اخبار
کد خبر : 11893 ۱۳۹۹/۱۱/۰۴   ۲۰:۴۵:۳۵

یادداشت؛
شفافيت؛ پيش نياز توسعه ملي

 

معمولا در نوشته‌ها و گفته‌ها سخن از واژه‌اي به ميان مي آيد كه تعيين كننده و مهم بوده و نقش آن در زندگي اجتماعي انسان‌ها انكار ناپذير است. آن واژه چيزي جز توسعه نيست.

توسعه در لغت به معناي رشد تدريجي در جهت پيشرفته‌تر شدن، قدرتمند‌تر شدن و حتي بزرگ شدن است. (فرهنگ لغات آكسفورد،2001)

بروكفيلد در تعريف توسعه مي گويد: توسعه را بايد بر حسب پيشرفت به سوي اهداف رفاهي نظير كاهش فقر، بيكاري و نابرابري تعريف كنيم.

به طور كلي توسعه جرياني است كه در خود تجديد سازمان و سمت گيري متفاوت كل نظام اقتصادي اجتماعي را به همراه دارد. توسعه علاوه بر اينكه بهبود ميزان توليد و درآمد را در بردارد شامل دگرگوني‌هاي اساسي در ساخت‌هاي نهادي، اجتماعي، اداري و همچنين ايستارهاي و ديدگاه‌هاي عموم مردم است.

به عبارتی توسعه به معناي كاهش فقر، بيكاري، نابرابري، صنعتي شدن بيشتر، ارتباطات بهتر، ايجاد نظام اجتماعي مبتني بر عدالت و افزايش مشاركت مردم در امور سياسي جاري در واقع توسعه ملی تعريف مي‌شود.

کوروش الماسی محقق و پژوهشگر در یادداشتی به راهکارهای توسعه ملی پرداخته است، در این یادداشت می‌خوانیم: يکي از چالش‌هاي عرصه سياسي و مديريتي اين است که نخبگان، توسعه را از يک زاويه محدود مورد توجه قرار مي‌دهند. به عنوان مثال، برخي توسعه را مترادف با توسعه اقتصادي، توسعه سياسي، توسعه روابط خارجه و... مي‌دانند، اما در حقيقت اقتصاد، سياست، روابط خارجه، فرهنگ و... عناصر يک «ساختار توسعه» که مبتني بر يک راهبرد جامع نظري است، مي‌باشند.

نظرات و پيشنهادات بي‌شماري پيرامون چگونگي توسعه سياسي، اقتصادي، فرهنگي، روابط خارجه و... توسط نخبگان ميهن‌دوست ارائه مي‌شود بي‌آنکه توجهي به راهبرد نظري که مديريت کلان متکي به آن است، شود.

انبوه و انواع چالش‌هاي اجتماعي و ملي گواهي بر اين حقيقت است که کشور بيش هر زمان ديگر در تاريخ چند هزار ساله خود نيازمند توسعه ملي مي‌باشد. يقينا بحث توسعه (ملي) بسيار پيچيده و گسترده‌تر از توان و مجال اين موجز مي‌باشد. با اين وجود، براي حصول توسعه بايد انبوه و انواع چالش‌ها حل و فصل شوند. حل و فصل انبوه چالش‌ها مستلزم «شفافيت عرصه مديريت کلان سياسي» است.

گزاف نخواهد بود اگر گفته شود اساسي‌ترين عامل عدم شفافيت مديريت کلان، «خلط يا ادغام امور شخصي(فردي) با امور جمعي(اجتماعي، ملي، سياسي)» مي‌باشد. بنابراين، شفافيت عرصه مديريت کلان به عنوان پيش نياز توسعه ملي، برآيند تفکيک امور شخصي(فردي) از جمعي(اجتماعي، ملي، سياسي) مي‌باشد. از اين رو، در اين موجز تلاش مي‌شود تا تبييني کلي و مختصر از چيستي امور شخصي(فردي) و جمعي(اجتماعي، ملي، سياسي) ارائه شود. اجازه دهيد تبييني بسيار کلي و مختصر از يک امر شخصي و يک امر جمعي به منظور شفاف و کاربردي کردن مديريت کلان ارائه شود. در اين راستا دو موضوع يعني باورها(امر شخصي) و روابط خارجه(امر اجتماعي، ملي، سياسي) را که پر بيراه نيست اگر گفته شود تمام زاويه زيست اجتماعي و فردي شهروندان را تحت تاثير قرار داده‌اند، را مورد توجه قرار دهيم.

توجه به اين نکته که برجسته‌ترين تفاوت امر شخصي با امر جمعي در اين حقيقت است که در امور، افعال و اعمال فردي، پيامدها معطوف به خود فرد و در امور، افعال و اعمال جمعي، پيامدها معطوف به يک جمع(گروه، ملت) مي‌باشد. چرا باورها و اعتقادات شخصي(فردي) هستند؟ فارغ از نوع باورها و اعتقادات، مخزن و سرچشمه تمامي اعتقادات انساني، «ذهن(روح)» است. ذهن(روح، روان، مغز) يک پديده کاملا شخصي است. بدين معني که تنها وسيله ارتباط و درک جهان پيرامون، ذهن شخصي و متعلق به خود مي‌باشد. به عبارتي «من»، جهان پيراموني را نه از طريق اعتقادات يا دانش برخي خودمتخصص پنداران بلکه از طريق تعامل ذهن کاملاً شخصي متعلق به خود، با محيط پيرامون، درک مي‌کند. به تعبيري، من صاحب روح خود هستم. روح و من يک عنصر است. به همين دليل کاملا شخصي است، بنابراين هيچ فرد، نهاد يا خود متخصص پنداري نمي‌تواند روح مرا به اندازه خود من بشناسد، درک يا تحليل کند. هر خود متخصص پندار يا نهاد که ادعا کند روح مرا بهتر از خود من مي شناسد، بي‌شک حاکي از بي‌اخلاقي، سوداگري و عدم صداقت مي‌باشد. هيچ نهاد اجتماعي، سياسي و اعتقادي نمي تواند روح مرا مديريت يا کنترل کند، به اين دليل ساده که روح من يک پديده کاملاً شخصي است.

پر بيراه نيست اگر گفته شود که برخي «افراد خود متخصص پندار» و نهادها به اعتبار متخصص روح(ذهن) بودن؛ امکان، منابع و فرصت اثرگذاري بر امور گوناگون اجتماعي و مديريتي (جمعي، ملي)را دارند. اينکه، تاثيرگذاري «متخصصين ارواح» بر امور گوناگون اجتماعي و سياسي، بستر و مصداق، خلط و ادغام امور شخصي و اجتماعي (جمعي، ملي) مي‌باشد. به عنوان مثال، اينکه قوانين جمعي(اجتماعي، ملي) بعد از تطبيق با امور شخصي(فردي، اعتقادي) تصويب مي‌شوند، بي‌ترديد بستر عدم شفافيت در برخي امور مديريت کلان در عرصه‌هاي اجتماعي و ملي مي‌باشد. اينکه فردي در جاده‌اي که تابلوي 60 کيلومتر دارد، 80 کيلومتر سرعت برود يک امر شخصي نيست. اما اينکه فردي بخواهد موي خود را به شکل مورد علاقه‌اش آرايش کند، يک امر کاملاً شخصي است. اينکه با کدام کشور رابطه داشته باشيم يک امر شخصي يا جناحي نيست، بلکه امري کاملاً جمعي، اجتماعي و ملي است. بدين معني که از آنجا که کيفيت روابط خارجه مي‌تواند تمام ابعاد زيست اجتماعي را متاثر کند، پس تنها معيار تعيين کننده در مورد اينکه با کدام کشورها ارتباط داشته يا نداشته باشيم يا در چه سطحي ارتباط داشته باشيم، سود و زياني است که يک ارتباط بين‌المللي براي منافع ملي(جمعي ،اجتماعي) ممکن است داشته باشد، مي‌باشد. اينکه، به دلايل بي‌شمار اقتصادي، امنيتي، تجاري، علمي و... در جهان معاصر «موجوديت ملي» بدون تعامل سودمند و خردمندانه با ديگر کشورها، مبتني بر تحقق منافع ملي، امکان‌پذير نمي‌باشد. به منظور کارآمدي، عملکرد مديريت کلان به عنوان يک امر جمعي(اجتماعي، ملي، سياسي) به ضرورت بايد پيوسته نقد و ارزيابي شود. حال آنکه امور شخصي مثلاً، مسافرت به شيراز يا مشهد، نيازمند نقد و ارزيابي ديگران نيست. گزاف نخواهد بود اگر ادعا شود برخي سوداگران در پيروي از ضرب‌المثل « گل آلود کردن آب به منظور ماهيگيري»، عامدا و بطور هدفمند امور شخصي و امور جمعي(اجتماعي، ملي) را خلط يا ادغام مي‌کنند. بدون صداقت مبتني بر عشق به ميهن نه تنها توسعه ملي، بلکه نيازهاي ديگر چون امنيت پايدار و... حاصل نخواهد شد. شفافيت و قابل ارزيابي بودن عملکرد مديريت کلان از طريق تفکيک امور شخصي و امور جمعي(اجتماعي، ملي) پيش نياز توسعه ملي مي‌باشد.

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا