اخبار
کد خبر : 10953 ۱۳۹۹/۰۷/۰۹   ۲۰:۰۰:۳۹

یادداشت؛
نخبگان تبلور و عصاره خردجمعي باشند

 

کوروش الماسی/ انبوه و انواع چالش‌هاي اجتماعي و ملي که زيست شهروندان را برزخ گونه کرده، هيچ توجيه منطقي، زميني، اخلاقي، سياسي و... ندارد.

روياي شهروندان همانند تمام نسل بشر، بهرمندي از زيستي آرام، امن و با رفاه نسبي در پناه قانون(اساسي) است. اينکه مديريت کلان با وجود تمام داشته‌هاي ملي به منظور تحقق آرزوهاي کاملا انساني، منطقي و بديهي شهروندان، ناتوان از انجام وظيفه ذاتي خود است، بسيار شگفت انگيز و سئوال برانگيز است.

برخي صاحب‌منصبان و سياست ورزان آنقدر در دغدغه‌هاي غيرمردمي سرگردان هستند که «الفباي سياست که ريشه در الفباي خرد» دارد را به کل فراموش کرده‌اند. الفباي خرد معطوف به امور کاملا بديهي است، که در صورتي که افراد از سلامت عقل، اخلاق، صداقت و اراده برخوردار باشند، نمي‌توانند عملکردي مغاير آنچه بديهي است داشته باشند.

قائده الفباي خرد و امور بديهي در همه امور اجتماعي از جمله مديريت کلان صادق است. به عنوان مثال، وظيفه و اهداف مديريت کلان مبتني بر يک سري انديشه ها، اصول، ساختار و... يک امر کاملا شفاف و بديهي است. بدين معنا که در جهان زميني و قابل فهم و سنجش، وظيفه و اهداف مديريت کلان در قالب انواع نهادها، کارگزاران و صاحب منصبان، سازماندهي رفتار شهروندان و امور گوناگون به منظور تحقق انواع نيازها، اهداف، آرزوها، تمايلات و... جمعي شهروندان تحت حمايت مسئولان است.

به عبارتي، تنها هدف و وظيفه مديريت کلان، سازماندهي و مديريت منابع، ذخاير، دارايي‌ها، توانايي‌ها و... ملي به منظور تهيه و تامين غذا، مسکن، لباس، آموزش، بهداشت و درمان، صيانت از قوانين و... است. اينکه براي تهيه غذا، لباس، مسکن، آموزش، بهداشت و درمان، اشتغال‌و... چرا بايد به قرون پيشين مراجعه‌ يا در انواع آرمان‌هاي غيرملي سردرگم شويم، غيرقابل درک و سئوال برانگيز است، چراکه بديهي‌ترين امر اين است که براي تهيه و تامين انواع نيازهاي ملموس، زميني، عيني و قابل درک، نياز به علوم گوناگون داريم. اينکه به تعبيري علوم زميني، نه درگذشته و نه در آينده بلکه در زمان و مکان حال ريشه دارند.

در کشورهاي توسعه يافته(داراي اعتقادات ضعيف) که معمولاً معيار و شاخص توسعه اجتماعي هستند، نخبگان آن کشورها، اهميت بنيادي منافع ملي را درک کرده‌اند. درک منافع ملي به معنا اين است که براي ايجاد يک جامعه سالم، امن، پايدار و کم چالش، «نخبگان» بايد اخلاق فهم و اخلاق باور باشند، بايد منافع ملي را بر منافع فردي يا جناحي ترجيح دهند، بايد از رياکاري پرهيز کنند، بايد تلاش و همکاري کنندو... بدون اجماع نخبگان پيرامون تعريف از چيستي، ضرورت و اهميت منافع ملي به عنوان مبدا و مقصد تمامي فعل و انفعالات اجتماعي از جمله مديريت سياسي، حل و فصل انبوه و انواع چالش‌ها که نه تنها بستر برزخ شهروندان بلکه آينده‌اي بدون چشم‌انداز براي مديريت کلان رقم مي‌زند، يک روياي غيرملي است. تعريف منافع ملي کاملا برآيند زمان، مکان و شرايط مشخص است.

 بديهي است که تعريف منافع ملي در ايران متفاوت از ژاپن، آلمان، کره جنوبي، کانادا و... است، اما براي رهايي شهروندان از زيست برزخ گونه لازم است نخبگان پيرامون «کف منافع ملي» (آرامش روح و روان، غذا، لباس، مسکن، اشتغال، اخلاق سياسي، يک ذره شادي، اميد و... ) به اجماع و درک مشترک برسند.

شايد انتخابات 1400 فرصتي براي اذهان خلاق و پرکار باشد تا صلاحيت و تاييد کانديداهاي شيفته تصاحب صندلي رياست جهموري را با فهم و باور کانديداها از منافع ملي به عنوان مبداء و مقصد فعل و انفعالات سياسي گره بزنند. صرف نظر از گرايش‌ها و اهداف، بايد پذيرفته شود که تصاحب صندلي رياست جمهوري بدون باور و فهم، اهميت بنيادي منافع ملي براي کانديدايي که مي‌خواهد با «تکيه بر راي آحاد شهروندان» اين جايگاه را بدست بياورد، ممکن نيست.

پر بيراه نيست اگر گفته شود شيوه‌هاي نوين استعمارگران اين است که در کشورهاي در حال توسعه(حاشيه خليج فارس، آفريقايي و...) تلاش مي‌کنند سياست‌ورزاني را به قدرت برسانند که تنها در پي تحقق منافع فردي هستند و هيچ درکي از ضرورت بنيادي منافع جمعي به عنوان اساس کارآمدي يک حکومت ندارند. هيچ کس مقصر نيست، همه مقصر هستند.

نخبگان بايد تبلور و عصاره خردجمعي باشند. برخي از گرايش‌هاي فکري صرف‌نظر از شرايط عيني داخلي، به محض يافتن فرصت خود را به آغوش غرب مي‌اندازد و برخي ديگر بعد از اينکه در آسمان به بن بست رسيدند به سمت ديگر روي مي‌آورند. اينکه، به تعبيري هيچ گروهي داراي «خود مستقل ملي» به معني ريشه داشتن در درک کاربردي از چيستي، ضرورت و اهميت منافع ملي، کم‌هزينه و پايدار ندارند.

انتهای پیام/


نمایش نظرات
 




ارسال نظرات






 
 
درباره ما تماس با ما
طراحی و اجرا