Warning: mysql_pconnect(): MySQL server has gone away in C:\inetpub\vhosts\nayeghalam.ir\Arshive.nayeghalam.ir\conf\confing.php on line 9
 

اخبار
کد خبر : 12029 ۱۳۹۹/۱۱/۱۸   ۱۸:۲۴:۲۲

یادداشت؛
سندروم بی‌تفاوتی اجتماعی

 

اساس هر نظم اجتماعی را عاطفه تشکیل می‌دهد که ریشه در وابستگی، ارتباط عاطفی با جمع و احساس عضویت دارد اما پدیده‌ای مانند بی‌تفاوتی اجتماعی، بیانگر بی‌احساسی، بدبینی، بی‌میلی و به عبارت بهتر نوعی افسردگی اجتماعی است.

کارشناسان بی‌تفاوتی و نبود احساس مسئولیت در بخشی از جامعه نسبت به ناهنجاری‌ها و قانون‌گریزی‌ها را آفت بزرگی می‌دانند که باید فکری به حال آن کرد.

در منظری آسیب‌شناختی، بی‌تفاوتی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی شناخته می‌شود همان گونه که در نقطه مقابل آن، هرگونه اعتنای اجتماعی و نوع‌دوستی در حیات فردی و اجتماعی، نشانه پویایی و سلامت اجتماعی است.

مجتبی حسینی در یادداشتی به بی تفاوتی اجتماعی و کم رنگ شدن مسئولیت اجتماعی پرداخته است. در این یادداشت می‌خوانیم: تنگناها و فشارهای اقتصادی نفس مردم را بریده است. در این شرایط صنف های مختلف تلاش می کنند کارفرمای خود را به پرداخت حقوقی در حد تورم و هزینه های زندگی متقاعد کنند که این مطالبه طبیعی است، اما، متاسفانه در قریب به اتفاق درخواست های این روزها، مشاهده می کنیم هر بخشی از جامعه حقوق بگیر، کار و زحمت خود را بسیار برتر و مهم تر از دیگران می بینند و تلاش می کنند به شرایط مطلوبی برسند و در این راه، اگر اسمی از گروهی دیگر مطرح شود به بدترین شکل ممکن به جایگاه آن حمله می کنند که مبادا فردا روز از بودجه ما کم شود و به آنان داده شود!

نکته عجیب تر آن است که در داخل هر گروه، تناقضاتی دیده می شود و در اینجا هم برخی خود را محق تر از دیگران می دانند و خواهان توجه بیشتر هستند و برایشان فرقی نمی کند دوستان و همکارانشان در شرایط نامطلوبی بمانند؛ افراد ویژگی خاصی که خود دارند و در دیگران کمتر وجود دارد را برجسته می کنند و خواهان طبقه بندی بر اساس آن ویژگی هستند، دیگران نیز این رویه را دارند و کسی به عدالت و مجموع توانمندی ها توجهی ندارد، مثلا: در آموزش و پرورش افرادی با مدرک تحصیلی بالا، تقاضا دارند مدرک تحصیلی ملاک باشد؛ برخی که سابقه بالا دارند خواهان ملاک قرار گرفتن سابقه هستند؛ معلمان کم سابقه، خواهان ملاک قرار گرفتن تلاش و زحمات در پروسه تدریس هستند؛ کسانی که کتاب و مقاله دارند، کتاب و مقاله را مهم می دانند؛ مدیران و معاونین زحمات خود را بالاتر از بقیه می دانند؛ نیروهای اداری چنین نظری دارند؛ نیروهای خدماتی همچنین...

در سایر مجموعه ها هم وضع همین است مثلا در بازنشستگان تامین اجتماعی، برخی سابقه را مهم می دانند؛ برخی خواهان توجه به مشاغل سخت و زیان آورند؛ برخی خواهان دریافتی بر اساس مبلغ پرداخت حق بیمه هستند؛ برخی مدرک و حوزه کارگری و غیر کارگری را دنبال می کنند...؛ یا در مجموعه وزارت بهداشت، پزشکان، پرستاران، بهیاران، ماماها، کادر خانه های بهداشت روستایی و... زحمات خود را بیشتر از بقیه می دانند و خواهان توجه و دریافتی بالاتری هستند...

نام این رویه را چه می توان گذاشت؟ نادیده گرفتن حق دیگران، کم رنگ شدن مسئولیت اجتماعی یا بی تفاوتی اجتماعی...

به راستی چرا انسان حاضر است حق دیگران نادیده گرفته شوند تا او راحت تر زندگی کند؟

اخلاق و مسئولیت اجتماعی چه می شوند؟

" بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت را نهد آدمی"

این روزها جمله ی" کلاه خودت را بچسب" را شاید بتوان پر رنگ تر از همیشه دید، جمله ای بی رحمانه و تهی از خردورزی و عاقبت اندیشی...

این بی تفاوتی اجتماعی تبعات ویرانگری را به دنبال خواهد داشت:

به مرور زمان عدالت از بین می رود، اخلاقیات به مسلخ کشیده می شود و انسانیتِ انسان لگدکوب می شود...

منفعت طلبی و تلاش برای حذف حقوق دیگری به ارزش تبدیل خواهد شد...

تصور کنیم وقتی ارزش ها جابه جا شوند چه بر سر نسل های آینده خواهد آمد؟ چگونه آیندگان در کنار هم زندگی بدون مهر و عاطفه ای را خواهند داشت؟

تصور زندگی در چنین شرایطی اسفناک و وحشتناک است، پس همگان وظیفه داریم اگر در راه رسیدن دیگران به حقوقشان کاری از دستمان برنمی آید، حداقل در جهت تضعیف آنان قدم برنداریم.

جامعه ای که معاش ها تامین نشود، به دردها و معضلاتی دچار خواهد شد که روزی همگان را درگیر خواهد کرد.

به نظر می رسد اصلی ترین دلیل نادیده گرفته شدن حقوق دیگران، سخت شدن شرایط اقتصادی است؛ اما، بدون شک این دلیل خوبی برای نفی دیگران نیست چرا که گروه های متوسط و ضعیف قربانی خواهند شد، "دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد"؛ و اگر چنین پیش برویم شاید چرخش روزگار، روزی در جهت تضعیف حق ما بچرخد و ما هم مهمان اجباری دست پخت خود شویم...

قایقی که هر مسافرش فقط به فکر نجات خویش است بعید است به ساحل برسد.

بهتر است مردم کسانی را که با قوانین خاص، چندین برابرِ حقوق بگیران حداقلی دریافتی دارند و از مزایای مستمر و غیرمستمر که فقط خود از کمیت و کیفیتش اطلاع دارند، خطاب قرار دهند و از قانونگذاران و دولت بخواهند قانونی وضع و اجرا کنند که منجر به پرداختِ رقم های معقول و شفافی برای همه افراد شود.

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا