اخبار
کد خبر : 11300 ۱۳۹۹/۰۸/۳۰   ۱۵:۳۷:۵۲

یادداشت؛
نیم‌نگاهی به سبک مدیریتی مدیران کوتوله و قانون بقای پست!

 

رضا قاسم پور/ قطعا تاکنون با مدیران کوتوله برخورد داشته‌ایم، مدیرانی که علاقه مند به زندگی جلبکی در باتلاق‌های خودساخته پیرامونی‌اند.

مهم‌ترین ویژگی یک مدیر کوتوله آنست که اگر میزش را از وی بگیری هنر و ایده‌ای برای ارائه نداشته و به قول خودمان حرفی برای گفتن ندارد. آهنگ انتظار گوشی‌های تلفن همراه آنها بسیار معنوی و شامل سخن بزرگان است.

در سبک مدیریتی‌شان ارادت‌‌محوری جای شایسته‌سالاری را پر کرده و تقرب و چاپلوسی جای تخصص و مسئولیت‌پذیری را می‌گیرد.

مدیران کوتوله برای بالادستی‌ها چون موش خاموش و برای پایین دستی‌ها شیران ژیانند و ببر بیان!

در قاموس یک مدیر کوتوله زیردستان در دو بخش کلی "با من و یا بر من" تقسیم می‌شوند. جهان‌بینی مدیر کوتوله جهان پنج سانتی‌متری بینی اوست. این مدیران افراد مستقل و لایق‌تر از خود را منزوی کرده و یا آنها را در محبس ارادتمندان فرومایه خود به بند عزلت می‌کشند تا غرورشان لکه‌دار و امیدشان به یأس مبدل گردد و در آتیه موی دماغشان نگردند.

یک مدیر کوتوله از واگذاری اختیارات و تفویض امضا به معاونت‌ها و زیر دستانش واهمه داشته و خود مرکز عالم بوده و در سازمان همه تصمیمات به وی ختم می‌شود. کارمندان چنین مدیری فاقد اعتماد به نفس بوده و در نبود دانای کل عملاً امورات سازمان فلج و فشل خواهد بود.

یک مدیر کوتوله مواضعش در مسائل حساس مبهم و قابل تفسیر است تا با وزش بادهای مخالف به راحتی بتواند خود را با هژمونی غالب تنظیم و تطبیق دهد.

مدیر کوتوله حافظ وضع موجود بوده و معمولا اهل چالش، پویش و ریسک نیست. موفقیت‌های زیردستان را مصادره به مطلوب می‌کند. از کارمندان خلاق و حاذق گریزان است، مگر اینکه در رسته ارادتمندانش بوده و هنرشان در مدح قامت مدیر صرف شود.

با برگشت دادن بودجه به نام صرفه‌جویی سعی در خوش‌خدمتی به بالا دستی خود دارند.

چراغ راهنمای چنین مدیرانی منافع شخصی‌شان است و لاغیر.

آن چنان بلوائی سر کوچک‌ترین مسائل راه می‌اندازد که گویی جنگ جهانی راه افتاده است و به خاطر دستمالی قیصریه‌ای را به آتش می‌کشند.

خلاصه می‌توان گفت: فاقد دانش، توانایی و شایستگی لازم هستند، ولی با اطلاعات سطحی که دارند در مورد هر چیزی اظهارنظر می‌کنند.

حوزه مدیریتشان به مثابه ملک شخصی است که بر اساس سلیقه و به فراخور زمان از آن هزینه می‌کنند.

نگاهشان به مسند، نگاهی عنکبوتی است، بدان معنی که چینش زیر مجموعه را بر اساس بقاء خویش انجام می‌دهند.

مدیران زیرمجموعه خود را از میان افراد ناتوان‌تر از خودشان انتخاب می‌کنند.

لابی با شخصیت‌های سیاسی مذهبی برای بقای پست از وظایف روزمره آنهاست.

قانون بقای پست در مورد آنها صادق است، یعنی از دولتی به دولت دیگر همیشه مدیر می‌مانند و انگار مدیر متولد شده‌اند.

مانع رشد و ارتقای پرسنل زیر مجموعه خود شده و معیار ارتقای افراد را میزان نزدیکی و وفاداری می‌دانند.

ریسک پذیر نبوده و سیاست اعلامی‌اش با سیاست اعمالی زاویه محسوسی دارد.

زندگی‌شان از رانت‌ها تغذیه می‌شود و قانون تعارض منافع را با قراردادهای صوری از حیز انتفاع می‌اندازند.

علاقه شدیدی به برگزاری همایش‌های بزرگ و پرهزینه و بی‌محتوا دارند.

مقدس‌مآبی در وجودشان موج می‌زند.

صف اول هر مناسبتی می‌نشیند و زاویه دید دوربین‌ رسانه‌ها را به خوبی شناسایی می‌کند.

از بودجه عمومی در اختيار، بعضی از رسانه‌ها را اجیر و تبلیغات پر سر و صدایی دارند.

علیرغم نداشتن وقت کافی، رزومه پر پیمانه‌ای از کتب و مقالات به چاپ رسیده دارند.

بیرق آنها بر پشت بام خانه‌شان افراشته و جهت وزش باد را به خوبی حس می‌کنند و به راحتی رنگ عوض می‌کنند.

تشریفاتشان زیاد و دیدارشان برای مردم پرمشقت است و معطل گذاشتن مردم را نشانه‌ی بالا بودن کلاس کاری و مشغله‌ی زیادشان می‌دانند. لابی با شخصیت‌های سیاسی مذهبی برای بقای پست از وظایف روزمره آنهاست.

اگر در خطر عزل قرار گیرند نزدیکترین دوستان خود را هم قربانی می‌کنند.

ساعات آخر شب زمان لابی آنها است و تصمیمات فردایشان نتیجه‌ی لابی‌های دیشب آنهاست.

همزمان هم مدیر، هم دانشجو و استاد هستند.

برای دیدار مدیران بالادستی هدایای ارگانیک می‌برند.

آهنگ انتظار گوشی‌های تلفن همراه آنها بسیار معنوی و شامل سخن بزرگان است.

در بوروکراسی و کاغذ بازی استاد بی بدیلند."

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا