدار سکان مديريت کلان را به دست بگيرند.
محقق و پژوهشگر
انتهای پیام/ |