اخبار
کد خبر : 11190 ۱۳۹۹/۰۸/۱۸   ۲۱:۳۶:۳۰

نگاه؛
كودكان؛ قربانيان طلاق خاموش والدين

 

مريم قديمي/ طلاق خاموش يا طلاق عاطفي چيست؟ اين پديده زماني اتفاق مي‌افتد كه زن و مرد در كنار يكديگر زندگي مي‌كنند و بنيان خانواده از نظر ظاهري پابرجاست ولي هيچ ارتباط عاطفي با هم ندارند، محبت و همدلي بين آنها وجود ندارد و آنها كنار يكديگر قرار ندارند، بلكه در مقابل يكديگر قرار دارند، صميميت بين آنها كمرنگ شده، آنها به اوج بي‌تفاوتي نسبت به هم رسيده‌اند و به نيازها و خواسته‌هاي يكديگر اهميت نمي‌دهند و هيچ ارزشي براي يكديگر قائل نيستند.

وقتي ازدواجي بدون آگاهي انجام مي‌شود و طرفين قبل از ازدواج شناخت، آمادگي و مهارت لازم را براي تشكيل زندگي مشترك به دست نياورده‌اند، احتمال اينكه اين ازدواج با شكست مواجه شود، بسيار زياد است و زندگي‌شان به سمت طلاق عاطفي حركت مي‌كند. در اين خانواده‌ها بيشترين آسيب‌ها به كودكان وارد مي‌شود البته برخي والدين تصور مي‌كنند اگر جلوي بچه‌ها دعوا و مشاجره نكنند، مشكلات‌شان را به دنياي كودكان نكشانده‌اند در صورتي كه اين فرضيه درستي نيست و آنها بي‌محبتي، كم‌توجهي و سردي رابطه والدين را متوجه مي شوند و اين موضوع تاثير مستقيمي در به وجود آمدن مشكلات عاطفي و رواني در آنها مي گذارد.

*آثار مخرب طلاق عاطفي والدين بر كودكان كدامند

والدين منبع محبت و امنيت براي كودكان هستند و ارتباط مهربانانه و عاشقانه آنها با يكديگر امنيت رواني را براي كودك به وجود مي‌آورد و كودك مطمئن خواهد شد كه در هنگام بروز مشكلات به يكديگر كمك مي‌كنند و پشتيبان و حمايت‌كننده هستند و همين امر امنيت خاطر را براي او تامين مي‌كند همچنين ارتباطات مثبت والدين و صميميت و محبت در خانواده باعث شادابي ‌كودكان مي‌شود و برعكس ارتباطات سرد و بي‌تفاوتي والدين و فقدان ارتباط عاطفي بين والدين تاثير منفي بر جسم و روان كودك مي‌گذارد و كودكان در اين خانواده‌هاي نابسامان احساس امنيت و آرامش نخواهند داشت.

  سردي روابط والدين با يكديگر موجب بي‌توجهي آنها به فرزندان شده و همين امر سبب مي‌شود زماني كه كودك خواسته‌اي دارد پدر و مادر به آنها كم‌توجه باشند و او با فرياد زدن و رفتارهاي پرتنش سعي بر جلب‌ توجه در والدين خود كند.

  وقتي فرزندان در محيطي عاري از عشق و محبت رشد مي‌كنند، ناخودآگاه حس دوست داشتن و دوست داشته شدن در آنها از بين مي‌رود و دچار احساس حقارت و كمبود عزت نفس و اعتماد به نفس مي‌شوند و خود را دوست‌داشتني نمي‌بينند.

  آثار مخرب طلاق عاطفي در كودكان پسر و دختر و همچنين بسته به سن آنان متفاوت است معمولا پسران دچار پرخاشگري‌هاي فيزيكي و كلامي مي‌شوند و در دختران علايم افسردگي، استرس و اضطراب بيشتري ديده مي‌شود.

  فرزندان به دوستان خود وابسته مي‌شوند و مايل نيستند زمان زيادي در منزل باشند يا بيشتر اوقات را در اتاق خود مي‌گذرانند و به فضاي مجازي پناه مي برند و از بودن در كنار والدين خود خودداري مي‌كنند.

  گاهي والدين بيان مي‌كنند كه به خاطر فرزندان زندگي زناشويي توام با  بي‌مهري را تحمل مي‌كنند، در اين حالت كودكان خود را مسوول بودن والدين كنار هم مي‌دانند و خشم و احساس گناه زيادي را تجربه مي‌كنند.

  در طلاق عاطفي بين والدين چون آنها حمايت و پشتيباني از يكديگر نمي‌كنند، اين پيام را به كودكان مي‌دهند كه در مشكلات تنها هستند و كسي از آنها حمايت نمي‌كند پس آنها احساس تنهايي و عدم امنيت كرده و به سمت ستيزه‌جويي سوق داده مي‌شوند.

  اختلاف‌نظر، عدم هماهنگي و پارادوكس‌هاي تربيتي كه والدين با يكديگر دارند باعث به وجود آمدن تعارض، سردرگمي، دوگانگي و گيجي در كودكان مي‌شود و كودكان مجبور به انتخاب مي‌شوند بين خواسته پدر يا مادر، در صورتي كه كودك اين كار را دوست ندارد.

  او به خاطر اختلافات و مشكلات والدين تمركز مناسبي ‌نخواهد داشت و ضعف درسي‌اش روز به روز بيشتر خواهد شد و از طرفي ديگر والدين آنقدر درگير مشكلات خود هستند كه فرزندشان رو به فراموشي مي‌رود و او دچار افت تحصيلي خواهد شد.

  در اين كودكان علايم كم‌اشتهايي يا پراشتهايي عصبي ‌قابل مشاهده است.

  اين كودكان به كرات دچار مشكلات خواب يا كابوس مي‌شوند.

 طلاق عاطفي والدين، خيلي از اختلالات و مشكلات رواني را در كودكان فعال مي‌كند مانند افسردگي، اضطراب، استرس، گوشه‌گيري، پرخاشگري، بهانه‌جويي، انتقام‌جويي، غمگين بودن، زودرنجي، نزاع و درگيري، شك و دودلي، بيزاري از زندگي. نهايتا فرزندي كه در خانواده‌اي تربيت مي‌شود كه والدين درگير طلاق عاطفي هستند در آينده در انتخاب همسر و زندگي مشترك، انتخاب كار و تحصيل دچار بحران و مشكلات زيادي خواهد شد، چون آنها از رفتار و كردار والدين خود الگوبرداري مي‌كنند.

روانشناس باليني

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا