دلار همچنان اقتصاد را به بازی گرفته است؛ با افزایش قیمت دلار نرخ‌ها نیز روزانه تغییر و قله‌های صعود را یکی از پس از دیگری فتح می‌کنند.
افزایش قیمت کالاهای اساسی گرچه تمام جامعه را درگیر خود کرده اما بر زندگی اقشار متوسط جامعه تأثیر زیادی گذاشته و باعث سقوط این قشر به زیر خط فقر شده، طوری که دیگر تحمل این شرایط برای‌شان سخت بوده و صدای آنها را در آورده است.
این اعتراض به گرانی و گلایه از حل نشدن مشکل، این روزها در میان مردم در همه جا شنیده می‌شود، در مغازه‌ها، سوپرمارکت‌ها و فروشگاه‌ها، کوچه و بازار و یا در میان مسافران تاکسی.
این موضوع روی دیگر سکه هم دارد و آن اینکه وقتی مردم شب می‌خوابند و صبح که بیدار می‌شوند قیمت‌ها چند برابر شده است معنی دیگری جز اینکه شاهد بی‌تدبیری و سوءمدیریت از سوی دولت هستیم ندارد، دولت باید با همه توان در راستای وظایف محوله اقدام کند اما گویی چنین اراده‌ای در آنها وجود ندارد.
با جستجوی این عبارت که «دولت کشور را رها کرده است»، گوگل به ما نشان می‌دهد دست کم سه سال است که عملکرد مسئولان به گونه‌ای بوده که جامعه به درک رسیده است که خبری از تدبیر یا نظارت نیست!
تعمیم چند سال فشار اقتصادی و گرانی بیش از حد و اندازه به کل نظام و همچنین بدبینی نسبت به تمام مدیران و مسؤولان نظام در رها کردن مردم از دید آنان چیزی نیست که بتوان به سادگی از آن عبور کرد و می‌طلبد برای رهایی از این وضعیت فکری جدی شود.
مردم همیشه پای کار بوده‌اند و حتی با وجود فشار اقتصادی برای نشان دادن وفاداری خود به نظام به میدان آمده‌اند، تنها مشکل‌شان در این برهه از زمان مسئله گرانی است که لازم است دولت با کنترل و نظارت بر قیمت‌ها، مقابله با گران‌فروشی و قاچاق کالاها شرایط زندگی برای مردمی که واقعاً حق‌شان این نبوده و نیست را بهبود بخشد و امید دوباره و به خصوص اعتماد نسبت به مسؤولان را در دل مردم زنده کند.
انتهای پیام/ |
