هنوز يک هفته از خبر خودکشي سيد محمد موسويزاده، دانشآموز 11 ساله در شهرستان دير استان بوشهر نگذشته است که خبر خودکشي يک دانش آموز ديگر خبرساز شد.
نام این دانش آموز « پرستو جلیلی آذر» دانش آموز مدرسه راهنمایی طلاتپه ارومیه است که گفته می شود به خاطر نداشتن گوشی هوشمند و عدم استطاعت مالی خانواده برای تهیه آن خود را " حلق آویز " کرده است.
گرچه روابط عمومی آموزش و پرورش آذربایجان غربی خودکشی دختر دانش آموز اهل منطقه نازلوی ارومیه را به علت نداشتن تلفن همراه یا تبلت تکذیب و با صدور اطلاعیه اعلام کرد که بر اساس نظر رئیس اداره آموزش و پرورش نازلو، تا پایان سال تحصیلی گذشته، این دانش آموز با حضور در مدرسه اقدام به ثبت نام و دریافت کتابهای خود کرده بود و با تعطیلی مدارس و تغییر روند آموزش دیگر در مدرسه حاضر نشده اما آموزش و پرورش منطقه این دانش آموز و سایر دانش آموز با شرایط مشابه را فراموش نکرده و پیگیر شرایط تحصیلی آنان بوده و است و ادعای خودکشی دانش آموز نازلوی ارومیه به دلیل نداشتن تبلت یا گوشی هوشمند تکذیب میشود.
اما در هر حال با توجه به اين روند خودکشي دانشآموزان و نوجوانان در حال تبديل شدن به يکي از معضلات مهم اجتماعي است، در حاليکه بسياري از جامعهشناسان معتقدند که بزرگترين تهديد و خطر خودکشي جنبه يادگيري و آموزشي آن را براي افراد ديگر دارد.
همانطور که یک جامعه شناس از کاهش سن اقدام به خودکشي در کشور ابراز نگراني شديد ميکند و ميگويد: يکي از مشکلات ما در اقدام به خودکشي، جنبه يادگيري آن در جامعه است که باعث ميشود که هر فردي که ناراحتي برايش به وجود ميآيد، دست به خودکشي بزند، به اين دليل است که ميگويند اگر در محيطي فردي اقدام به خودکشي کرد، اطرافيان آن فرد و کساني که در آن محيط قرار داشتند بايد برنامههاي پيشگيرانه در مورد آنها انجام شود، چون ريسک خودکشي در چنين خانوادهها و محيطهايي در حالت معمول بيشتر از ساير نقاط است.
حسن موسوي، براي تاييد اين ادعا به خودکشي چند دانشآموز و نوجوان در هفته گذشته اشاره ميکند و ميافزايد: شيوع کرونا زشتيها و مشکلات جامعه را نمايان کرد. به عنوان مثال نوجوانانی که به دليل نداشتن گوشي هوشمند و فقر خانوادهشان اقدام به خودکشي ميکنند و اين امر نشانگر مشکلات اقتصادي جامعه است که اين روزها کودکان را نيز درگير کرده است. بيشک خودکشي راه برونرفت از مشکلات نيست و براي فرد مشکلات بسياري را بر مشکل قبلي ميافزايد و اصلا نميتواند راهگشا باشد. اينها را بايد آموزش و پرورش به دانشآموزان آموزش دهد و از تابوهاي کهنه و نخنماي خود دست بردارد.
طبيعتا آموزشوپرورش و رسانهها نقش اساسي در بالابردن سواد اجتماعي دارند و مجموعه دانشگاهها در اين رابطه ميتوانند موثر عمل کنند. نکته بعدي نقش مشاوران و روانشناسان در اين رابطه است و بايد نگاه جامعه نسبت به روانشناس تغيير پيدا کند، چون قرار نيست حل همه مشکلات برعهده خود فرد باشد. بهتر است که از ظرفيت منابع و متخصصان اجتماعي مانند روانشناسان، مددکاران، مشاوران و روانپزشکان استفاده کنيم.
انتهای پیام/ |