دکتر فربد فدائی/ زندگی آرام و یکنواخت نیست. گاه انسان در مسیر زندگی با رویدادهایی مواجه میشود که زندگی او را تغییر میدهد. این رویدادها ممکن است خوشایند باشد مانند پذیرش در دانشگاه، یا ازدواج، اما عموماً این دگرگونیها ناخوشایند هستند مانند بیماری، یا بیکاری. این رویدادها عامل ایجاد فشار روانی یا استرس هستند که گاه به صورت اضطراب، افسردگی، رفتارهای نامناسب، یا ترکیبی از اینها تظاهر مییابند. البته مطلوب آن است که در صورت روبرویی با دگرگونیهای استرسآور، بتوان آنها را برطرف کرد یا با آنها سازگار شد.
انسانها برای غلبه بر موقعیتهای استرسآور، سه گروه از روشهای رویارویی یا چیره شدن را به کار میبرند. نخست، خط مشیهای شناختیِ خودآگاه، یعنی روشهای منطقی و عقلانی که افراد به صورت ارادی به کار میبرند تا بر استرس غلبه کنند. برای نمونه، فردی که بیکار شده است با جدیت و پشتکار به جستجوی کار جدیدی میرود.
دوم، فرد در جستجوی حمایت برمیآید. یعنی به صورت آگاهانه از افرادی که میتوانند به او یاری کنند کمک میخواهد. از دوست، خویشاوند، یا سازمانهای اجتماعی میخواهد که از او حمایت کنند برای نمونه به او وام دهند یا برای یافتن شغل به او کمک کنند. اما علاوه بر این روشهای ارادی، انسان ساز و کارهای سازگارانة غیرارادیِ رویارویی با استرس را نیز به کار میبرد که به منظور کاهش رنج ذهنی و اضطراب و افسردگی عمل میکنند.
این سازوکارها ادراک فرد را از واقعیت درونی و بیرونی منحرف میکند و به او در واقع فرجهای میدهد که بتواند با مشکل روبرو شود و قوای خود را برای این کار سازمان دهد.
مردی که یکسال قبل ازدواج کرده و فرزندش یک ماه پیش به دنیا آمده است در شرایط ناشی از کرونا، کار خود را از دست میدهد، طبعاً این موضوع اضطراب و نگرانی و افسردگی و کجخلقی زیاد برای او به بار میآورد که وضعیت او را دشوارتر هم میکند. اما او با کاربرد ناخودآگاهِ سازوکارهای دفاعی روانی به این نتیجه میرسد: «خوب شد که مجبور نیستم آن کار را که زحمتِ زیاد و درآمدِ کم داشت و مرا با خطر کرونا هم مواجه میکرد ادامه بدهم. حالا میتوانم مدتی به خانه و خانواده برسم و بالاخره کرونا هم تمام میشود و من کار بهتری پیدا میکنم.» به این ترتیب این فرد از اضطراب و افسردگی شدید که ممکن بود او را فلج کند برای مدتی رها میشود و میتواند زندگی را ادامه دهد و کار هم پیدا کند.
مجموعة این عوامل سبب تابآوری فرد در برابر شرایط دشوار و استرسآور میشود. سازوکارهای دفاعی روانی میتواند مهلتی برای سازگاری با دگرگونیهای ناگهانی در واقعیت در تصویر از خود بدهد. فرد با انکار واقعیت دردناک یا با کم اثر جلوه دادن آن، زمان میخرد تا بتواند به تدریج واقعیت را بپذیرد.
در شرایط دشوار کرونایی، مردم و حتی مسئولان ناخودآگاه شدت مسأله و کمبودها را نادیده میگیرند. حتی کاربرد طنز هم به عنوان یکی از این سازوکارها میتواند در خدمت تابآوری باشد. طنز حقیقت تلخ را در یک قالب شیرین عرضه میکند. به گفته سعدی، داروی تلخ نصیحت را به شهد ظرافت برآمیخته. برای نمونه در مذمت سفر تفریحی غیرضروری به شمال در ایام کرونا، طنزی ساخته میشود که یک بچه ویروس روی سقف اتومبیل یکی از این مسافران از ویروس مادر میپرسد: «مامان کجا میرویم؟» مادر نیز پاسخ میدهد: «برای تعطیلات میرویم به شمال»! بخشی از این رفتار مردم که گویی کرونا رخت بربسته و رفته، ناشی از همین سازوکارهاست تا به فرد برای ادامه فعالیت امید بدهد زیرا ترساندن مردم از مخاطرات و گوشزد دائمی خطر موجب تضعیف روحیه و بیتوجهی به توصیههای مفید میشود.
بیتردید ضمن آگاهی از واقعیتها، باید نیازهای روانشناختی مردم مورد توجه قرار بگیرد. سازوکارهای دفاعی روانی که باعث افزایش تابآوری میشود به فردی که با ابتلای همزمان پدر و مادرش به کرونا مواجه شده و امکان رفتن به محل کار را هم از او گرفته است این طور القاء میکند که:
«چه خوب است که فرصتی پیدا شد تا عشق و علاقه خود را به پدر و مادر نشان دهم و از زحمات آنان تا حدی قدردانی کنم.» بدون این ساز و کار دفاعی، این فرد ممکن بود در برابر این مشکلات از هم بپاشد.
این سازوکارهای تابآوری است که به فردی که در اثر کرونا با کاهش شدید درآمد و محرومیت از سفر و تفریح مواجه شده است میگوید: «تن رها کن تا نخواهی پیرهن» و در نتیجه او با این رویکرد بحران را پشت سر میگذارد. این سازوکار دفاعی روانی نوعدوستی است که در پزشک و پرستار، مهر به پدر و مادر خود را تبدیل به مهر به همه پدران و مادران میکند تا در نتیجه او تاب بیاورد ودر روز به دهها بیمار مبتلا به کرونا خدمت ارائه دهد.
انسان فقط با منطق انگیزه نمییابد بلکه عاطفه نیروی برانگیزندهتری است.
انتهای پیام/ |